بازیگران متن من

ششمین تمرین افزایش دایره لغات/بازیگران متن من

از کلمات و جملات زیر در نوشته‌های داستانی یا غیر داستانی خودتان استفاده کنید.( یا به عبارتی زور بزنید که هر طور شده استفاده کنید).

۱- برای دید و بازدید‌هایی که در آن زمان دلتنگی می‌آورد، دلتنگم.

۲- در کش و قوس آن بودم که…….

۳- با صدای تنبل کشدارش…..

۴-برای به کرسی نشاندن روایت خودشان جد و جهد می‌کردند.

۵- در پناه وقار و آرامش او

۶-تمارض‌های مداوم

۷- چشم‌های گشاد ناباورش

۸- از این نوک می‌چید و از آن مچ می‌گرفت.

۹- گربه‌وار به همه فوف می‌کرد.

۱۰- به کف با کفایت….

 

تمرین ششم:

اواخر شهریور ماه سال گذشته، نزدیک ظهر، زنگ تلفن خانه‌ی ما به صدا در آمد.

پشت خط ، یکی از اقوام بسیار دور بود که البته بیشتر رابطه‌ی دوستی داشتیم تا قوم و خویشی؛ و مدتها بود که از او خبری نداشتم.

اتفاقا خیلی دلتنگش شده بودم ولی فرصتی پیش نیامده بود که سراغی از او بگیرم.

بانویی بسیار مهربان، دوست‌داشتنی و نجیب که خیلی اهل رفت و آمد نیست و تنهایی و سکوت را ترجیح می‌دهد.

ولی من از آن‌جایی که خیلی دوست داشتم با او دیداری تازه کنم و در ضمن از محیط خانه هم دور شوم،
“در کش و قوس بودم که” چگونه عنوان کنم، می‌خواهم به منزلتان بیایم.

از خوش شانسی من، دوستم در همان لحظه “با صدای تنبل کشدارش”گفت:

[می‌خواستم پنجشنبه دعوتتون کنم پیش ما بیایید، بقیه هم هستند. دلم برای یه دورهمی شاد و صمیمی، تنگ شده].

وقتی همسرم موضوع دعوت را فهمید، انگار که چیز عجیبی شنیده باشد، “چشمهای گشاد ناباورش” را به من دوخت.

بالاخره روز موعود فرا رسید، ما از همه زودتر رسیدیم و بقیه مهمان‌ها هم یکی یکی، وارد می‌شدند.

بعد از احوالپرسی و نوشیدن چای و خوردن میوه، بحث و گفتگوی آقایان در مورد سیاست، گرانی و تورم بالا گرفت و هر کدام از آن‌ها “برای به کرسی نشاندن روایت خودشان جد و جهد می‌کردند”.

در این میان، یکی از آقایان که موضعش مشخص نبود، “مدام از این نوک می‌چید و از آن مچ می‌‌گرفت” و “گربه‌وار فوف می‌کرد”.

خانم‌های مجلس هم در سمت دیگر سالن نشسته بودند و طبق معمول دچار “تمارض های مداوم” بودند و هر کسی می‌خواست ثابت کند که از دیگران بیمارتر است .

من هم در “پناه وقار و آرامش” دوستم، بدون هیچ احساسی، نظاره‌گر این صحنه‌ها و شنونده‌ی گفتگوها بودم.
از آنجا که میزبان بسیار عاقل و دوراندیش بود،

تمام بحث ها به “کف با کفایت” ایشان ختم بخیر شد و رنجشی برای کسی به وجود نیامد.

آن روز بر‌خلاف میهمانی‌های قبلی، این دورهمی با شادی به پایان رسید؛ اما هیچکس تصور نمی‌کرد که شاید برای آخرین بار،دور هم جمع شده‌ایم.

کرونا آمد و آتش به همه عالم زد.

آن زمان که هیچ محدودیتی در روابط وجود نداشت، و با خیالی آسوده می‌توانستیم به گردش، مهمانی و….. برویم، قدر و قیمتش را ندانستیم.

اما کنون که در دوره‌ی کرونا به سر می‌بریم؛ به خاطر پیشگیری، همه از هم دور هستیم و دور همی‌ها خیلی به ندرت اتفاق می‌افتد؛

و من در این شرایط، حتی “برای دید و بازدیدهایی که در آن زمان دلتنگی می‌آورد، دلتنگم”. ‌

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن