یادداشت نویسی روزانه

آیا هر از گاهی سیستم زندگی خود را چک می‌کنید؟

برای رسیدن به یک آینده‌ی مطلوب باید آگاهانه زندگی کنیم.

آگاهانه زندگی کردن یعنی؛ در طول مسیر زندگی، بارها سیستم زندگی خود را چک کنیم تا اگر اشتباهی وجود دارد آن را اصلاح کرده و بعد به راهمان ادامه دهیم.

اگر اشتباهات کوچک تصحیح نشوند، می‌توانند فجایع بزرگی به بار بیاورند.

من با کتاب بنجامین هاردی (چگونه آینده‌ی مطلوب خود را بسازیم) همراه شدم و می‌خواهم با پاسخ دادن به سوالات هر بخش و بررسی زندگی خود، ببینم چه بخشی از زندگیم نیاز به اصلاحات دارد.

بخش اول: محیط زندگی

محیط خانه‌ی من معمولا منظم و مرتب است و هر چیزی سر جای خود قرار دارد. مرتب کردن و نظم بخشیدن به خانه را چندین بار در طی روز انجام می‌دهم.

هیچ گونه وسایل اضافی را در خانه نگه نمی‌دارم. قدیمی‌ها می‌گفتند: هیچ چیزی را دور نیندازید، یک روز به کارتان می‌آید.

اما من هیچ اعتقادی به این حرف ندارم.

اگر وسایلم خوب، سالم و کاربردی باشد و نیازی به آن نداشته باشم، حتما می‌بخشم. اگر وسایلم، عمر خود را کرده باشد، به سطل زباله می‌سپارم.

محیط خانه‌ام انرژی خوبی دارد ولی شور و هیجان آن باید بیشتر شود. من به شدت درونگرا هستم. سکوت و تنهایی را دوست دارم. بیشتر مطالعه می‌کنم و می‌نویسم و کارهای هنری انجام می‌دهم. تمام این ها در سکوت و آرامش انجام می‌شود و معمولا در خانه ام شور و هیجانی برپا نیست. باید روی این قسمت بیشتر کار کنم.✓

بخش دوم: روابط

در روابطم چه با خانواده و چه با دوستان خیلی صادقانه عمل می‌کنم و سعی می‌کنم قابل اعتماد دیگران باشم.

دوستان عالی ولی محدودی دارم و این محدودیت برای من آزادی به همراه آورده است. تلاشم بیشتر بر این است که همین روابطم را حفظ کنم و تعامل خوبی داشته باشم. داشتن روابط گسترده در طول روز ما را از کارها و اهدافمان دور می‌کند‌.

بخش سوم: سلامتی

مدت طولانی بود که از خودم غافل شده بودم. انگار نه انگار که مریمی وجود دارد. از تناسب اندام و سلامتی فاصله گرفته بودم. با خودم لج کرده بودم و گاهی می‌گفتم: هر چه بادا باد.

از آن اراده و پشتکاری که همیشه در خودم باور داشتم، خبری نبود.

گاهی کنترل نشده از موادغذایی و تنقلات استفاده می‌کردم و اصلا برایم اهمیتی نداشت. تا این که روز اول اسفند ۱۴۰۰ رژیم غذایی را شروع کردم. در این سه ماه و خورده‌ای خیلی از عادات غذایی‌‌ام را اصلاح کرده‌ام. به علت تیروئید کم‌کار و کم تحرکی( به خاطر نشستن پای چرخ و خواندن و نوشتن) تغییرات زیادی در وزنم اتفاق نیفتاده است ولی نسبت به سه ماه پیش از سلامت بیشتری برخوردارم. باید آب خوردن و ورزش را در برنامه‌ام قرار دهم.✓

اگر سلامتی و تندرستی نباشد، جنبه‌های دیگر زندگی نیز تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد. بی‌انگیزه و افسرده می‌شویم، علاقه‌ای به رفتن در میان جمع نداریم. اعتماد به نفس‌مان کاهش می‌یابد و بسیاری اثرات منفی دیگر و در نتیجه نمی‌توانیم کارهایمان را خوب پیش ببریم.

بخش چهارم: هدف

در زندگی هدفی را انتخاب کرده‌ام و در آن مسیر حرکت می‌کنم.

هر روز کاری کوچک که به هدفم مربوط می‌شود انجام می‌دهم تا از مسیر خارج نشوم. اگر خودم را در مسیر نگه‌دارم دیر یا زود به خواسته‌ام خواهم رسید.

هنوز خیلی خوب نتوانسته‌ام آینده ام را طراحی کنم، روی این قسمت هم باید کار کنم.✓

بنجامین هاردی می‌پرسد: آیا به مرگ و زندگی فکر کرده‌اید؟ بله فکر کرده‌ام.

من مرگ عزیزترین عزیز زندگیم را تجربه کرده‌ام و دیدم که بعد از او هنوز من زنده هستم و زندگی ادامه‌دار است. زندگی برای هیچ کسی متوقف نمی‌شود.

در گذشته فکر می‌کردم که اگر من نباشم ، بچه ها چه می‌کنند، چگونه کارهای روزانه ی خود را سر و سامان می‌دهند و مدتیست به این باور رسیده ام که با مردن من هیچ اتفاقی نمی‌افتد و زندگی در جریان است. من فقط وسیله‌ای هستم که تا مدتی در خدمت خانواده‌ و اطرافیانم می‌باشم وقتی که ماموریتم در این دنیا تمام شد، باید کوله بارم را جمع کنم و بروم. به مرگ فکر نمی‌کنم هر زمان که پیش اید، خوش آید.

زندگی می‌کنم. از لحظات عمرم بهترین استفاده را می‌برم. علاقه‌مندی‌هایم را دنبال می‌کنم.

می‌گویند؛ کسی از مرگ می‌ترسد که زندگی را زندگی نکرده باشد.

نمی‌گویم که از مرگ نمی‌ترسم بلکه می‌کوشم تا کارهایی را که دوست دارم انجام بدهم تا حسرت به دل نمانم و مدام به فکر وقت اضافه نباشم.

بخش پنجم: زمان

تا زمانی که بچه‌ها کوچک بودند، کنترل بیشتری بر زندگی داشتم ولی از وقتی بچه‌ها برای خود مردی شده‌اند، کنترل بعضی چیزها از دستم خارج شده است.

زمان و انرژی خود را صرف کارهایی می‌کنم که مورد علاقه‌ام هستند ولی اگر در پیش‌برد کارهای مورد علاقه‌ی دیگران هم موثر باشم، حتما برایشان زمان خواهم گذاشت.

گاهی تمام کارها لذت‌بخش نیستند ولی مفید هستند. اما انجام کارهایی که لذتی ندارند، مفید هم نیستند، درآمدی هم نصیب ما نمی‌کنند، یک باخت بزرگ است.

من معمولا وقت تلف شده ندارم ولی بالاخره روزهایی پیش می‌آید که کسل و بی‌حوصله هستم و شاید اندکی زمانم به بطالت بگذرد.

و روز دلخواهم روزیست که به تمام برنامه‌های مورد نظرم برسم. البته الویت‌بندی در کارها بسیار مهم است.

گاهی بعضی کارهایم را به دیگران واگذار می‌کنم. مدتهاست که یکی از دوستانم عکس‌های پست و اسلاید‌های اینستاگرامم را درست می‌کرد. ولی از آنجایی که نوشتن اسلایدها وقت‌گیر بود، برای بهره‌وری بهتر از زمان دو صفحه اماده کرده‌ام که تیتر را بنویسم و بعد مطالبم را در کپشن منتشر کنم.

آیا شما هم هر از گاهی به سیستم زندگی خود نگاهی می‌اندازید؟

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن