مروری بر رمان “وقتی نیچه گریست” / اروین د. یالوم
بشو هر آنکه هستی.
اروین د. یالوم نویسندهی آمریکایی و استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد میباشد.
او کتاب ” وقتی نیچه گریست” را در سال ۱۹۹۲ به چاپ رساند و ما را بر ان داشت تا وین خِرَدگرای قرن نوزدهم را در آستانهی پیدایش دانش روانکاوی به تماشا بنشینیم.
داستان از این قرار است:
لوسالومه، دختری زیبا و جسور که زمانی معشوقهی نیچه بوده و خود را در بیماری روحی او مقصر میداند، در نامهای از دکتر برویر که پزشک بسیار حاذق و از اساتید زیگموند فروید( پدر دانش روانکاوی) است، وقت ملاقات فوری میخواهد و در نامهاش ذکر میکند که ایندهی فلسفهی آلمان در خطر است.
بعد از ملاقات با دکتر برویر برای فریدریش نیچه که دچار بیماری ناامیدی است، البته بدون اطلاع نیچه، تقاضای کمک میکند و از برویر میخواهد که به بهانهی درمان جسم او به درمان روحش بپردازد.
سالومه به تازگی از برادرش ینیا شنیده بود که دکتر برویر بیماری را با نام مستعار” انا او” که به بیماری روحی دچار بوده، درمان کرده است.
از انجایی که برویر مجذوب این زن دلربا و اغواگر شده بود و میدانست که قدرت مقابله با او را ندارد درصدد برمیاید که خواستهاش را محقق کند.
زمانی که بعد از چند هفته با نیچهی سرسخت و مغرور روبهرو میشود، با ترفندهای بسیار که بالاخره یکی از آنها کارساز میشود، او را در کلینک لوزون بستری میکند تا با “گفتگو درمانی” سردردهای میگرنیاش را درمان کند.
این داستان حول محور ملاقاتها و گفتگوهای برویر و نیچه میگردد. در این میان هر از گاهی بیمار و طبیب در جایگاه یکدیگر قرار میگیرند و در نهایت این روند برای هر دو مفید و بهبودبخش واقع میشود.
البته این رویارویی خیالی است اما زندگی شخصیتهای اصلی داستان بر واقعیت استوار است.
نویسنده درنگارش این کتاب از نامهها، خاطرات و اطلاعات واقعی استفاده کرده و در انتهای کتاب سرنوشت شخصیتهای اصلی و برجسته را بیان میکند.
این رمان آمیختهای است از واقعیت و خیال، عشق و تنفر، رهایی و اسارت،…..
مخاطبان این رمان به گفتهی نویسنده، روانکاوان و روانشناسان جوان هستند. او از نخستین کسانی است که توانست با بهرهگیری از شیوهی داستاننویسی، آموزش تخصصی روانپزشکی را برای دانشجویانش لذتبخشتر و دلپذیرتر کند.
موضوع کتاب در مورد درمان وسواس، افسردگی، میگرن، ناامیدی و رابطهی درمانگر و بیمار است و برای هر کدام راهکارهایی را ارائه میدهد.
در حقیقت گفتگوی برویر و نیچه، ما را با خود واقعیمان روبهرو میکند و موجب میشود تا به سمت خودشناسی و خودسازی پیش برویم.
نویسنده تلاش میکند تا نحوهی برقراری یک رابطهی درمانی درست را آموزش دهد، رابطهای که با برقراری تعادل میان سه نقش اساسی طبیب شکل میگیرد: شنوندهی همدل و همراه، متخصص و دارای اقتدار درمانی.
این کتاب گوشدادن فعال را به ما میاموزد، چیزی که امروزه به ان نیازمندیم.
نویسنده در خلال داستان ما را با افکار، رفتار و آثار نیچه اشنا میسازد ویرانگری و پوچگرایی نیچه را رد کرده و میگوید: نیچهی سرشار از تناقض، حرمت ویرانی را در ان میداند که ویرانی، مرحلهای از روند آفرینش است و بارها گفته بیخاکستر شدن کی نو توانی شد؟
این کتاب توسط دکتر سپیدهی حبیب( بهترین مترجم این کتاب) با نثری روان ترجمه شده و نشر قطره در ۴۶۵ صفحه، ان را به چاپ رسانده است.
این کتاب بقدری جذاب و گیراست که به غیر از مخاطبان خاص، عامهی مردم هم میتوانند به راحتی ان را مطالعه کرده، درک کنند و از آن لذت ببرند.