چگونه افکار خود را پرورش دهیم؟
بهترین راه رسیدن به یک فکر خوب، داشتن فکرهای بسیار است.
مایک ربسون
بهترین نعمتی که خداوند در اختیار انسانها قرار داده و آنها را از سایر موجودات متمایز کرده، قدرت تفکر و اندیشیدن است.
خوب فکر کردن، باعث میشود تصمیمات عاقلانهای در زندگی بگیریم، راهحلهای بهتری برای مشکلات بیابیم و……
چو در طاس لغزنده افتاد مور
رهاننده را چاره باید نه زور
از مزایای دیگر درست فکر کردن این است که، ما را به سطحی بالاتر ارتقاء داده و تغییرات شگرفی را موجب میشود.
با هر اندیشهای، زندگی خود را یا به سمت جلو هدایت میکنیم یا به عقب برمیگردیم.
از صبح که چشمانمان را باز میکنیم تا شب که سر بر بالین بگذاریم،
در حال فکر کردن و تصمیمگیری هستیم؛
از افکار کوچک و سطحی گرفته تا افکار و تصمیمات بزرگتر.
ناهار چی بپزم؟
لباس چی بپوشم؟
از کجا خرید کنم؟
به کی زنگ بزنم؟
و……
اینها افکاری هستند که در طول روز ما را مشغول میکند.
اینجا صحبت در مورد تفکر سازنده است.
تفکر سازنده، مانند بسیاری از مهارتهای دیگر آموختنی است، این که چگونه فکر کنیم، بسیار مهم است.
آلبرت انیشتن میگوید: فکر کردن کار سختیست، به همین دلیل افراد کمی پیدا میشوند که در مورد مسائل فکر میکنند.
برای فکر کردن درست، باید اصولی را رعایت کنیم.
☚ورودیهای مغزمان را کنترل کنیم.
کتابهای خوب بخوانیم.
سخنرانیها و مصاحبهی آدمهای بزرگ را گوش کنیم.
مجلات خوب و مفید را مطالعه کنیم.
در نهایت ایدههای خوبی را که دریافت کردهایم، نُتبرداری کرده و در زمان مناسب انها را پرورش داده و استفاده کنیم.
☚ با کسانی که اهل تفکر هستند، معاشرت کنیم.
با کسانی که توانایی خوب صحبت کردن و خوب اندیشیدن را دارند، گفتوگو کنیم.
ضرب المثل قدیمی میگوید:
هر سری یک عقلی دارد.
هر کسی صاحب یک فکر و ایده است.
هر شخصی از زوایای مختلفی به قضایا نگاه کرده و آن را تفسیر میکند.
پس زمانی که با دیگران صحبت میکنیم با افکار متفاوتی رو به رو شده و از جهات مختلف احساسی، عاطفی، منطقی و…..مسائل را مورد بررسی قرار میدهیم.
نقل میکنند که؛
مسئلهای، فکر پادشاهی را به شدت مشغول کرده بود.
او به طور ناشناس از کاخ بیرون آمده و در معابر قدم میزد،
چند بچه را دید که سرگرم بازی هستند و در مورد موضوعی بحث میکنند و در آن میان، بچهای پاسخ همه را داد و از قضا، موضوعی بود که فکر پادشاه را مشغول کرده بود.
پادشاه، بچه را صدا میزند و میگوید: چطور به این نتیجه رسیدی؟
بچه میگوید: اگر از جنبهای که من نگاه کردم، به قضیه نگاه میکردی به همین جواب میرسیدی.
از طرفی هر حرفی با خودش، حرفهای دیگری را به همراه میآورد.
وقتی در مورد موضوعی صحبت میکنیم و آن را میشکافیم به نتایج خیلی خوبی خواهیم رسید.
معمولا به تنهایی و فقط با تفکر خود خیلی موفق نخواهیم بود.
ناپلئون هیل میگوید: گنجی که در تصورات انسان نهفته است، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در زمین قرار دارد.
فکر کردن، نوعی از سبک زندگی است.
چون هر کسی به خود زحمت فکر کردن نمیدهد.
بعد از این که به فکری سازنده و ایدهای خوب دست پیدا کردیم، نوبت عملی کردن آن است.
اگر افکار سازنده، عملی نشوند خیلی زود به فراموشی سپرده خواهند شد.
پیگیر ایدههایمان باشیم.
اگر این فرآیند را تکرار کنیم، ذهنمان ورزیده شده و افکار سازندهای خلق میکنیم،
موضوعات را خوب تحلیل کرده و دیدگاهمان عمیقتر شده و از سطحی بودن و کم عمقی خارج میشویم.
باید خودمان را در موقعیت هایی قرار دهیم که بتوانیم خوب فکر کنیم.
موسیقیهای بیکلام میتوانند گزینهی خوبی باشند.
گاهی باید گوشی موبایل را خاموش کرده و از دسترس خارج کنیم.
پیاده روی کنیم و همیشه همراه خودمان دفتر و قلمی داشته باشیم تا از افکار و ایدههایی که به سراغمان میآیند، یادداشت برداری کنیم.
در مورد ایدهها، حتما سوالاتی برایمان پیش میآید،
در مورد آنها فکر کرده و بعد با افراد کلیدی خودمان در میان بگذاریم.
اگر می خواهیم افکارمان تاثیرگذار باشد، حتما باید با دیگران گفتوگو کنیم.
من هر وقت تصمیم میگیرم در مورد موضوعی بنویسم، با یکی از دوستانم که بسیار کتاب میخواند و دست به قلم هست، گفتوگو میکنم تا ذهنم باز شده و آمادهی نوشتن شود.
به تازگی با او بازی جذابی را شروع کردهایم که به آن پینگپونگ کلمات میگوییم.
یک کلمه را انتخاب کرده و شروع به جملهسازی میکنیم.
یک جمله او، یک جمله من.
گاهی من قسمت اول جملهای را مینویسم و او ادامه میدهد و گاهی برعکس.
این بازی، ذهن ما را باز کرده، افکارمان را پرورش میدهد.
و هر چه پیش میرویم، جملهها زیباتر و پر معنیتر میشود.