چه عواملی باعث میشود که تصور کنیم دچار ضعف مدیریت زمان شدهایم؟
چه عواملی باعث میشود که تصور کنیم دچار ضعف مدیریت زمان شدهایم؟
داشتن مدیریت زمان، مهارتی است که برای موفقیت در کارها و آرامش درونی بسیار لازم و ضروری است.
ضعف در این حیطه میتواند ما را به مشکلات عدیدهای دچار کند.
ولی گاهی اوقات مشکلاتی که برای ما پیش میآید، مربوط به مدیریت زمان نیست.
بعضی از کلمات و واژهها در بین مردم رواج زیادی پیدا کردهاند.
کلماتی مانند؛
افسردگی، بیش فعالی، استرس و واژههایی از این قبیل.
متاسفانه بیشتر اوقات این تشخیصها اشتباه است و باعث میشود که ما در پیدا کردن راهکار، به بیراهه برویم.
بیاییم به جای آنکه به فکر مدیریت زمان و حل کردن مشکل کمبود زمان باشیم، بررسی کنیم که چرا به کمبود زمان دچار میشویم؟
به برخی از دلایلی که باعث کمبود زمان میشوند، اشارهای میکنیم.
/ داشتن اهداف و رویاهای بزرگ
گاهی اوقات رویاهای بزرگ و نشدنی را در ذهن خود میپرورانیم و ناگهان احساس میکنیم که وقت کافی برای رسیدن به این رویا را نداریم، مخصوصا اگر مشکل سن بالا هم مطرح باشد.
با خودمان میگوییم:
من زمان کافی برای رسیدن به اهدافم را ندارم و هیچ وقت به خواستهام نمیرسم.
در صورتی که مشکل ما هدفگذاری اشتباه است نه کمبود زمان.
/ ضعف در اولویت بندی کارها
گاهی در برنامهریزیها دچار اشتباه میشویم، کارهایمان را طبق الویت انجام نمیدهیم.
کارهای بیاهمیت را زودتر انجام داده و کارهای مهم را برای آخر وقت میگذاریم.
و برای این که به همهی کارها رسیدگی شود، از خود انرژی بیش از حدی مایه میگذاریم.
در صورتی که خیلی راحت میتوانیم بعضی کارهای غیر ضروری را از لیست حذف کرده تا کارایی بهتری داشته باشیم.
پس این جا مشکل از اولویت بندی ماست نه از کمبود زمان.
/ضعف در محول کردن کارها برای مدیریت زمان
گاهی اوقات برای بهتر سامان دادن کارها، باید از اطرافیان کمک بگیریم.
ولی مهم است که آن فرد کمک دهنده چه کسی باشد؟
باید کار را به کاردان سپرد.
اگر کاری را به کسی محول کنیم که سر رشتهای ندارد، مجبور میشویم زمان زیادی را صرف اصلاح آن کنیم و در نتیجه دچار کمبود زمان میشویم.
/ کمال طلبی
بعضی اوقات دچار کمال طلبی و وسواس شدیدی در کارها شده و میخواهیم تمام کارها بدون نقص انجام شود.
این خیلی خوب است ولی زمانزیادی از ما میگیرد و نمیتوانیم به کارهای دیگر برسیم.
گاهی کاری که ۵ دقیقه طول میکشد، ما با وسواس و کمال طلبی، در یک ساعت و نیم به نتیجه میرسانیم.
گاهی نوشتهای را که به یک یا دو بار ویرایش نیاز دارد، بارها و بارها ویرایش کرده، کلمات را تغییر داده و وقت خود را بیهوده هدر میدهیم.
این جا مشکل از کمال طلبی ماست نه از کمبود زمان.
/ضعف در حل کردن مسائل
گاهی اوقات به جای این که به حل ریشهای مسائل بپردازیم، احساس میکنیم که به زمان بیشتری برای کارهایمان نیاز داریم.
ما در روز کلی تماس تلفنی غیر ضروری داریم،
در شبکههای اجتماعی بیهدف وقت میگذرانیم.
اگر بتوانیم این موارد را حذف کرده و از زمان بهینه استفاده کنیم، به کمبود زمان دچار نخواهیم شد.
/ اهمالکاری
گاهی کارهایمان را در وقت معین خود انجام نمیدهیم و مدام آن را به تعویق میاندازیم.
کارهایمان را در آخرین لحظه و دقیقهی نود انجام میدهیم.
آنوقت به مشکل بر خورده و آن را به کمبود زمان ربط میدهیم.
/ هنر نه گفتن
گاهی دیگران از ما درخواست هایی دارند که فرصت انجام آنها را نداریم.
ولی از آنجایی که نه گفتن را بلد نیستیم، قبول میکنیم و بعد نمیتوانیم کارهای مختص آن روز را به موقع به انجام دهیم.
اکثر ما آدمها اینضعف را داریم.
باید این هنر را در خود تقویت کرده تا مشکل خود را از کمبود زمان ندانیم.
/ضعف در مدیریت انرژی
اکثر ما در کار کردن تعادل نداریم، گاهی آنقدر مشغول کار میشویم که فراموش میکنیم حتی یک میان وعده بخوریم و تجدید قوا کنیم.
وقتی چند روز به این منوال میگذرد، دچار ضعف میشویم و انرژیمان کاهش پیدا میکند، در نتیجه نمیتوانیم کارها را به موقع انجام دهیم، آن وقت فکر میکنیم که دوباره دچار کمبود وقت شدهایم.
چقدر خوب است که تمام مسائل را ریشهای بررسی کنیم تا در کمترین زمان، بهترین نتیجه را بگیریم.