قوانین و مقررات
قوانین
ما انسانها از وضع قوانین شاد میشویم ولی از شکستن قوانین بیشتر لذت میبریم.
برای بعضی آدمها، زندگی چون اقیانوس مواج و وضع قوانین ، همچون ساختن برج و باروی شنی در ساحل است.
چون اقیانوس هر بار ماسههای تازه به ساحل میآورد و آنها برج و باروهای قبلی را، با شادی خراب میکنند و از نو میسازند.
اما زندگی برای بعضیها به مانند صخرهی سنگی است که قوانین را با قلم حجاری روی آن حک کردهاند و غیر قابل تغییر است.
مانند گاوی که یوغ سنگین بر گردن خود دارد و اهوان و گوزنها را ولگرد و بیعار میشمارد.
یا مانند افعی پیری که نمیتواند پوست بیندازد و ماران جوان را عریان و بیشرم میپندارد.
و یا مانند کسی که پیش از وقت به جشن عروسی میرود، شکم خود را از طعام و شراب اشباع میکند و بعد جشن را ملول و خسته ترک میکند، آنگاه میگوید: این جشنها همه نقض قانون است.
اینان همه پشت به خورشید کرده اند و تنها سایهی خود را میبینند و سایهی آنها قانون آنهاست و توانایی پا گذاشتن بر سایه ی خود ندارند .
اگر ما رو به خورشید حرکت کنیم، کدام سایهای ما را از حرکت باز میدارد؟
کدام قانون بشر میتواند ما را در بند کند، اگر یوغ اسارت خود را بشکنیم، به شرطی که آسیبی به کسی نرسد؟
از کدام قانون باید بهراسیم، اگر به رقص و پایکوبی بپردازیم در صورتی که به کسی صدمهای نرسانیم؟
ما میتوانیم صدای طبل را خفه کنیم و سیمهای موزون چنگ را سست کنیم ولی چه کسی میتواند چکاوک سحرخیز و بلند پرواز را فرمان دهد که دیگر در آسمان نخواند؟
مهمترین هدف قوانین، ایجاد رفاه و امنیت است. بعضی از قوانین، مانند اصول اخلاقی و رعایت ادب و…… غیرقابل تغییر هستند و همیشه قابل اجرا.
ولی بعضی دیگر از قوانین، با رشد جمعیت، پیشرفت تکنولوژی و گذر زمان منسوخ میشود و همچون ساختن برج و باروی شنی تازه در ساحل، باید قوانین تازه وضع کرد.
برداشتی آزاد از بخش قوانین کتاب پیامبر