معرفی کتاب

بخوان برای زندگی/ پت ویلیامز

۱۱قدم برای تغییر کیفیت زندگی با خواندن

«بخوان برای زندگی» اثری به قلم پت ویلیامز

پت ویلیامز نویسندۀ آمریکایی است که تا کنون بیش از چهل کتاب نوشته است، ولی «بخوان برای زندگی» بهترین و تاثیرگذارترین کار اوست. او مربی و داور بازی‌های بسکتبال نیز هست، اما به قول خودش بیرون از زمین بازی فقط یک کتابخوان است.

این اثر با نظرات تعدادی از خوانندگان در مورد تاثیرات مفید کتاب آغاز می‌شود. وارن بنیس -نویسنده و استاد دانشگاه- می‌نویسد: «یک کتاب معرکه. یک کتاب مهم. کتابی که هر پدر و مادری باید بخواند، بخصوص آن‌ها که فرزندان جوان دارند.»

فیل جکسون در مقدمۀ کتاب می‌گوید: «وقتی پت ویلیامز گفت که می‌خواهد کتابی دربارۀ خواندن بنویسد، تعجب کردم. با خودم فکر کردم، « آخر پت، چه کسی کتابی دربارۀ کتاب خواندن می‌خواند؟ آن‌ها که کتاب نمی‌خوانند این کتاب را هم نخواهند خواند، آن‌ها هم که خودشان می‌خوانند، چرا باید این کتاب را بخوانند؟ ولی زمانی که نسخۀ دست‌نویس پت را خواندم، نظرم به کلی تغییر کرد.»

این کتاب حاوی سخنان قصار و مقالاتی از افراد مشهور چون برایان تریسی، جیم ران و جک کنفیلد است که بر تأثیر مثبت مطالعه تأکید می‌کنند و اشتیاق خواندن را در مخاطب زنده می‌کنند.

آدام ویتی می‌گوید: «در پایان هر روز دوباره اطمینان می‌یا‌بم که خواندن بزرگترین مهارتی است که آموخته‌ام. کتاب‌ها ذهن مرا هوشیارتر و درک مرا از حقیقت وسیع‌تر کرده‌اند. از همه مهم‌تر آن که به زندگی من اهداف بزرگی بخشیده‌اند.»

در ادامه نویسنده از بحران کتابخوانی و از خطراتی که هر جامعه و ملتی را تهدید می‌کند، به‌ روشنی سخن می‌گوید. او بر این باور است که می‌توان با مطالعه، کیفیت زندگی را تغییر داد. به همین منظور یازده گام عملی را طراحی کرده که می‌تواند به بهبود عادات کتابخوانی کمک کند.

«بخوان برای زندگی» به خوانندگان یاد می‌دهد از خواندن لذت ببرند و به این طریق به کتاب و کتابخوانی متعهدتر شوند. و اطمینان می‌دهد که با مطالعهٔ این کتاب، خوانندگانی که قبلاً کتابخوان بودند، با شور و شوق بیشتری به مطالعه ادامه خواهند داد و کسانی که عادت به خواندن ندارند، به این کار ترغیب خواهند شد.

مارک ویکتور هانسون نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز، در ابتدای کتاب از همه دعوت می‌کند در ضیافتی که پت ویلیامز ترتیب داده، شرکت کنند و سرمست از عشق خواندن شوند. من نیز شما را دعوت می‌کنم تا در این یازده گام با من همراه شوید تا به عادات کتابخوانی خود و تاثیرات آن در زندگی نگاهی عمیق‌تر بیندازیم.

قدم اول: ترس را دریابید.

پت برایمان از نابودی کتاب‌ها می‌گوید. وقتی کتابی خوانده نشود، کتابفروشی‌ها تعطیل خواهند شد همانطور که هر روز می‌شنویم  کتابفروشی فلان محله بسته شد. در نتیجه ناشران هم دکان خود را تخته خواهند کرد. این حقایق ما را وحشتزده می‌کند و ترس تمام وجودمان را فرا می‌گیرد. حال که متوجه وخامت اوضاع شده‌ایم به عنوان فردی از جامعه چه باید بکنیم؟

 

باید آگاه باشیم که اوقات خود را چگونه می‌گذرانیم. با در دست گرفتن کتاب، دیگران را به خواندن تشویق کنیم و بخشی از راه‌حل باشیم. در جریان اخبار و رویدادهای فرهنگی کشور قرار بگیریم شاید بتوانیم کاری انجام دهیم.

قدم دوم: واقعیت‌ها را ببینید.

وقتی با واقعیت مواجه شدیم باید احساس مسئولیت کنیم و برای نجات  مردم از جهل و بیسوادی بپاخیزیم. به قول حضرت مولانا:

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه اید؟

تو یکی‌ نه‌ای هزاری، تو چراغ خود برافروز

مغز انسان مانند یک ماهیچه عمل می‌کند و برای سلامت و افزایش کارائی مانند دیگر ماهیچه‌های بدن باید ورزش کند و بهترین ورزش برای مغز، خواندن کتاب است.

تحصیلات خود را ادامه دهیم هر چند که پیشرفت تحصیلی کتابخوان‌های بیشتری نساخته است ولی در هر صورت یادگیری مهم است. برای رشد خود تلاش کنیم، بخوانیم، یاد بگیریم و به دیگران منتقل کنیم.

قدم سوم: چرا باید کتاب بخوانیم؟

شاید هنوز اول راهیم و سوالاتی ذهن‌مان را درگیر می‌کند از جمله این که چرا باید کتاب بخوانیم؟ چون با خواندن، افکار و ارزش‌های ما شکل می‌گیرند. عقاید و باورهای مان آشکار می‌شوند و دیگر پیرو عقیده‌ی کسی نیستیم. در واقع هویت پیدا می‌کنیم. ارتباط بهتری با دوستان و اطرافیان برقرار می‌کنیم.

به قول نیچه: هر کس چرایی داشته باشد، چگونه اش را خواهد ساخت.

حال که تا حدودی از چرایی خواندن آگاه شدیم باید کتاب ها را بهتر و عمیق‌تر بخوانیم تا حقایق موجود در آن‌ها را کشف کنیم. قدرت کتاب‌ها را در تغییر کیفیت زندگی خود جدی بگیریم و بدانیم که همیشه به یادگیری نیاز داریم.

قدم چهارم:چه وقت کتاب بخوانیم؟

آیا در میان این همه هیاهو، شلوغی ذهن، فضاهای مجازی و این همه سرگرمی وسوسه‌کننده  فرصتی برای کتاب خواندن می‌ماند؟ اگر واقعا درک کنیم که کتاب‌ها در مواقعی که درمانده هستیم، از زمین و زمان خسته شده‌ایم و نیاز داریم با کسی حرف بزنیم، چه کمک شایانی به ما می‌کنند حتما برای خواندن برنامه‌ریزی می‌کنیم. هر جایی که برویم با خود کتابی همراه می‌کنیم و این مطلب را اویزه‌ی گوشمان می‌سازیم که: کتاب‌ها نه‌ تنها وقت ما را نمی‌گیرند بلکه وقت ما را پر می‌کنند.

قدم پنجم: کجا کتاب بخوانیم؟

آیا باید مکان خاصی را برای خواندن در نظر گرفت؟
راحت‌ترین مکان، خانه است. فضایی مانند اتاق کار یا مبل راحتی یا حتی پشت میز اشپزخانه. در هر حال جایی را در نظر بگیرید که بعد از ۵دقیقه مطالعه خوابتان نگیرد.
ولی واقعیت این است که شما در سفر، هواپیما، اتوبوس، مترو، پارک و هر جایی که فکرش را بکنید می‌توانید کتاب بخوانید پس هرگز خانه را بدون کتاب ترک نکنید.

بن فرانکلین یکی از متعهدترین مردانی که برای اهداف و آرمانهایش تلاش می‌کرد متوجه شده بود که بهترین محل برای کتاب خواندن ذهن اوست و آن را به اتاق مطالعه‌اش تبدیل کرد.

قدم ششم: چه چیزی بخوانیم؟

بعد از طی این چند مرحله باید بدانیم که چه چیزی بخوانیم، چگونه کتاب‌ها را انتخاب کنیم و کتاب‌ها قرار است ما را به کجا ببرند.

-کتاب‌هایی بخوانیم که ما را به گذشته و گذشتگان متصل می‌کند. ما آنقدر زمان نداریم که هر چیزی را تجربه کنیم باید بتوانیم بخشی از درس‌های زندگی را از تاریخ بگیریم.
آن‌هایی که از تاریخ درس نمی‌گیرند محکوم به تکرار آن هستند.
بنیامین دیزرایلی گفته است: هر چه دانش انسان از کارهایی که انجام شده، بیشتر باشد، قدرت او در آن‌چه باید انجام دهد بیشتر می‌شود.
-زندگی‌نامه‌ی اسطوره‌های جهان را بخوانید و ببینید آن‌ها چگونه موانع را پشت سر گذاشته‌اند و از آن‌ها درس بگیرید.
-کتاب‌هایی بخوانید که پاسخگوی سوالات شما باشند.
-کتاب‌هایی بخوانید که حقایق آینده را برایتان روشن می‌کنند.

اگر هنوز نمی‌دانید کتاب خواندن را از کجا شروع کنید، می‌توانید طبق پیشنهاد پت جلو بروید.
-ابتدا کتاب‌های تاریخی و آثار کلاسیک را بخوانید. شاید طرح‌ها و آرمانهایی را در آثار کلاسیک بیابیم که افکار و آرزوهای امروز ماست.
[دانشجویی که آثار شکسپیر می‌خواند، می‌گوید: وای این شکسپیر درست مثل من فکر می‌کرده]
-کتاب مقدس خود را بخوانید و از آموزه‌های آن بهره بگیرید.
– کتاب‌های معاصر را بخوانید زیرا باید بدانید که هم عصران شما چگونه می‌اندیشند و چه افرادی سازنده‌ی فرهنگ کشور هستند.
– کتاب‌های پرفروش را بخوانید.

اکنون که متوجه شدید چه باید بخوانید کم‌کم می‌فهمید که باید دنبال چه چیزهایی بگردید و چرا این‌جا هستید، رسالت شما در جهان چیست.

قدم هفتم:چه کسی را ملاقات می‌کنید؟

می‌دانید با خواندن کتاب‌ها چه کسانی را ملاقات خواهید کرد؟
شما با نویسندگان مشهور و معروف سر تا سر جهان آشنا می‌شوید و وقتی نوشته‌هایشان را می‌خوانید مانند این است که در حال گپ زدن با آن‌ها هستید.
با افرادی آشنا می‌شوید که به خواندن بهای زیادی داده‌اند مانند: جورج واشنگتن، جیمز مدیسون، بنیامین فرانکلین، ابراهام لینکلن، وینستون چرچیل و از همه مهم‌تر خودتان را ملاقات می‌کنید.خود واقعی‌تان را کشف می‌کنید.
ریک وارن گفته است: بزرگترین عامل تاثیرگذار در زندگی شما تصویر خود شماست.
وقتی در حال کشف خود هستید سوالات زیادی ذهنتان را به خود مشغول می‌کند که:
من کیستم، از زندگی چه می‌خواهم، اعتقادات و ارزش‌های من کدامند؟
کتاب‌ها، سوالات شما را پاسخ خواهند داد.

قدم هشتم: چطور کتاب بخوانیم؟

بعضی افراد نمی‌توانند به تنهایی کتاب بخوانند و معمولا بعد از چند دقیقه، کسل و بی‌حوصله شده و کتاب را می‌بندند.
چاره‌ی کار چیست؟
بهترین کار اینست که گروهی کتاب بخوانید و در مورد آن با یکدیگر صحبت کنید. با تفکر و تعمق کتاب ها را بخوانید. کتاب‌های صوتی هم گزینه‌‌ خوبی هستند، حتی می‌توانید برای هزینه‌ی کمتر از بعضی سایت‌ها پی‌دی‌اف کتاب‌ها را تهیه کنید. در هر صورت و با هر روشی، تلاش کنید کتاب خواندن را به بخش ثابتی از زندگی روزانه‌ی خود تبدیل کنید تا بتوانید دنیای خود و پیرامونتان را تغییر دهید.

قدم نهم: خود جدید، اهداف جدید.

بعد از طی این مراحل شما به آدم جدیدی تبدیل شده‌اید که اهداف جدید و قدرتمندی دارد. اهداف خود را برای دیگران بگویید تا آن‌ها هم مانند شما به خواننده‌ی بهتری تبدیل شوند.
اهداف جدید برای خود جدید:
-روزی یک ساعت کتاب بخوانید. تحقیقات نشان داده است اگر در هر زمینه‌ای ۵ کتاب بخوانید، در آن زمینه به کارشناسی جهانی تبدیل خواهید شد.
– دوره‌های تندخوانی را فرا بگیرید.
– به کتابفروشی ها بروید، ابتدا دقت کنید که می‌خواهید در چه زمینه‌هایی مهارت کسب کنید بعد کتاب خود را انتخاب کنید.
– هر روز تمرین کنید تا مهارت خواندن خود را بالا ببرید.

– آن‌چه را می‌خوانید دوباره مرور کنید.
– راههایی را بیابید تا نکات مهم آن‌چه را که می‌خوانید به خاطر بسپارید. چون همه چیز را نمی‌توان به خاطر سپرد این کار شدنی نیست.
– یک کتابخانه‌ی خانگی بسازید.
مارتین لوترکینگ می‌گوید: کتابخانه‌ی یک انسان موهبت است نه نشان افتخار.

قدم دهم: ماوراء

به قدم‌‌های آخر رسیدیم، اکنون باید برای اطرافیان و آیندگان نشانه‌ای از خود به جا بگذاریم. به بچه‌ها یاد بدهیم که عاشق کتاب و کتابخوانی باشند و الگویی برایشان باشیم.
بانی و حامی کتابخوانی باشیم.
آنقدر زیبا زندگی کنیم تا زیستن ما پیامی برای بازماندگان داشته باشد.

قدم یازدهم: به راهتان ادامه دهید.

امیدوار باشید که می‌توانید تغییراتی در این دنیا ایجاد کنید.
خود را مسئول بدانید.
راههای جدید یادگیری را بیاموزید و آموخته‌های تان را در اختیار دیگران قرار دهید. زیرا هر ورودی باید یک خروجی داشته باشد. همین‌طور که آهن در صورت استفاده نشدن زنگ می‌زند، آب با راکد ماندن خلوص خود را از دست می‌دهد و به همان ترتیب  سکون و تنبلی شیره‌ی ذهن را می‌کشد.

کلام آخر:

با کتاب‌ها سفر کنید و به هر جایی که می‌خواهید بروید. کتاب‌ها ما را با رویاهایمان رو به رو می‌کنند. زندگی مقتدرانه ای به ما می‌بخشند. ما را شاداب و سرزنده می‌کنند.
وقتی در خواندن مهارت کافی بدست آوردیم، فرصت تجزیه و تحلیل پیدا خواهیم کرد. از نظر روحی و عقلانی رشد می‌کنیم. از حواشی زندگی دور می‌شویم و افکارمان با جملات و کلمات ارزشمند کتاب‌ها انباشته می‌شود و فرصت فکر کردن به مسائل بی‌اهمیت را نداریم.
کتاب‌ها، افق دید ما را وسیع‌تر می‌کنند و هر چه از کتاب‌ها بگویم باز هم گفتنی‌ بسیار است.

در انتها کلامی از آرنولد لوبل بخوانید.
کتاب‌ها در زمین، کتاب‌ها در آسمان. من از نردبان کتاب‌ها، کیلومترها بالا می‌روم. چقدر آن‌ها را دوست دارم. چقدر به آن‌ها نیاز دارم. هر بار که یکی از آن‌ها را می‌خوانم، بالی بلند برای پرواز دارم.

این اثر فوق‌العاده در ۴۰۷ صفحه توسط الهام شریف همدانی با همراهی انتشارات نسل نو اندیش به فارسی برگردانده شده است.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن