مقالات

چرا در مورد کلمه برداری می نویسم؟

چرا به این موضوع می‌پردازم؟

چرا به این موضوع می‌پردازم؟

هیچ وقت انشاء و نگارش خوبی نداشتم.
زنگ انشاء همیشه برایم مملو از استرس و اضطراب بود. به روی کاغذ آوردن مطالبی که در ذهنم وجود داشت، برایم بسیار دشوار بود.

در این اوضاع و احوال همیشه برادرم مشکلاتم را حل می‌کرد. هر وقت انشاء داشتیم، روز قبل به برادرم یادآوری می‌کردم که من فردا انشاء دارم. همیشه می‌گفت: [باشه. روی موضوع فکر کن و در موردش بنویس، منم در بازنویسی کمکت می کنم]. روزی که قرار بود انشاء بنویسم تا دیروقت بیدار می‌ماندم و روزی پر از استرس را می‌گذراندم تا برادرم از محل کارش برگردد.

دوران تحصیل به همین منوال گذشت.

ازدواج کردم.

صاحب فرزندانی شدم.
و هم چنان این مشکل با من بود. “ضعف در نوشتن.”
هیچ وقت نتواستم کمک خوبی برای فرزندانم باشم. با وجود تمام مشکلات تعجب می‌کنم؛ چرا احساس نیاز نکردم که باید خودم را در این مسیر تقویت کنم.

شنیده بودم که خواندن زیاد باعث به وجود آمدن فصاحت کلام و نگارش زیبا می‌شود؛ من زیاد مطالعه می‌کردم ولی اتفاق خاصی که در انتظارش بودم، هیچ وقت حاصل نشد.

روزها و هفته‌ها سپری میشد.
در کنار کتاب خواندن، کارهای هنری دیگری هم انجام می‌دادم.
ولی هیچ هدف خاصی را در زندگی دنبال نمی‌کردم. اگر کسی از من می‌پرسید: چه هدفی داری؟ پاسخی برایش نداشتم.

تا این که وارد دوره‌ای شدم که صورت زیبایی از زندگی را به من نشان داد و در واقع هدفم را پیدا کردم.

استادم تاکید زیادی به کتابخوانی داشتند وبرای هر دوره کتاب خاصی معرفی می‌کردند. باید کتاب را می‌خواندیم و روزانه قسمتی از آن را خلاصه‌نویسی می‌کردیم.

به تدریج به انجام این کار علاقه‌مند شدم‌،
به طوری که گاهی سر شب برای خلاصه‌ کردن فصلی از کتاب، آنقدر غرق کار می‌شدم و در عمق آن فرو می‌رفتم، که گذر زمان را حس نمی‌کردم، وقتی که کارم به اتمام می‌رسید، هوا کاملا روشن شده بود.

سخنرانی های استاد گاهی به ۴ یا ۵ ساعت می‌رسید که خلاصه کردن و نت‌برداری از مطالب مهم آن هم برای خود، پروژه‌ای بود.

با گذر زمان، مهارتم در این کار افزایش می‌یافت و به خاطر انرژی های مثبتی که از اطرافیانم دریافت می‌کردم، شور و شوقم برای ادامه‌ی راه بیشتر می‌شد.

بالاخره بعد از گذراندن سالهای زیادی از عمرم، احساس کردم که هدفم را پیدا کردم و آن نوشتن است.

نوشتن باعث آرامش خاطرم می‌‌شود و روحم را ارضا می‌کند، هر چند که برای نگارش خوب، راهی بس طولانی پیش رو دارم.

مدام در جستجو بودم تا کتابی را بیابم که در نوشتن یاری‌ام دهد. از کتابفروشی ها و کتابدارها پرس‌و‌جو می‌کردم ولی کتاب در خور توجهی پیدا نکردم.

تا این که یک روز در صفحه‌ی اینستاگرام یکی از اساتید، بنری به این مضمون دیدم که توجهم را بسیار جلب کرد.

“مهمان این هفته نویسنده‌ای به نام آقای شاهین کلانتری می‌باشد.”

مصمم شدم که در این جلسه شرکت کنم.
این‌‌ تصمیم، نقطه‌ی عطفی در زندگی من شد و وارد شاهراه زندگی‌ام شدم. ولی هم چنان مشکل اصلی با من همراه بود.

از هر راهی برای رسیدن به هدفم استفاده می‌کردم در این بین وارد کانالی شدم که مرور نویسی کتاب انجام می‌شد.

این کار را با علاقه‌ای وافر شروع کردم.
نوشتن به هر شکلی مرا راضی می‌کرد.
ولی بیشتر مواقع هنگام نوشتن حس می‌کردم کار خوب پیش نمی‌رود‌. بعضی کلمات خوش‌اهنگ و زیبا نبود ولی جایگزینی هم برایش نداشتم. به ناچار با گشتن در کتابهای دیگر و پرسیدن از اهل فن، مشکلم را حل می‌کردم.

ولی هنوز نمی دانستم مشکل اصلی چیست؟

یکی از درسهای مدرسه‌ی نویسندگی کلمه برداری است.
شاهین کلانتری به کلمه برداری خیلی اهمیت می‌داد و بسیار توصیه می‌کرد که این تمرین را جدی بگیریم.

یکی دو بار در حال خواندن کتاب، قلم و کاغذی کنار دستم گذاشتم و کلمات جدید را یادداشت کردم ولی هیچ وقت این کار را به صورت مداوم انجام ندادم، نمی دانم چرا؟
شاید واقعا از یاد می‌بردم.

کمی که بیشتر در این مسیر پیش رفتم، به مشکلم پی بردم؛ کمبود کلمه.

کلمات جزء ابزار اولیه و اساسی یک نویسنده هستند.

هنگام نوشتن به وضوح می‌دیدم که چقدر کلمه کم دارم، با تفکر و کاوش زیاد کلمه‌ای را جایگزین می‌کردم ، تا مطلبم زیباتر شود و از حالت تکراری بودن و یکنواختی بیرون بیاید.

با دقت به سخنان اطرافیانم گوش می کردم. پی بردم کسانی که دایره‌المعارف گسترده‌تری دارند، دنیایشان هم به همان اندازه بزرگتر و عمیق‌تر است.

گاهی وقتها کلمه‌ای به گوشم می‌رسد که معنی ان را می‌دانم ولی جزء کلمات فعال من نیست و شاید به نوعی خجالت می‌کشم از آنها در کلامم استفاده کنم و بعضی اوقات کلمه‌ای آنقدر برایم غریب است که اصلا نمی‌دانم چیست و از چه جنسی می باشد.
به دنبال راه چاره‌ای برای حل مشکلم بودم که به طور جدی به آن بپردازم که
ناگهان اتفاق قشنگی افتاد.
آقای کلانتری گفتند: موضوعی تخصصی برای مقاله انتخاب کنید و به مدت سه ماه روی آن تمرکزکنید.

اولین کار، سرچ در مورد واژه های کلیدی موضوع مقاله‌ بود.

وقتی دستورالعمل مقاله‌نویسی را خواندم، اولین شرط مقاله‌نویسی این بود:
در مورد ان چه که دوست دارید بنویسید.
با توجه به این که به شدت درگیر مشکل نوشتاری‌ام بودم به این نتیجه رسیدم که به موضوع کلمه برداری بپردازم.

در گوگل سرچ کردم و برای تحقیق در این موضوع، کلی مطالب خوب پیدا کردم، همراه با موضوعات مرتبط.

معتبرترین سایتهایی که گوگل به من پیشنهاد داد، سایت شاهین کلانتری و متمم بود.

به تازگی عضو متمم شده بودم، آنقدر حجم مطالبش زیاد بود که نمی‌دانستم از کجا باید شروع کنم ولی الان مسیر برایم کاملا روشن شده است.
می خواهم دایره‌ی کلماتم را گسترش دهم.
باید سایت ها را با دقت مطالعه کنم تا خوراک کافی به ذهنم برسد و بتوانم مقاله‌ای کاربردی بنویسم.

اگر تلاش کنم می‌توانم مشکلی را که همیشه همراهم بوده را تا حدودی کمرنگ کنم.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن