یادداشت نویسی روزانه

تکرار درس‌های زندگی

یادداشت روزانه

زندگی سراسر درس و تجربه‌اندوزی است. وقتی درسی را خوب فرا نگرفته باشیم بارها و بارها تکرار می‌شود تا آن را بیاموزیم.

همیشه در حرف زدن محتاط بودم زیرا اطرافیانم را به خوبی می‌شناختم ولی از آن جایی که گاهی درس‌های زندگی را فراموش می‌کنیم و یا تصور می‌کنیم که دیگر اوضاع مثل قبل نیست و روزگار و شرایط انسان‌ها را تغییر می‌‌دهد،بند را آب می‌دهیم.حرفی می‌زنیم که نباید گفته شود، مخصوصا نزد کسانی که قبلاً نیز اعتمادی به آنها نداشتیم.

در این مواقع ابتدا از طرف مقابل دلخور می‌شویم با خودمان کلنجار می‌رویم که چگونه به او بفهمانیم که کار درستی نکرده و چرا حرف ما را نزد دیگران عنوان کرده است ولی اگر منصفانه به قضاوت بنشینیم، متوجه می‌شویم که مقصر اصلی خودمان هستیم. هر چند که گاهی از شدت ملال نیاز داریم با کسی صحبت کنیم و حرف دل را بگوییم ولی در ادامه باید عواقب آن را نیز پذیرا باشیم.

رهی معیری می‌فرمایند:

خویشتن‌داری و خموشی را، هوشمندان حصار جان دانند.

گر زیان بینی از بیان بینی، ور زبون گردی از زبان دانند.

نتوانی نهفت دیگر بار، قصه‌ای را که این و آن دانند.

راز دل پیش دوستان مگشای، گر نخواهی که دشمنان دانند.

و در جایی صاحبدلی را گفتند: چطور راز نگه می‌داری؟

گفت: نخست وی را در زندان سینه جای داده و سپس به گور دل می‌سپارمش.

بگذریم.

از اول آبان ماه به طور مداوم یادداشت روزانه‌ام را نگاشته‌ام و با خواندن جلد اول «روزها در راه» به این نتیجه رسیدم که باید شهامت و جسارت نوشتن بعضی از مطالبی را که در پستوی ذهنم نگه می‌داشتم، پیدا کنم در این حیص و بیص بود که در جلد دوم همین کتاب به مطالبی برخوردم که تا حدودی آسوده خاطر شدم، عین مطلب را این جا می‌آورم.

« همه چیز را به همه کس نمی‌توان گفت. هر نوشته‌ای ممکن است به دست هر نااهلی برسد. کنجکاوی‌های خاله زنکی، دل و روده‌ی همه چیز را در آوردن و در گذرگاه همه ریختن! شاید بهتر باشد بعضی از دردهای شریف و خصوصی همچنان پنهان بماند». 

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن