معرفی کتاب

ده راز موفقیت و آرامش درونی از وین دایر

وین‌دایر در این کتاب از ده رازی صحبت می‌کند که به کار گرفتن آن‌ها در زندگی برای ما آرامش درونی به ارمغان می‌‌آورد، که پایه‌ و اساس تمام موفقیت‌هاست.

به قدری این رازها را ساده و روان با مثالهای زیبا بازگو می‌کند، که چاره‌ای جز همراه شدن با کتاب تا انتها نداریم.

رموزی مانند: رها کردن گذشته، در آغوش گرفتن سکوت، داشتن ذهنی باز و ……

البته قابل ذکر است، این کتاب برای کسانی مفید است که می‌خواهند تغییراتی آگاهانه در خود ایجاد کنند.

وین دایر از ما نمی‌خواهد که این کتاب را بخوانیم و همه‌ی رموز را به کار بگیریم؛ بلکه کاملا متواضعانه می‌گوید:

این رازها را با ذهنی باز بخوانید، آن‌چه را برایتان قابل درک است، بپذیرید و در زندگی به کار ببندید و بقیه را کنار بگذارید.

طبیعی است که بسیاری از ما انسان‌ها دوست داریم هر آن‌چه را یاد می‌گیریم به دیگران هم بیاموزیم و آن را گسترش بدهیم، ولی در دنیایی که پر از خشونت، نامهربانی، بی‌عدالتی و قضاوتهای بی‌جاست، گسترش دادن این آرامش درونی بسیار زمان‌بر و گاهی نشدنی است.

به صورت خلاصه این ده راز را برایتان بازگو می‌‌کنم.

راز اول: ذهنی باز داشته باشید که پذیرای همه‌ چیز است و به هیچ چیز وابسته نیست.

این راز خیلی هم ساده نیست‌. ما در طول زندگی خود تحت تاثیر شرطی سازی‌هایی قرار گرفته‌ایم.

افکار و اندیشه‌های کنونی ما، طرز لباس پوشیدن، عقاید مذهبی، زبان و…….. توسط پدرانمان انتخاب شده و شکل گرفته است.

ما نمی‌توانیم با همان سبک و سیاق قدیم و ذهنی بسته و محدود زندگی کنیم.

در این عالم عظیم که ما فقط یک ذره‌ایم و در مقایسه با آن‌چه که برای دانستن وجود دارد، اصلا چیزی نمی‌دانیم، باید در برابر بدبینی و ذهن بسته مقاومت کنیم.

ذهن باز به ما امکان جستجو، خلاقیت، پویایی و رشد می‌دهد.

ذهن باز، یعنی تجسم خود به صورت فردی که توانایی اجرای افکار و تصوراتش را دارد.

“”تو همانی هستی، که می‌اندیشی“”.

راز دوم: تا زمانی که نغمه‌ای در وجودتان هست، با زندگی وداع نکنید.

بی‌شک حضور شما در این جهان دلیل خاصی داشته است.

از وقتی به دنیا می‌آیید، رسالتی به عهده دارید که در قلبتان قرار داده می‌شود.

ضربان پیوسته و لحظه‌لحظه‌ی قلبِ شما، نمادی از ارتباطتان با صاحبِ عالم هستی  است.

توضیحی کوچک در مورد نیمکره‌های مغز موضوع را برایمان روشن‌تر می‌کند.

نیمکره‌ی چپ مغز، مسائل را تخمین می‌زند، رویدادها را تجزیه و تحلیل می‌کند و همه چیز را منطقی بررسی می‌کند.

نیمکره‌ی راست مغز، جنبه‌ی حسی و شهودی وجودتان را نشان می‌دهد، مجبورتان می‌کند، همان کاری را انجام دهید که به خاطرش به این دنیا آمده‌اید.

اگر فقط و فقط به نیمکره‌ی چپ خود گوش دهید و کاری را انجام دهید که جزء علایق شما نیست، به فردی منفعل تبدیل خواهید شد. دچار روزمرگی می‌شوید و نغمه‌ی درونیتان ضعیف می‌شود اما یار وفادار شما همواره در کنارتان است و شما را به حال خود رها نمی‌کند.

تا زمانی که نگذارید آن نغمه‌ی درونی نمایان شود، هرگز به آرامش نخواهید رسید.

حالا چطور نغمه‌ی وجودمان را بیابیم؟

وقتی شور و شوق انجام کاری را داشته باشید و در آن کار از خود خلاقیت نشان دهید و حالتان خوب باشد، شما نغمه‌ی وجودتان یا رسالت خود را یافته‌اید.

و تنها چیزی که نمی‌گذارد شما نغمه‌ی درونی جسم و جانتان را بشنوید، ترس است.

در وجود ما فقط دو احساس ترس و عشق وجود دارد.

و تنها راه مبارزه با ترس، مسائل پوچ، بی‌معنی ؛ گام برداشتن با عشق در جهت انجام اموری است که شما  به خاطرش در این دنیا حضور دارید.

راز سوم: شما نمی‌توانید آن‌چه را خودتان ندارید، به دیگران ببخشید.

افکار و اندیشه‌هایتان، حقیقت زندگی شما را می‌سازد.

در طول روز، نوع برخوردی که در مقابل مسائل مختلف از خود نشان می‌دهید، به وسیله‌ی افکارتان مشخص می‌شود.

به طور مثال:

اگر زیاد عصبانی می‌شوید، افکار خشم‌آلودی که در درونتان هست را بررسی کنید.

افکاری مانند خشم، کینه و نفرت؛ نه تنها شما را ضعیف می‌کند بلکه باعث می‌شود باز هم این انرژی‌های منفی را جذب کنید.

افکاری مانند عشق و محبت باعث می‌شود که مقدار بیشتری از این انرژی‌های مثبت دریافت کنید.

هر چقدر به خودتان عشق بورزید، انرژی‌های والایی را به سمت خود جذب می‌کنید.

یک مثال ساده:

اگر بخواهید به همسایه‌ی خود ۱۲ پرتقال بدهید، باید ۱۲ پرتقال در خانه داشته باشید.

پس وقتی به خودتان عشق نمی‌ورزید، نمی‌توانید عشق را به دیگران هم ببخشید.

شما همواره در حال بخشیدن چیزی هستید که صاحب آن می‌باشید.

از خودتان بپرسید که من برای بخشیدن در وجود خود چه دارم.

راز چهارم: سکوت را در آغوش بگیرید.

این راز از برجسته‌ترین رازها برای رسیدن به آرامش درونی و موفقیت است.

تمام گرفتاری‌ها و بدبختی‌های انسان از آن‌جا ناشی می‌شود که نمی‌تواند در سکوت، تک و تنها در اتاقی بنشیند.

تنها بودن نوعی کابوس است و تنهایی در سکوت، عذاب و شکنجه است.

خدا دوستدار سکوت است. بنگرید که چگونه طبیعت، درختان، چمن و….. در سکوت می‌رویند.

ستارگان، ماه و خورشید را ببینید که چگونه در سکوت حرکت می‌کنند و جا‌به‌جا می شوند.

هر گونه آفرینش و خلاقیتی نیازمند سکوت است.

الف- یکی از موثرترین راه‌های تحقق سکوت، مراقبه است.

از فواید مراقبه برایتان بگویم.

۱- به ندرت چیزی می‌تواند شما را آزرده‌خاطر کند.

۲- مراقبه، شما را به سرچشمه‌ی حیات وصل می‌کند، تا با خدا ارتباطی عمیق بگیرید.

۳- اضطراب را برطرف می‌کند.

۴-باعث بهبود و تقویت محیط و انسان‌های اطرافتان می‌شود.

۵- بدبینی و منفی‌بافی را از شما دور می‌کند.

۶- هیچ‌کسی نمی‌تواند شما را درگیر مشکلات شخصی‌اش کند.

۷- در سکوت، پاسخ‌های خود را دریافت خواهید کرد.

۸- همه چیز در دل خلاء و سکوت آفریده شده است.

۹- اگر نویسنده، شاعر و یا سخنران هستید؛ ورود به دنیای سکوت و گوش دادن، الهام‌بخش است.

۱۰- خستگی‌های روزانه را کاهش می‌دهد.

و این تاثیرات زمانیست که مراقبه به طور مستمر انجام شود.

ب- دومین راه تحقق سکوت؛ طبیعت است.

 هر وقت احساس کسالت کردید به دامن طبیعت بروید، صدای پرندگان، حشرات، خش‌خش برگها و وزش باد را گوش کنید.

راز پنجم: گذشته را رها کنید.

وقتی قایق موتوری با سرعت، روی سطح آب حرکت می‌کند؛ پشت‌سر، آبِ کف‌آلود سفیدی به جا می‌گذارد که به آن ردّ قایق می‌گویند. قایق در اثر انرژی‌‌ای که موتور لحظه به لحظه تولید می‌کند، حرکت می‌کند. پس بدون شک قبول دارید که این ردّ، عامل حرکت قایق نیست.

یادآوری کشمش‌ها و درگیریهای گذشته به این معنی است که شما حرکت و جلو رفتن قایق را ناشی از ردّ قایق می‌دانید.

خود را از بند گذشته رها سازید و در لحظه‌ی حال غرق شوید.

در زمان حال زیستن بسیار سخت است، اما ما می‌توانیم با منحرف کردن ذهنمان از وقایع گذشته و مراقبه، بیشتر از زمان حال استفاده کنیم.

زندگی مانند نمایشنامه‌ای هست که پرده‌های متعددی دارد. برخی از شخصیت‌ها، نقش‌های کوتاهی ایفا می‌کنند؛ برخی دیگر نقش‌های بلند.

برخی از ادم‌ها خوب و برخی دیگر بد و شرور هستند.

اما حضور همه‌ی آنها لازم است وگرنه در این نمایش حضور نمی‌یافتند. همه‌ی آن‌ها را بپذیرید و به سراغ پرده‌ی بعدی بروید.

راز ششم: شما نمی‌توانید مشکل را با همان ذهنیتی که آن را به وجود آورده است، حل کنید.

یک مثال ساده: ۱۰=۳+۳ نمی‌شود؛ پس با آوردن حقیقت در برابر این خطای محاسباتی، مشکل به سادگی حل می‌شود.

پس وقتی بتوانیم تصویر ذهنی خویش را با حقیقت یکی کنیم، تمام توهمات و مشکلات از بین می‌رود.

با خودمان روراست باشیم. افکار و عملمان را یکی کنیم این کار باعث می‌شود به هماهنگی و صلح درون برسیم و به خدا که حقیقت وجودی ماست نزدیکتر شویم.

راز هفتم: هیچ دلیلی برای خشم و کینه وجود ندارد.

وقتی کسی به ما سخنی توهین‌آمیز می‌گوید، دو راه پیش رو داریم.

اول این‌که آن را امری غیر شخصی تلقی کرده، با مهربانی رفتار کنیم و کنترل احساساتمان را در دست بگیریم.

یا این که قیافه‌ی حق به جانب بگیریم و خشمگین و عصبانی شویم؛ که این روند جز نابودی خودمان چیزی در بر ندارد.

چنانچه رویدادی برایمان پیش آمد بهتر است در فرصت مناسب احساس خود را بیان کرده و موضوع را حل و فصل کنیم.

و بهترین راه از بین بردن خشم و کینه؛ گذشت و بخشش است.

راز هشتم: به گونه‌ای با خودتان رفتار کنید که گویی همانی هستید که می‌خواهید باشید.

افکار خود را به سوی حرفه‌ای که دوست دارید، معطوف کنید.

در ذهنتان مجسم کنید که توانایی انجام آن کار را دارید.

هر چه‌قدر بیشتر این کار را تکرار کنید، تجسم خلاق شما قوی‌تر می‌شود.

آن‌وقت قانون جذب وارد عمل شده و کائنات فعال می‌شوند و در نهایت  هر چه‌قدر بیشتر انرژی مصرف کنیم، زودتر به خواسته‌ی خود می‌رسیم.

پس همه چیز به خودتان بستگی دارد.

چه این موضوعات در نظر شما امکان‌پذیر باشد چه نباشد، در هر دو حالت حق با شماست؛ و به هر کجا بروید، شاهد تجلی افکار خود خواهید بود.

راز نهم: الوهیت خود را گرامی بدارید.

شما یکی از آفریده‌های خداوند هستید و هرگز نمی‌توانید از خالقتان جدا شوید.

همانطور که یک قطره آب بعد از جدا شدن از سرچشمه دوباره به او باز می‌گردد، شما نیز در نهایت به سرچشمه‌ی خویش باز خواهید گشت.

خداوند در همه جا حضور دارد پس باید در وجود شما هم باشد و شکی در آن نیست.

پس هر گاه دچار ترس، وحشت، خود انکاری، تشویش و دلهره شدید؛ حضور خداوند را در وجودتان  انکار کرده‌اید.

راز دهم: عقل و خرد همان پرهیز از تمامی افکاری است که باعث تضعیفتان می‌شود.

هر اندیشه‌ای مانند احساس شرمندگی، بی تفاوتی، ترس، خشم، احساس گناه و…… باعث تضعیف شما می‌شود. کلیه‌ها، کبد ، ریه‌ها و روده‌های شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

افکاری مانند ارامش، لذت و سرور، عشق و محبت، رضای خاطر و…… تقویت کننده هستند.

و همه‌ی اینها نیاز به تصمیم گیری درست وانتخاب آگاهانه از طرف شما دارد.

انتخاب با شماست.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن