محتوا

کهن‌الگوی یتیم

دوام آوردن با وجود دشواری‌ها

 کهن‌الگوی یتیم.

در ابتدای کتاب نقشه راه از کارول.اس.پیرسون به این دو سوال پاسخ دادیم که سفر قهرمانی چیست و چرا باید منزل‌های این سفر را بشناسیم؟ حال به سراغ اولین منزلگاه بعد از معصومیتِ کودکانه می‌رویم که کهن‌الگوی یتیم نام دارد.

ما وقتی متولد می‌شویم پدر و مادرمان تمام وقت در خدمت‌مان هستند. از ما مراقبت می‌کنند و انتظارات و توقعاتمان را در حد توانشان برآورده می‌کنند و ما فکر می‌کنیم همیشه حق با ماست و همه باید با ما این‌گونه رفتار کنند.

اما وقتی بزرگ‌تر می‌شویم و به اجتماع قدم می‌گذاریم می‌بینیم تصورات ما با واقعیت در تضاد است. دنیا حول محور انتظارات و توقعات ما نمی‌گردد. مخصوصاً وقتی که درد و رنجی به ما می‌رسد می‌فهمیم که تنها هستیم و خودمان باید بار رنج‌هایمان را به دوش بکشیم.

اینجاست که از معصومیت می‌افتیم و یتیم می‌شویم نه برای یک بار، بلکه ما در طول زندگی بارها و بارها یتیم می‌شویم.  یتیمی برای همه دردناک است به ویژه برای کسانی که هیچ وقت از شرایط زندگی مناسب و پدر و‌مادر موجهی برخوردار نبوده‌اند.

کسی که به هر شکلی مانند؛ از دست دادن عزیز، ورشکستگی، جدایی عاطفی و… یتیم شده است برای زنده ماندن و دوام آوردن به هر چیزی چنگ می‌زند و تمام امید و ایمانش را در آن نقطه متمرکز می‌کند. آن نقطه می‌تواند داروهای آرام‌بخش، کار زیاد، مذهب، روابط یا تکیه کردن به انسانی دیگر باشد. زیرا احساس می‌کند با سپردن خود به این‌ ناجی‌ها در امنیت کامل است، ولی در بسیاری مواقع مشکلات دیگری پدید می‌آید.

پناه آوردن به چیزی اگر دائمی باشد باعث می‌شود روی احساسات و عواطف ما سرپوش گذاشته شود و در درازمدت تبدیل به سایه شود. سایه‌هایی که بعدا مشکل‌ساز می‌شوند و ما سال‌ها بعد باید به واکاوی درونمان بپردازیم و ببینیم چگونه بوجود آمده‌اند؟

یا شاید انسانی که ما به عنوان ناجی به او پناه آورده‌ایم به قدر کافی خردمند نباشد، درد ما را تجربه نکرده باشد و نتواند همراه مناسبی باشد و ما باز دوباره یتیم شویم.

یتیم برای فراتر رفتن از موقعیت خویش باید درد و رنجش را بپذیرد. باید از توهمات کودکانه و معصومانه و محق بودن خارج شود و واقعیت‌ها را ببیند تا بتواند کاری انجام دهد. اگر هم‌چنان در توهماتش بماند ممکن است جذب کهن‌الگوهایی شود که برایش کارایی ندارند و موجب شوند تا راه را به خطا برود. امکان دارد جذب کهن‌الگوی حامی شود. چون یتیم دوست دارد یا حمایت شود یا حمایت کند تا زندگی‌اش معنایی بیابد. اما در این جایگاهی که ایستاده است، حامی شدن حتی اگر با عشق و محبت و فداکاری هم باشد تاثیرگذار نیست. چون یتیم هنوز خود را پیدا نکرده است. هنوز به خودش کمک نکرده است و مسائلش حل نشده باقی مانده است پس چگونه می‌تواند دست دیگری را بگیرد؟

حال وقتی به مرحله‌ی واقع‌بینی رسید و همه چیز را پذیرفت اغلب دچار ترس و ناامیدی می‌شود. نمی‌داند باید چه کند و چه راهی را پیش بگیرد. در عین درماندگی و بیچارگی دنبال مقصر می‌گردد گاهی خود را مقصر می‌داند گاهی دیگران را. زیرا یتیم بدون پیدا کردن مقصر نمی‌تواند مشکلاتش را حل کند.

اگر خود را مقصر بداند، دچار خودسرزنشی می‌شود و ادامه دادن راه برایش ممکن نیست و اگر دیگران را مقصر بداند دچار فرافکنی بی‌پایه و اساس می‌شود و باز هم راه به جایی نمی‌برد. در صورتی مقصر دانستن خود نتیجه می‌دهد که راه حلی کارساز بیابد و مقصر دانستن دیگران هم زمانی جواب می‌دهد که با یک فرد مجربی همراه شود تا به تدریج بتواند زمام امور زندگی خویش را در دست بگیرد.

بعضی از افراد هیچ‌گاه از یتیمی خارج نمی‌شوند چون با قربانی پنداشتن خود به دیگران احساس گناه می‌دهند و این‌گونه زندگی را به نفع خویش پیش می‌برند.

ماندن در کهن‌الگوی یتیم جای مطمئنی نیست بنابراین باید راهی برای برون‌رفت پیدا کرد.

 سوال مهم این است اصلا درد و رنج برای چیست؟

درد و رنج بخشی از جریان زندگی‌ست مانند سوگ، شادی، خشم و… .

درد و رنج گاهی می‌آید تا به ما بگوید: بلند شو. حرکت کن. وقت آن است که چیزی را تغییر دهی و چالش جدیدی را بیازمایی.

گاهی درد و رنج می‌آید که بگوید: به خودت غرّه نشو. این دنیا فانی است. ناملایمات و دشواری‌ها برای همه اعم از عام و خاص وجود دارد. به خودت بیا.

گاهی بعضی درد و رنج‌ها یک آزادی متعالی برایمان به ارمغان می‌آورند زیرا سخت‌ترین‌ و بدترین‌ دردها را تجربه کرده‌ایم و توان رویارویی با هر چیزی را داریم.

چگونه می‌توان به یتیم کمک کرد تا از این منزل عبور کند؟

۱

با عشق، توجه، مراقبت، همدلی و همدردی و تزریق امید.

۲

کمک کردن به او در پذیرش دردها و رنج‌ها.

۳

کمک کردن به او تا مقصر را در بیرون از خود پیدا کند. در این مسیر روی آوردن موقتی به مذهب و یک روان‌ درمان‌گر  می‌تواند بسیار شفادهنده باشد.

۴

کمک کردن به او تا اقدام کند و مسئولیت زندگی‌اش را به عهده بگیرد. در این مرحله کتاب‌های خودیاری هم بسیار یاری‌دهنده هستند زیرا او را متوجه می‌کنند که قرار نیست کسی بیاید و نجاتش دهد. به او می‌گویند که اگر رنجی به تو رسیده به خاطر بد بودن تو یا ناراضی بودن خداوند نیست. بلکه فقط یک اتفاقی رخ داده و معنایی فراتر از آن ندارد.

یتیم چگونه می‌تواند به خودش کمک کند؟

۱

هر روز به احساسات و درونیات خود توجه داشته باشد و از کنار آن‌ها به راحتی عبور نکند.

۲

نسبت به بدن خویش آگاه باشد و بداند که چگونه و از چه راهی می‌تواند احساسات خویش را مدیریت کند، این راه‌ها می‌تواند یوگا، پیاده‌روی، ماساژ و… باشد.

۳

هنگام ناراحتی با دوست مورد اعتمادش صحبت کند و خود را تخلیه کند. دوش بگیرد، غذای مورد علاقه‌اش را بپزد، قهوه بخورد، موسیقی گوش کند و هر کاری که بتواند حالش را تغییر دهد.

۴

تجربیاتش را به صورت روزنگار بنویسد.

۵

طبق توصیه‌ی جولیا کامرون صفحات صبحگاهی را بنویسد. صفحات صبحگاهی یعنی نوشتن آن‌چه را که در لحظه ذهنمان را درگیر کرده است. با این کار می‌توانیم به حقیقت آن چیز دست پیدا کنیم و از تصورات و تفاسیر خود فراتر برویم.

۶

با شکرگزاری برای داشته‌ها و سوگواری برای از دست‌دادن‌ها تخلیه‌ی روحی انجام دهد تا راه پیشرفت باز شود.

۷

گاهی بخشیدن و کمک به دیگران و رها کردن شرایط کنونی می‌تواند در تخفیف دادن رنج‌ها موثر باشد

 و در نهایت دوام آوردن و ادامه دادن با وجود ضربه‌های سخت روحی جان‌فرساست. اما همین دردها و ضربه‌های روحی است که باعث می‌شوند آگاه شویم، رشد کنیم، بزرگ شویم، عمق را تجربه کنیم و به سفر قهرمانی خود ادامه دهیم.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

8 دیدگاه

  1. مریم جان آن‌قدر مطلبت منسجم و گویا بود که گاهی مثل کتابخوانی در طاقچه و کتابراه دلم می‌خواست که هایلات کنم بخش‌های مختلفش را.
    مطمئنم که برای بسیاری از ما گاهی روشن نبودن و یک‌دست نبودن مطالبی در برخی کتاب‌ها هم فهم ناقص می‌دهد و هم ممکن است خواننده را دلزده کند و خب خوشحالم که اینجا منزل‌های قهرمانی به مرور گذاشته می‌شود و منبع خوبی برای یادگیری و درک آن فراهم می‌گردد.

    بسیار با دقت و درک این مطالب را آماده می‌کنی و این مساله به‌وضوح در متن قابل درک است و بسیار تحسین برانگیز.

    من که خودم در این مدت بسیار یاد گرفتم از حضورت و بسیار سپاسگزارت هستم رفیق سخاوتمند و راوی خوشگو.
    منتظر منزل‌های بعدی هستم با اشتیاق فراوان

    1. ممنونم که با ثبت نظرات ارزشمندت من‌و همراهی می‌کنی و باعث میشی با انگیزه‌ی بیشتری این راه‌و ادامه بدم.
      باز هم سپاسگزارم♥️

  2. مریم جانم من مبحث سفر قهرمانی رو بسیار دوست دارم. بسیار خوب نوشتی و قابل فهم و ملموس بود. قسمت‌های دیگر این مباحث و بهم پیام بده که حتمن بخونم‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن