پیدا کردن خودتان: کهنالگوی جستجوگر
بعد از سفر معصوم به یتیم نوبت به سفر جستجوگر میرسد. اگر در دورهی یتیمی یک ناجی همراه ما باشد سریعتر از یتیمی خارج میشویم و به سفرمان در کهنالگوی جستجوگر ادامه میدهیم. اما اگر راهنما نداشته باشیم و خودمان هم ندانیم که چه باید بکنیم، شاید سالیان متمادی در دورهی یتیمی بمانیم.
جستجوگر کیست؟
کهنالگوی جستجوگر در داستانهای شوالیه، کابوی و جهانگردانی که به تنهایی سفر میکنند تا جهان را ببیند به تصویر کشیده میشود. جستجوگر فردی است که میخواهد بداند کیست و از این دنیا چه میخواهد و دستیابی به این پاسخ بزرگترین موهبتی است که میتواند نصیب هر فردی شود. این سفر یک سفر درونی است سفری متحولکننده و رشددهنده.
اما جستجوگری سفر آسانی نیست. ما در این سفر باید سختیهای زیادی را تاب بیاوریم. ما تنها میمانیم و منزوی میشویم. زیرا دیگران تغییرات ایجاد شده در ما را نمیپذیرند چون میخواهند همیشه همانی که بودیم بمانیم؛ بنابراین رهایمان میکنند. اما اگر کنارمان بمانند این شانس را خواهند داشت که همزمان با ما رشد کنند.
برخی ما را خودخواه میخوانند و بناحق قضاوتمان میکنند. زیرا لازمهی شروع سفر جستجوگری، رفتن به درون و توجه به خود است تا بتوانیم خود را کشف کنیم. ما در این راه چیزهای زیادی را از دست خواهیم داد اما چیزهای ارزشمندتری را پیدا خواهیم کرد.
جستجوگری چیز تازهای نیست. انسانها در جستجوی بیرون از خود بسیار موفق بودهاند اما قلب و ذهن و روح آدمی هنوز ناشناخته مانده است.
چگونه جستجوگران را بشناسیم؟
یکی از مشخصات بارز آنها دوری از سازشگری است. آنها کنجکاوند. تحقیق و بررسی میکنند. دچار شک و تردید میشوند تا به پاسخ درستی برسند. شعار مهم جستجوگران این است که زندگی درد و رنج نیست، زندگی تماماً ماجراجوییست.
کهنالگوی جستجوگر از چه زمانی و چگونه فعال میشود؟
معمولا در ابتدای دوران نوجوانی یعنی زمانی که مقابل پدر و مادر میایستیم و با آنها مخالفت میکنیم و همینطور در دوران میانسالی یعنی زمانی که میبینیم انتظاراتمان برآورده نشده و زندگی به میل و دلخواهمان نبوده است. در کل جستجوگر باید یک عامل بدبختی سر راهش قرار بگیرد تا وادار به سفر شود. این عامل بدبختی میتواند محیط خفقانآور خانه یا یک صاحبکار تندخو و بیانصاف باشد و… .
آیا هر جستجویی را میتوان سفر جستجوگری نامید؟
خیر. برخی افراد در بیرون از خود دنبال چیزهایی میگردند تا آنها را راضی کند و احساس خوبی داشته باشند. مثلا یکی ماشین پورشه میخواهد و دیگری یک آپارتمان مجلل و… به این افراد شبه جستجوگر میگویند.
ما گاهی اوقات هم به دنبال کارهایی میرویم که به رشد شخصی منجر نمیشود. مثلا یک نفر رژیم غذایی میگیرد فقط برای جذابیت نه برای سلامتی. یک نفر به دانشگاه میرود اما هدفش فقط درآمد است.
آیا همه سفر جستجوگری را آغاز میکنند؟
مشخصهی این سفر نیاز به تنهایی، خلوت با خود و یافتن پاسخ سوالهایی است که برایمان پیش میآید. میخواهیم تنها سفر کنیم. تنها زندگی کنیم و اوقاتمان را به تنهایی بگذرانیم. ما به روشهای زیر با این احساس تنهایی برخورد میکنیم.
۱
به این نیاز بیتوجهی میکنیم و همچنان به احساسات و نیاز دیگران توجه نشان میدهیم.
۲
از دیگران برای رسیدن به هدفمان استفاده میکنیم بدون آن که هویتی برایشان در نظر بگیریم.
۳
نقش بازی میکنیم. یعنی زندگی با خانواده را ادامه میدهیم ولی عملاً کنارشان نیستیم یا در یک رابطهی زناشویی ناموفق میمانیم اما همچون یک بیگانه رفتار میکنیم. اینگونه است که افراد سفر خود را شروع نمیکنند. اما کسانی هم هستند که در این نقش بازی کردنها رفتهرفته آماده میشوند تا سفر قهرمانی خود را شروع کنند. اما نکتهی مهم این است ما یا خودمان سفر را شروع میکنیم یا به درون این سفر پرتاب میشویم.
چه چیزهایی ما را به سفر جستجوگری پرتاب میکند؟
اتفاقات ناگوار و غافلگیرکننده، شکستعاطفی، سوگ، طرد شدن و… .
چرا اغلب زنان هیچگاه سفر خود را آغاز نمیکنند؟
آنها فکر میکنند که اگر به خود توجه کنند، برای خود وقت بگذارند و به شکوفایی خود بیندیشند، خودخواهند. زنان از تنها ماندن میترسند و از این که کانون خانواده آسیب ببیند هراس دارند. و البته اکثر مردان هم به همین دلیل مانع سفر قهرمانی زنانشان میشوند. زنها و مادران معمولا در نقش حامی باقی میمانند.
آیا جستجوگران از همان ابتدا در مسیر درست طی طریق میکنند؟
خیر. چون جستجوگر میخواهد استقلال داشته باشد و تنهایی عمل کند امکان دارد گاهی انتخابهای درستی نداشته باشد. مثلا نوجوانی که در برابر پدر و مادرش شورش میکند، امکان دارد به مواد مخدر رو بیاورد یا به سراغ دوستیها و روابط نامشروع برود. او کمکم و در سفر درسهایش را یاد میگیرد و راهش را پیدا میکند.
سفر جستجوگر چه کمکی به ما میکند؟
در این سفر ما یاد میگیریم با خودمان صادق باشیم. با بدن، ذهن و روحمان هماهنگی داشته باشیم. نگران قضاوتهای دیگران نباشیم و وقت خود را برای ثابت کردن خودمان به اطرافیان تلف نکنیم. از چیزی که مناسب ما نیست دوری کنیم و اگر نمیتوانیم حداقل فاصلهی ذهنی بگیریم. به خودمان، اهدافمان و زندگیمان متعهد شویم. یاد میگیریم خود را بیقید و شرط دوست داشته باشیم. یاد میگیریم که از دیگران برای پیشرفت خود پلّه نسازیم. با آنها همدل باشیم و در عین حال استقلال خود را حفظ کنیم.
آیا جستجوگران برای جامعه مفید هستند؟
جستجوگری با انتخاب کردن، مولد بودن و خلاقیت رابطهی مستقیم دارد. آنها ایدههای جدید به دنیا عرضه میکنند بنابراین وجودشان برای رشد و پیشرفت و شور و هیجان در جامعه ضروری است.
آیا جستجوگر میتواند همیشه در تنهایی و با خود دوام بیاورد؟
خیر. کسی که در تنهایی خودش را پیدا کرده و استقلال و عدم وابستگی را تجربه کرده است به تدریج میفهمد که چیزی کم دارد و باید روابط انسانی خود را گسترش دهد. او به اجتماع برمیگردد. اما اینبار معاشران او در سطح بالاتری از درک و خرد هستند. این بار او احترام و عشق بزرگتر و عمیقتری را تجربه میکند. پس میتوان گفت، پاداش یک جستجوگر عشق، احترام و بازگشت به اجتماع است.
ما در سفر جستجوگری خود را میشناسیم و کشف میکنیم و بسیاری از مسائل مان در این مسیر خودشناسی حل می شود. اما اگر به این سفر نرویم و درک درستی از خود نداشته باشیم چه میشود؟
در این صورت هیچ کدام از کارهایی که انجام میدهیم سودمند نیست و کارایی ندارد. چون نمیدانیم چرا و به چه هدفی این کار را انجام دادهایم. کارهایی مانند؛ بخشیدن، گذشت کردن، فداکاری و… .
و در آخر یک جستجوگر هر چقدر با خودش صادق و یکرنگ باشد کمتر احساس تنهایی میکند و سفر قهرمانیاش را راحتتر طی خواهد کرد.
مریم جان درک مبحث جستجوگر در سفر قهرمانی ساده نیست حقیقتا و چقدر کیف کردم که مطلب را چنین جامع و جذاب و فهمیدنی دستهبندی کردهای.
آنقدر دوست داشتم این چنین بیان شیوا و درک کردنی را و چه خوشحالم که الان به هر کس بخواهم از این منزل سفر قهرمانی بگویم میتوانم به عنوان یک منبع عالی او را به این مقاله ارجاع دهم.
میدانی که در ابتدا درکش برایم ساده نبود و به مرور فهمیدمش اما الان کاملتر برایم جا افتاد. بسیار سپاسگزارم کهنه قلم
مریم جان خیلی ممنونم از لطفت.
حقیقت اینه که موضوعات خودشناسی و واکاوی خود، درکش کمی سخته. البته به مرور و با خواندن کتابهای بیشتر و پیدا کردن مصداقها در زندگی میتونیم بهتر یاد بگیریم.♥️
مریم عزیزم چقدر بهم خوش میگذره، که مطلب و به زبون شما میخونم، خیلی واضح و خوب توضیح میدید. خیلی مطلب قهرمان درون و دوست دارم. ممنون مریم جانم، زودتر برو سراغ بعدی. ممنونم😘
خیلی خوشحالم کردید ممنونم. با تشویقهای شما بعدی رو زودتر مینویسم😍