«روزها در راه» اثری است به قلم شاهرخ مسکوب؛ نویسندهای توانا، مترجم، محقق و شاهنامه پژوه.
«روزها در راه» حاوی یادداشتهای روزانهای است که نویسنده از سال ۱۳۵۷ در اوائل روزهای انقلاب آغاز کرد و تا سال ۱۳۷۵ ادامه داشت.
او کمی بعد از انقلاب، با خانوادهاش راهی فرانسه شد و در شهر پاریس ساکن شد.
نویسنده در یادداشتهایش آنچه را که در روزهای انقلاب به چشم خود دیده یا شنیده، نگاشته و برداشتها و پیشبینیهایش را ثبت کرده است. البته میگوید، سالهای بعد نظرم در مورد بعضی مسائل تغییر کرد ولی چون میخواستم با خودم و مخاطبانم صادق باشم بدون هیچ کم و کاست همان را آوردهام.
روابطش با گیتا، همسرش را برایمان به تصویر میکشد که گاهی اوقات خوب و آفتابی است، گاهی ناگهان رعد و برقی میزند و طوفانی میشود.
گفتگوهایش با غزاله، دخترش حول محور مسائل روزمره و سوالات بیپایانش میچرخد، که گاه جوابی برایشان دارد، گاه جوابهایی مبتذل، کلیشهای و بی سر و ته میدهد.
درک و دریافت خود را از کتابهای مورد مطالعهاش، نوشته و نویسندگان را نیز از نقد و بررسی موشکافانهاش بینصیب نمیگذارد. نویسندگانی چون؛ شریعتی، مارگریت دوراس، ویرجینیا ولف، کافکا و………
در نوشتههایش به وفور از خوابهایی که خودش، غزاله و گیتا دیده است تعریف میکند.
در مورد ایران مینویسد. او عاشق ایران و ایرانی و زبان فارسیست هر چند که ناچاراً از ایران دور بود.
فکر وحشتناک ایران مثل افعی در ته گودال خاطرم خوابیده است. هر وقت بیدار میشود با نفسش، با شعلهی نگاهش مرا خاکستر میکند.
زندگیاش با شاهنامهی فردوسی؛ حافظ و سعدی عجین شده بود. پسرشْ اردشیر نیز مانند پدر، اهل شاهنامهخوانی بود و این تشابه آن دو را به هم نزدیکتر کرده بود. آنها در مورد خواندههایشان با هم گفتگو و تبادل نظر میکردند. شاهرخ مسکوب در یادداشتی نوشته است که اگر حاشیهنویسیهایش در کتاب شاهنامه را جمعآوری کند، نزدیک به ۳۰۰ صفحه خواهد شد.
توصیفات، استعارات، تشبیهات زیبا، نثر ساده و لطیف و روانش روح را قلقلک میدهد و حال آدمی را دگرگون میکند،
توصیفاتی از مرگ، زندگی، ترس، صدای گنجشکان و……….
در مورد «ترس» نوشته است: ترس توی دلم جولان میدهد، مثل باد میوزد، مثل موج لنگر برمیدارد، از این سر به آن سر تاب میخورد و مسیرش را میلرزاند.
از حال و احوالاتش مینویسد. گاهی اوقات به علت مخارج کمرشکن زندگی، بیماری همسر و دخترش، اوضاع ایران، مشکلات هموطنانش در غربت و هزار چیز دیگر افسردگی بر او غلبه میکند، دست و دلش به هیچ کاری نمیرود، حتا از خواندن و نوشتن هم کناره میگیرد. گاهی تلاش میکند تا بر خودش مسلط باشد و کمتر به این مسائل توجه کند. و بسیاری موضوعات دیگر.
« روزها در راه» در دو جلد با ۷۴۰ صفحه تدوین شده است و البته این دو جلد، یکچهارم یادداشتهای روزانهایی است که از کل نوشتههایش بیرون کشیده و از طریق انتشارات خاوران به چاپ رسانده است.
مخاطب این کتاب کسانی هستند که به نویسندگی و یادداشت نویسی روزانه علاقهمندند. این کتاب طریقهی نوشتن روزانهنویسی را میآموزد. از ثمرات فراوان روزانه نویسی به اختصار چند مورد را ذکر میکنم.
✓روزانه نویسی علاوه بر بهتر شدن نثر کمک میکند تا پیرامون خود را با دقت بیشتری ببینیم. در واقع چشممان را باز میکند تا در مراحل دیگر زندگی نیز بهتر عمل کنیم.
✓به ما نشان میدهد در طول روز چه کردهایم. آیا از وقت خود بهینه استفاده کردیم یا وقتکشی کردهایم؟
✓با روزانه نویسی، آموختههایمان هدر نمیرود و با ثبت کردن آنها یادگیری بهتر و عمیقتری اتفاق میافتد و………….
سبک نوشتاری نویسنده نیز بیشتر به سمت جستار و مقالهنویسی است.
از آثار دیگر او میتوان؛ سوگ سیاووش، مقدمهای بر رستم و اسفندیار، در کوی دوست، ارمغان مور و روزها در راه نام برد.
او در سال ۱۳۸۴ و در سن ۸۱ سالگی بر اثر سرطان خون در یکی از بیمارستانهای پاریس درگذشت و برای تدفین به ایران بازگردانده شد.
مرور جلد دوم روزها در راه
بسیارعالی. مشتاقم این کتاب رو بخونم.
ممنونم بیتا جون. من که خیلی این کتاب رو دوست داشتم شما هم حتما دوست خواهی داشت
بسیار عالی وزیبا
ممنونم الا جان♥️