پدیدهای به نام غافلگیری
چند هفتهای است که فکرم درگیر حرفها و کنایههایی است که بناحق میشنوم؛
آن هم از آدمهایی که رفتار و اعمال اشتباه خود را نمیبینند و تقصیرات را به گردن دیگران انداخته و خود را توجیه میکنند.
امروز صحبتهای یکی از اساتیدم را به یاد آوردم که گویای احوالات این روزهای آشفته و پریشان من است.
استادم از پدیدهای صحبت میکرد به نام غافلگیری.
همهی ما با این پدیده آشنا هستیم و زیاد شنیدهایم که میگویند:
یک دفعه غافلگیر شدم، نمیدانم این از کجا آمد؟ چرا یکباره اینطور شد؟
ولی اگر منطقی فکر کنیم، این پدیده درست نیست و هیچ چیز غافلگیر کنندهای وجود ندارد.
تمام اتفاقات با تلنگرها و هشدارهای کوچک شروع میشود و متاسفانه ما همه را نادیده میگیریم.
کسی که زیر دست یک دندانپزشک مجبور به کشیدن عصب دندانش شده است، همان کسی است که اعتراضات دندانش را نادیده گرفته و اکنون باید کلی هزینه کند تا ان را درست کند، دندانی که دیگر مثل روز اول نخواهد شد.
پدر و مادری که امروز فرزندشان روبهرویشان میایستد و به تندی با آنها صحبت میکند، اتفاقی نیست که مربوط به امروز باشد.
وقتی رفتار با فرزندان را بلد نیستیم، به قولی که دادهایم عمل نمیکنیم، دائما به شکلهای مختلف آنها را نصیحت میکنیم، باید منتظر این اتفاقات باشیم.
بانویی که بعد از بیست سال همسرش را رها کرده و میرود، آیا این مسئله اتفاقی است؟ خیر
این جدایی حاصل بیتوجهی، نادیده گرفتن احساسات و نیازهای همسرش بوده که امروز خود را به این شکل نشان داده است.
نقل میکنند که دزدی در نیمههای شب با کمان اره قفل مغازهای را میبُرید. شخصی به او نزدیک میشود و میپرسد: آقا چکار میکنید؟
دزد میگوید: آهنگ میزنم.
مرد دوباره سوال میکند: این چه آهنگی است که صدا ندارد؟
دزد میگوید: صدایش صبح در میآید.
این داستان، داستان زندگی تمام ما آدمهاست.
همهی ما در هر لحظه در حال نواختن یک آهنگ هستیم.
این آهنگ میتواند شاد باشد یا غمگین.
اگر شاد باشد ما در حال رشد و پیشرفت هستیم و ساز خوشبختی را میزنیم.
اگر آهنگی که مینوازیم، غمگین باشد، متاسفانه ساز زندگی ما رو به بدبختی و بیچارگی است.
کسی که در جوانی اهل کسب و کار نیست، از الان آهنگ بیچارگی در زمان پیری را میزند.
کسی که برای عشق دادن و عشق گرفتن به همسر و فرزندانش کوتاهی میکند، ساز خراب شدن زندگیاش را از همین الان میزند.
خداوند مهربانتر از ان است که ناگهان بلایی بر سر ما نازل کند، هر چه هست به خاطر نادیده گرفتن تلنگرها و هشدارهاست.
امام صادق میفرمایند: هر عملی که از ما سر میزند، تا ۷۰۰ سال بعد در فرزندان ما تاثیر خواهد گذاشت.
به جای این که دائما دیگران را سرزنش کنیم و مقصر بدانیم، کمی به خودمان بنگریم و به دنبال پیدا کردن اشتباهات و رفع آنها باشیم.