آدمهای حق به جانب چه خصوصیاتی دارند

وجود آدمهایی که همیشه خود را محق میدانند، مرا وادار کرد کمی بیشتر درموردشان بدانم.
ادمهای حقبهجانب احساس میکنند لایق همه چیز هستند و دیگران بیلیاقتند.
احساس میکنند که همه باید به انها توجه کرده گوش به فرمانشان باشند بدون ان که تلاشی در جهت خوب بودن و محبوبیت کرده باشند.
دچار توهم اعتماد به نفس و موفقیت کامل در زندگی هستند و تمام دستاوردها را از انِ خود میدانند.
این ادمها میخواهند همه چیز همانطور باشد که مد نظر آنهاست حتی اگر در این میان اطرافیان خود را از دست بدهند برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
هیچ تلاشی برای متقاعد کردنشان موثر نیست و آن را تهدیدی برای بقا و ابروی خود به حساب میاورند و به قول معروف مرغشان یک پا دارد.
در گفتگو همه چیز را وارونه تعریف میکنند تا خود را محق و بیتقصیر نشان دهند و همیشه به دنبال متهم میگردند.
اگر اتفاق خوشایندی برایشان بیفتد، به خاطر اقدام عاقلانه و حواسِ جمع خود میدانند و اگر اتفاق بدی بیفتد، به خاطر حسادت، نادانی و سنگاندازی دیگران است.
ادمهای محق، هیچ وقت نمیتوانند از خطاهایشان درس بگیرند، فقط دیدگاه خود را قبول دارند و خود را از دیدگاههای دیگران محروم میکنند در نتیجه هیچ مطلب تازهای یاد نمیگیرند.
ادمهای حق به جانب، از انجایی که عزت نفس پایینی دارند، نمیتوانند مشکلاتشان را صادقانه بپذیرند در نتیجه نمیتوانند راهحلی برایش بیابند.
کسی که واقعا برای خودش ارزش بالایی قائل است، میتواند صادقانه با ویژگیهای منفی شخصیتش روبهرو شود، انها را بپذیرد و در جهت اصلاحشان گام بردارد.
معیار حقیقی برای عزت نفس ادمها این نیست که نسبت به تجربههای مثبت خود چه حسی دارند بلکه این است که بدانند نسبت به تجربههای منفی خود چه احساسی دارند.
[بله قبول دارم که بیمسئولیتم. قبول دارم که گاهی تنبلی میکنم. من باید بیشتر گذشت کنم.]
حق به جانب بودن باعث میشود که احساس کنید ادمهای خاصی هستید. مشکلات و موفقیتهایتان خاص و منحصر به فرد است.
اگر با مشکلی بغرنج مواجه هستید و در زندگی همه چیز آشفته و به هم ریخته است فکر نکنید فقط شما دچار این مشکل شدهاید حتما افراد دیگری هم این مشکل را داشتهاند یا در اینده خواهند داشت و این به معنای کوچک جلوه دادن مشکلتان نیست بلکه به این معناست که شما خاص و منحصربهفرد نیستید.
زمانی مشکلات حل میشود که ابتدا درک کنید، رنجهایتان خاص و متمایز از دیگران نیست.
ما انسانهای معمولی هستیم و معمولی بودن به هیچ عنوان بد نیست.
برای رسیدن به سلامت روحی و روانی باید حقایق را پذیرفت، باید به هشدارها و تلنگرها توجه کرد؛ اگر اینطور نباشد، بالاخره روزی این مشکلات حل نشده سر بر میاورند و سیلی محکمی به ما میزنند. معلوم نیست که چه زمانی اتفاق میافتد ولی میتوان تخمین زد که چقدر دردناک خواهد بود.
منبع: هنر ظریف بیخیالی از مارک منسن