معرفی کتاب

روی ماه خداوند را ببوس

روی ماه خداوند را ببوس، اثری از مصطفی مستور

آیا خداوندی هست؟

سوالی که مدتهاست فکر یونس را مشغول کرده و مصطفی مستور داستانش را بر این پایه روایت می‌کند.

در دوره‌ی وانفسایی که انسانها دچار سستی عقاید شده‌اند؛

نویسنده‌، کتابی را به رشته‌ی تحریر در می‌آورد به نام، “روی ماه خداوند را ببوس”.

داستان از آنجایی آغاز می‌شود که، یونس در مورد چیستی خودش و وجود خداوند دچار شک و تردید شده است؛

در همه جا و هر چیزی که می‌بیند، دنبال دلائلی می‌گردد تا حضور خدایِ نادیده برایش ثابت شود.

شخصیتهای مختلفی در این رمان کوتاه وجود دارند که هر کدام به نوعی درگیر این مسئله هستند.

در جایی بعضی‌ها می‌خواهند با ریاضیات، خط‌کش و نقشه …… وجود خداوند را ثابت
کنند؛

عده‌ای دیگر با دیدن کوچکترین نشانه، وجودش را به زیبایی احساس می‌کنند.

افرادی به دنبال دلائل “بودنشان” و معنای زندگی می‌گردند.

شخصیتهایی هم عشق حقیقی را به عشق زمینی ترجیح می‌دهند.

اگر خوب متوجه شده باشید این رمان کوتاه در مورد وجود یا عدم وجود خداوند است.

در این کتاب به سوالات زیادی در این مورد پاسخ داده شده، که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

روی ماه خداوند را ببوس، برای جوانان عصر حاضر که به شدت دچار بی‌اعتقادی و شک و تردید شده‌اند می‌تواند مفید باشد.

البته به قول بزرگی؛ شک، گذرگاه خوب و اقامتگاه بدی‌ست.

و دو نقد کوچکی که من به این کتاب دارم این است که؛

نویسنده؛ با یونس، مهرداد، سایه، علیرضا و…….داستانش را با اتفاقات مختلف پیش می‌برد.

در این میان علیرضا فردی است که خداوند را با تمام وجودش باور دارد و به همین خاطر انتظار می‌رفت که نقش پررنگتری داشته باشد.

ولی در خلال داستان نقش موثری از علیرضا نمی‌بینیم.

یا بهتر است بگویم حضورش برای کسانی که به خداوند شک دارند، چندان تاثیرگذار نیست.

از طرفی کتاب خیلی مبهم تمام می‌شود، فکر می‌کنم تنها گره زدن نخ بادکنک و نگاه کردن به آسمان برای این که نشان دهد، یونس وجود خداوند را درک کرده است، برای خواننده کفایت نمی‌کند.

شاید متن داستان خیلی قوی، شفاف و واضح نباشد ولی خواندنش خالی از لطف نیست.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن