دریچهای برای یک زندگی ایدهآل
اولویتهای شما برای ساختن یک زندگی ایدهآل چیست؟

اولویتهای شما برای ساختن یک زندگی ایدهآل چیست؟
وقتی موضوعی فکرم را مشغول میکند،
تمایل دارم با دیگران در موردش صحبت کنم و نظراتشان را بدانم.
آنوقت ذهنم بازتر میشود،
مسائل را بهتر تحلیل میکنم،
و با طرز فکر دیگران در مواجه با موضوعات مختلف بیشتر آشنا میشوم.
از هر فرد متاهلی، پرسیدم که اولین اولویت شما در زندگی چیست؛
گفتند: همسر و فرزندانم.
این پاسخ از یک زن و مرد ایرانی به هیچ عنوان بعید نیست؛
زیرا ایرانیها به فداکاری و از خودگذشتگی در قبال خانواده شهرت وافری دارند.
ولی اگر احساسات را کنار گذاشته و درست و منطقی فکر کنیم،
باید بگویم که اولویت اول هر فردی، خودش میباشد
من به عنوان یک بانوی خانهدار باید از نظر جسمی در صحت و سلامتی کامل باشم،
تا بتوانم به کارهای خانهام رسیدگی کنم.
پختوپز، نظافت خانه، شستشوی لباسها، رسیدگی به درس و مشق بچهها و کارهای دیگر را به خوبی انجام داده،
و محیط امنی را ایجاد کنم.
وقتی برای خودم برنامهای مفرح و سالم مانند،
ورزش، کتابخوانی و پیادهروی نداشته باشم،
در نتیجه روحیهی خوبی هم نخواهم داشت؛
و اگر از لحاظ روحی در وضعیت مناسبی نباشم،
چطور میتوانم محیطی شاد و بدون استرس در خانهام به وجود بیاورم.
مطمئنم که همهی ما این مطالب را میدانیم،
ولی کمتر به آن عمل میکنیم.
معمولا والدین، اولین اولویتشان فرزندانشان هستند،
و این مسئله در آینده برایشان مشکلساز خواهد شد.
فرض کنید مادری تمام زندگیش را به پای تنها فرزندش میگذارد،
وقتی فرزند بزرگ شده و سوی زندگی خودش میرود؛
مادر،
چون تمام توان و زمان موجود را برای فرزندش خرج کرده،
و به نوعی از خودگذشتگی کرده،
این توقع برایش ایجاد میشود که دیگر نوبت فرزندم است،
که برای من مایه بگذارد و چون معمولا این اتفاق نمیافتد؛
احساس شکست و سرخوردگی کرده و غم و غصهی غیر قابل وصفی برایش ایجاد میشود.
پس اولین اولویت هر شخصی باید خودش باشد.
اولویت دوم، مسائل اقتصادی و مالی است.
شاید برای بانویی که وظیفهی تامین مخارج خانه را ندارد،
اولویت دوم، همسر و فرزندانش باشند،
ولی برای آقایان و کسانی که هزینهی زندگی بر دوششان است،
مسائل مالی حائز اهمیت است.
باز هم شاید کسانی بگویند که؛
پول برای من مهم نیست، خانوادهام از هر چیزی برایم مهمترند.
حال به این دسته از آدمها باید بگوییم که،
اگر خانواده را دوست دارید، پس باید بتوانید نیازهای آنان را رفع کنید.
نیازها، صرفا خوراک و پوشاک نیستند،
انواع و اقسام کلاسهای آموزشی و وسایل مدرن در دنیای متمدن امروز وجود دارند،
که برای رشد و پیشرفت بچهها در این زمانه لازم و ضروری است،
و در دست داشتن تمام آنها مستلزم صرف هزینه است.
پس باید از لحاظ اقتصادی در مرتبهای باشید که بتوانید خانوادهی خود را تامین کنید.
اگر کسی درآمد پایینی داشته و یا اصلا درآمدی نداشته باشد؛
باری بر دوش دیگران، خانواده و نهایتا جامعه است،
و این واقعیتی است که نمیتوان منکر شد.
اولویت سوم؛ همسر، فرزندان، بستگان و آشنایان هستند.
وقتی انسان از لحاظ جسمی و روحی در سلامت کامل بوده،
و همینطور از رفاه نسبی برخوردار باشد،
حال باید برای لذت بردن از زندگی در کنار کار، برای خانوادهاش زمان بگذارد.
با آنها گفتگو کند؛
گفتگو، مهمترین چیزی است که باید در خانواده وجود داشته باشد یا به وجود بیاید.
اگر مشکلی برای یکی از اعضای خانه پیش آمد،
دست به دست هم داده و آن را حل کنند.
به گردش، تفریح و مسافرت بروند،
و اوقات خوشی را با هم بگذرانند و از هر امکانی برای نزدیکتر شدن به هم استفاده کنند.
همدیگر را درک کرده و از ایجاد تنشهای بیمورد در زندگی خودداری کنند.
از همسر و فرزندان که بگذریم نوبت معاشرت با خویشان و آشنایان است.
انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به گفتگو، همفکری، همدلی و….. دارد.
به قول میچ آلبوم؛
ما همه به هم وصلیم، نمیتوانید یک زندگی را از زندگی دیگر جدا کنید،
همانطور که نمیتوانید نسیمی را از بادی جدا کنید.
گاهی اوقات از همدیگر میرنجیم و این رنجش ها ادامه پیدا میکند،
و به قطع کامل ارتباطات منجر میشود؛
شاید در ابتدا برایمان خیلی مهم نباشد،
و حتی احساس رهایی داشته باشیم،
ولی اثرات بد و زیانبار آن بعد از گذشت زمان و از دست رفتن زمان مشخص خواهد شد.
اسکات آدامز، اولویتهای مهم زندگی را در “کتاب شکست بخورید و برخیزید” به:
اولویت اول: خودِ شخص
اولویت دوم: کار
اولویت سوم: همسر، فرزندان و بستگان
رتبهبندی کرده است و من آن را کاملا قبول دارم.
باید این اولویتها را درک کرده و به درستی آنها بیندیشیم،
نه به آنچه که خودمان دوست داریم.