رمان سووشون اثری از سیمین دانشور
سووشون اثری از سیمین دانشور
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمهی خون سیاووشش باد.
عقدکنان دختر حاکم بود واعیان و اشراف شهر و خارجیها در مجلس حضور داشتند.
مهمانها دسته دسته به اتاق عقد میرفتند، و نان سنگک بزرگ و پرکنجدی را که وسط سفره بود، تماشا میکردند.
زری و یوسف هم مانند بقیه مهمانها برای تماشای نان، به اتاق عقد رفتند؛
ولی یوسف با دیدن آن صحنه برافروخته شد و گفت: در این قحطی، واجب بود نان به این بزرگی بپزند؟
این نان میتواند شکم یک خانوار را در یک وعده سیر کند.
زری نگران و مضطرب دور و برش را میپایید که مبادا کسی حرفهای یوسف را شنیده باشد.
اتفاقاتی که در سووشون رخ میدهد، مربوط به اواخر جنگ جهانی دوم و شهر زیبای شیراز میباشد.
در آن دوران چون کشور، توسط متفقین اشغال شده بود،
و آنها برای قشون خود نیاز به آذوقهی فراوان داشتند،
وضع معیشتی رعیت و مردم عادی بسیار اسفناک شده؛
و همچنین بیماری تیفوس، به شدت شیوع پیدا کرده بود و افراد زیادی را به کام مرگ میفرستاد.
بعضی از ملّاکین؛به خاطرخوشخدمتی و بدست آوردن مقام و منصب؛
بدون چون و چرا از اوامر خارجی ها اطاعت میکردند و درب انبارهای غله را برای آنها باز گذاشته بودند؛
ولی یوسف که فردی آگاه و تحصیلکرده بود،
زیر بار حرف زور نمیرفت و غلاتش را بین رعیت و نیازمندان تقسیم میکرد؛
و همین کار درگیری با عوامل حکومتی را کلید زد.
و اما زری
دختری شجاع بود،
ولی زمانی که درگیر زندگی شد، به خاطر عشق به همسر و فرزندانش و برای حفظ امنیت و آرامش خانه،
به قول خودش با همه چیز کنار میامد و مدارا عادتش شده بود.
ولی در انتهای داستان وجه دیگری از شخصیت زری را میبینیم.
در کنار جنگ و درگیریها و……..
زندگی عاشقانهی زری و یوسف جذابیت داستان را دو چندان کرده؛
و استفاده از کلمات و اصطلاحات شیرازی، کتاب را بسیار دلنشین و خواندنیتر کرده است.
این رمان به سبک واقعگرایانه و نمادین نوشته شده و به نقل وقایعی میپردازد؛
که بسیاری از آنها از اتفاقات و شخصیتهای واقعی الهام گرفته است.
سووشون، برای اولین بار در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسیده است؛
و زیباترین و باارزشترین رمانی است که یک بانوی ایرانی نوشته؛
و تمام دغدغههای زنان ایرانی اصیل را در رفتار و گفتار و واگویههای زری به وضوح نشان میدهد.
سووشون به معنای سیاووشان یا “سوگ و شیون” است.
و علت نامگذاری کتاب، شباهت سرانجام قهرمان داستان با سیاووش، قهرمان اسطورهای شاهنامه است.
این رمان به چندین زبان دنیا ترجمه شده و کتابی بسیار پربار است و همیشه بوی تازگی خود را حفظ خواهد کرد.
علاقهمندان میتوانند این رمان زیبا را از انتشارات خوارزمی تهیه کنند.
جملات زیبایی از کتاب
بعضی از آدمها عین یک گل نایاب هستند، دیگران به جلوهشان حسادت میکنند. خیال میکنند این گل نایاب تمام نیروی زمین را میگیرد. تمام درخشش آفتاب و تری هوا را میبلعد و جا برای آنها تنگ کرده، برای آنها آفتاب و اکسیژن باقی نگذاشته. به او حسد میبرند و دلشان میخواهد وجود نداشته باشند. یا عین ما باش یا اصلا نباش.
بچه وقتی خاطره پیدا کرد و توانست گذشته را بیاد آورد دیگر بچه نیست.
سعی کن روی پای خودت بایستی، اگر افتادی بدان کسی در این دنیا خم نمیشود دست ترا بگیرد و بلندت کند.
وقتی خیلی نرم شدی، همه تو را خم میکنند.
همان وقت که میترسی کاری را بکنی، اگر حق با تست، در عین ترس آن کار را بکن.
کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند.
در این دنیا همه چیز دیت خود آدم است. حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس.
در زندگی و برای زندهها باید شجاع بود.