نویسنده کیست و آیا شما خود را نویسنده میدانید؟
امروز دهم آبان و روز نویسنده بود، یک استوری در اینستاگرام منتشر کرده بودم با این عنوان:
همیشه بهترین نویسندگان، بهترین خوانندگان بودهاند. ولی آنها تمام کتابهای زمان خود را نخواندهاند بلکه کتابهای اندکی را به خوبی خواندهاند و بر آن مسلط شدهاند.
تبریکهای بسیاری از دوستانم دریافت کردم ولی از آنجایی که خودم را نویسنده نمیدانم، بر آن شدم تا تحقیقی انجام دهم و بدانم واقعا نویسنده کیست؟
رایجترین تعریف این است که نویسنده کسی است که مینویسد. حال این سوال پیش میآید که چگونه مینویسد؟ آیا هر نوشتنی، نویسندگی محسوب میشود؟
از بین تمام مقالاتی که خواندم بعضی تعاریف برایم بسیار ناامید کننده و بعضی امیدوارانه بود.
تعریف رضا بابایی از همه برایم دلنشینتر بود. رضا بابایی میگوید:
نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است، اگر چه محصول کارش متوسط باشد.
و قانون طلایی نویسندگی را بر این پایه میداند که؛
راحت نوشتن + بسیار نوشتن= زیبایی و سنجیدگی
برای این که بدانیم خصایص یک نویسنده چیست و آیا میتوانیم نام خود را نویسنده بگذاریم، مواردی را در زیر آوردهام.
✓نویسنده کسی است که منتظر شرایط مناسب نمیماند. حتی در نیمههای شب و در زیر نور شمع هم مینویسد. شور و اشتیاقی که در درونش موج میزند، او را به سوی نوشتن میکشاند. با نوشتن، غلیان درونیاش آرام میگیرد. پس طبیعی است کسی که تفننی مینویسد، نمیتواند نویسنده باشد.
✓یک نویسندهی خوب، مطالعات فراوانی دارد، مطالعات جامع و کامل و در هر زمینهای. بنابراین وقتی مینویسد، در نوشتههایش از سخن بزرگان، نقل قول و تمثیلها بهره میگیرد تا نوشتهاش برای مخاطب دلپذیرتر و قابل درک باشد.
✓نویسندهی خوب به خاطر مطالعات فراوان، دایرهی واژگان وسیعی دارد. من در حال خواندن کتاب « نون نوشتن» از محمود دولت آبادی هستم. به قدری واژگان ناب فارسی و فوق العاده در این کتاب وجود دارد که همزمان با خواندن، کلمه برداری هم انجام میدهم. زیرا ابزار نویسنده کلمات است. هر چقدر از نظر کلمات غنیتر باشیم، بهتر و زیباتر مینویسیم.
✓نویسنده باید خوب بیندیشد و باز هم محمود دولت ابادی میگوید:
نویسنده فقط نباید در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست. اما برای اندیشیدن ممکن است دیر شود. چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و تخیل تربیت کند؟
✓یک نویسنده باید به جزییترین موضوعات توجه نشان دهد تا بتواند آنها را خوب بپروراند و مطالبی پخته و کاربردی بنویسد. تالستوی در کتاب «جنگ و صلح» میگوید:
بهترین ابزار نویسنده پنج حس بیدار او هستند که با عمل هماهنگشان حقیقت عریان و گزنده را در مییابند و آن را چنان به روشنی بیان میکنند که خوانندهی حیرتزده، دنیایی را در مییابد بسیار عمیقتر و واقعیتتر از دنیای اطرافش.
زمانی که یادداشت نویسی را آغاز کردم، در طول روز منتظر نکتهای، اشارهای یا چیزی بودم تا بتوانم آن را خوب پرورش داده و به سبک و سیاق خود بنویسم.
✓یک نویسنده اگر مطلبی را مینویسد باید کاملا به آن احاطه داشته باشد تا متنی که از کار درمیآید برای مخاطب ساده و قابل فهم باشد. نویسندگانی که نوشتههایشان خیلی مبهم و پیچیدهست و مخاطب با چند بار خواندن هم متوجه نمیشود، نویسنده نیستند حتی خودشان هم مطلب را متوجه نشده و فقط نوشتهاند.
✓یک نویسندهی فارسی زبان باید علائم نگارشی، دستور زبان فارسی و صنایع ادبی( ایهام، استعاره و…) را بداند تا در نوشتههایش رعایت کند.
✓یک نویسنده از انتشار مطالب و بازخوردهای دیگران نمیهراسد و در جا نمیزند. هیچ چیزی نمیتواند او را متوقف کند، بلکه به امید بهتر شدن و پیشرفت ادامه میدهد.
یکی از آرزوهایم اینست که روزی نویسندهای بشوم که واقعا حرفی برای گفتن داشته باشم و نگاهی نو و بدیع به دنیا بیفزایم و ارزشافرینی کنم.
دکتر الهی قمشهای گفتهاند: وقتی آرزویی در دلت جا میگیرد، حتما برآورده میشود. آرزو طلب حقانیت ماست و حضرت مولانا میفرمایند:
این طلب در تو گروگان خداست، زان که هر طالب به مطلوبی سزاست.
اگر شما هم میتوانید مطلبی اضافه کنید، دیدگاهتان را بنویسید.