هفت عادت مردمان موثر از استفان کاوی
امروز تصمیم داشتم در مورد عادت و تکرار بنویسم.
هیچ وقت تکرار برای من خوشایند نبوده و تنوع در هر کاری برایم دلچسبتر بوده است و همیشه کارها را به شکلهای مختلفی انجام دادهام یا از مسیرهای متفاوتی به مقصد مورد نظر رفتهام.
همیشه کلمهی عادت، بار منفی داشته و حس خوبی از شنیدن آن نمیگرفتم.
ولی متوجه شدهام، عادت و تکراری سازنده و خوشایند است که با خود معنایی به همراه داشته و از روی خودآگاهی باشد.
یک مثال واضح و مشخص: من و تعدادی از دوستانم هر روز در سایت مطالبی را مینویسیم و منتشر میکنیم. این نوشتن تبدیل به عادتی هر روزه شده، ولی فوایدی را به همراه خود داشته است.
۱- نوشتارمان بهتر شده است.
۲- به واسطهی نوشتن، مطالعات گستردهتری داریم.
۳- اطلاعاتمان افزایش پیدا کرده است.
۴- هر روز مطلب مفیدی را یاد میگیریم.
۵- با نوشتن، ناخودآگاه در راه خودشناسی قدم گذاشتهایم و خودشناسی، به ما کمک میکند تا به نقاط ضعف و قوت خود واقف شویم.
وووو………..
این عادت هر روزانهنویسی، عادتی سازنده و با معناست و تکرار آن دستاوردهای بسیاری به همراه داشته و دارد.
عادتی که در نتیجهی کاری عبث حاصل میشود، عذاب آور است و باید فکری برایش کرد.
برای این که به اطلاعاتی در مورد عادت و تکرار دست پیدا کنم در گوگل سرچ کردم و به کتاب استفان کاوی در مورد هفت عادت مردمان موثر رسیدم. این کتاب حجیم است ومن خلاصهای از آن را خواندم؛ فوقالعاده بود.
و چون در عصر بمباران اطلاعاتی قرار داریم، شاید این هفت عادت کاملا برایمان جدید نباشد و به صورت پراکنده در کتابهای دیگر خوانده و شنیده باشیم، ولی تمایل داشتم که در مورد هفت عادت مردمان موثر بنویسم تا هم در ذهن خودم ثبت شود، هم برای کسانی که این مطلب را مطالعه میکنند موثر باشد.
یکی از مهمترین راههای توسعهی فردی، خواندن کتابهای خوب و کاربردی است که (هفت عادت مردمان موثر) از این قاعده مستثنی نیست.
کتاب هفت عادت مردمان موثر از استفان کاوی، کتابی در حوزهی موفقیت و توسعهی فردی است.
این کتاب برای کسانی است که خواهان موفقیت در تمام جنبههای زندگی خود هستند.
برای این که بتوانیم انسان موفقی باشیم باید بتوانیم خودمان را از بعضی جهات تغییر دهیم و این تغییر، منوط به شناخت و درک درستی از جهان اطرافمان میباشد.
هفت عادت مردمان موثر را تیتروار مینویسم و بعد در مورد هر کدام توضیحِ کوتاهی ارائه میدهم.
1- عامل باشید.
2- شروع از پایان در ذهن
3- نخست به اولینها پرداختن
4- (برنده- برنده) اندیشیدن
5- نخست فهمیدن سپس جویای تفاهم بودن
6- همافزایی یا سینرژی
7- ارّه را تیز کردن
۱و۲و۳⬅ بر توسعه و توانمندیهای فردی تمرکز دارد و تمایل دارد فرد را از شخصی وابسته به شخصی مستقل تبدیل کند.
۴و۵و۶⬅ بر کار گروهی و اجتماعی افراد تمرکز دارد. رشد و توسعهی همکاری و مهارتهای ارتباطی
۷⬅ بر رشد مستمر و مداوم افراد تمرکز دارد و شش عادت قبل را پوشش میدهد.
1– عامل باشید.
یعنی این که مسئولیت صد در صد کارهایتان را به عهده بگیرید.
مردمان موثر، انسانهایی مسئولیتپذیر و متعهد هستند.
آنها ریشهی تمام مشکلات را در درون خودشان جستجو میکنند و کسی را مقصر نمیدانند.
برای این که فردی عامل باشید، باید مسئولیت تمام و کمال کارهایتان را به عهده گرفته و آگاهانه برای زندگی خود تصمیم بگیرید.
روزولت میگوید: کسی نمیتواند به شما آسیب بزند مگر این که خودتان بخواهید.
2- شروع از پایان در ذهن
به این معناست که زندگی خود را و هر کاری را که شروع میکنیم، آیندهی آن را در ذهن خود مجسم کرده و ببینیم آیا آیندهی مجسم شده باب میلمان هست یا نه؟
گاهی کاری را آغاز میکنیم و برای رسیدن به نتیجه سخت تلاش میکنیم ولی عاقبت میبینیم آنچه را که طالبش بودیم، به دست نیامده و تازه متوجه میشویم که راه را اشتباه آمدهایم.
3- نخست به اولینها پرداختن
باید تمام کارهایمان را اولویتبندی کنیم چه در کسب و کار چه در زندگی روزمره.
استفان کاوی در این کتاب مینویسد:
چالش این نیست که زمانمان را مدیریت کنیم بلکه باید بتوانیم مدیریت و کنترل خودمان را در دست بگیریم.
کارهای مهم و ضروری را در اولویت قرار دهیم و کارهایی که مهم نیست و وقت ما را میگیرد؛ به دیگران بسپاریم.
4– برنده- برنده اندیشیدن
ما انسانهای اجتماعی هستیم و برای رسیدن به موفقیت به یکدیگر نیاز داریم.
پس نمیتوانیم فقط به موفقیت خود فکر کنیم.
باید طوری رفتار کنیم که هم خودمان و هم طرف مقابلمان همزمان به پیروزی برسیم.
قرار نیست یک طرف برنده و یک طرف بازنده باشد.
استفان کاوی در این مورد مینویسد:
برای رسیدن به تفکر (برد- برد) تنها خوب بودن کافی نیست بلکه باید شجاعت لازم را هم داشته باشیم.
5- نخست بفهمید سپس جویای تفاهم باشید.
برای ارتباط موثر باید طرف مقابلمان را خوب بفهمیم و او را درک کرده و حرفهایش را خوب بشنویم تا بتوانیم به او راهکار یا پیشنهادی بدهیم که برایش مفید واقع شود.
استفان کاوی مینویسد:
شما چندین سال از زندگی خود را صرف خواندن و نوشتن میکنید، سالها تلاش میکنید که صحبت کردن را یاد بگیرید ولی برای یادگیریِ شنیدن چه کاری انجام میدهید؟
باید بفهمیم که طرف مقابل با چه مشکلاتی رو به روست و آیا راهکاری که میدهیم برای او مناسب است یا نه؟
6- همافزایی یا سینرژی
وقتی تفاوتهای خود و دیگران را خوب بفهمیم و برای آنها ارزش قائل شویم، همافزایی و رسیدن به فرصت های جدید از طریق خلاقیت و فکر باز انجام میشود.
آنوقت نظراتمان را با هم ترکیب کرده و به یک نتیجهی بهتر و موثرتری خواهیم رسید.
برای درک بهتر سینرژی باید مفهوم {برد- برد و تلاش برای فهمیدن و سپس جویای تفاهم بودن را }عمیقا یاد بگیریم.
با این کار میتوانیم توانمندیهای خود و دیگران را بهتر درک کنیم و راهکاری ارائه دهیم که بتواند نیازهای ما و طرف مقابل را همزمان برطرف کند.
وقتی برای انجام کاری، همفکری و همکاری میکنیم، باعث قویتر شدن اندیشه و بهرهوری بالاتر میشود و سینرژی اتفاق میافتد.
7- ارّه را تیز کردن
برای این که بتوانیم موثر و کارآمد واقع شویم، باید همیشه روی خودمان در این چهار حوزه کار کنیم.
جسمانی، روانی و معنوی، ذهنی، اجتماعی.
باید برای هر کدام بطور مستمر و مداوم وقت بگذاریم.
به عنوان مثال:
ورزش کنیم، تغذیهی سالم داشته باشیم، موسیقی خوب و ارزشمند گوش کنیم، کتابهای خوب بخوانیم، با افراد خوب و سالم ارتباط برقرار کنیم.
مسلما خواندن کتاب بسیار موثر و کاربردیتر میباشد، چون با توضیحات و مثالهای بسیاری همراه است.