تعریف آزادی با مایا آنجلو
شما وقتی آزادید که درک کنید به هیچ جا وابسته نیستید. شما متعلق به هر جایی هستید. هزینهی آن بالاست. پاداش آن عظیم است. مایا آنجلو
این جملهی زیبا را در کتاب شجاعت در برهوت خواندم. نویسنده یعنی خانم برنه براون مدتها با این جمله درگیر بود و معنای آن را متوجه نمیشد. تا این که بعد از گذر سالها و کسب درجهی دکترا و دیدار اتفاقی با مایا آنجلو آن را عمیقاً درک میکند.
من وقتی آزادم که متعلق به خودم باشم و تحت تاثیر محیط و شرایط، خودرا تغییر ندهم. خودواقعیام باشم بدون ظاهرسازی، بدون در نظر گرفتن مصلحت در موقعیتهای مختلف. به قول مایا آنجلو هزینهی این کار بالاست اما انسان اصیل آن را متقبل میشود.
برنه براون میگوید: به یک برنامهی تلویزیونی دعوت شدم. برنامهریز آن رویداد به من تاکید کرد که لباس فاخر بپوشم. من هم لباس ارزندهای پوشیدم و مانند عصا قورت دادهها منتظر فیلمبرداری روی مبل نشستم. احساس انسانهای متظاهر را داشتم. حس میکردم از جلد خود بیرون آمدهام. ناگهان برخاستم به اتاق استراحت رفتم و چند دقیقه بعد با بلوز، شلوار جین و کفشهای تخت چوبی بیرون آمدم. این گام مهمی در تعلق و وابستگی به خودم بود.
اگر کسی متعلق به خودش باشد در هر محیطی و در هر شرایطی؛ گفتار، رفتار و پوشش خود را خواهد داشت. من هم خوشحالم که به خودم تعلق دارم. آنچه را که درست و عاقلانه میدانم انجام میدهم و از دیگران تاثیر نمیپذیرم.
هر روز در حال رشد، یادگیری و بازنگری در اندیشهها، رفتار و گفتار خود هستم، اندیشه و رای مستقلی دارم و به ارزشها و عقایدم پایبندم.