واژهای به نام امید
ویلیام کوفین جونیور میگوید: هیچ احساسی همچون امید نمیتواند رویا را محقق میکند.
مادری روایت میکرد که؛ بیماری فرزندش شدت گرفته بود و تمام شواهد حاکی از آن بود که چیزی به پایان خط باقی نمانده است ولی همچنان با دلی مالامال از امید در انتظار بود.
پزشک به مادر میگفت: [امید خوبه ولی امید زیاد کمر آدم رو خم میکنه.]
ولی او همچنان امیدوار بود چون چارهی دیگری نداشت. تمام تلاشش را کرده بود به هر چیزی که میتوانست چنگ انداخته بود و اینک فقط واژهی امید بود که او را سر پا نگه داشته بود.
امید اگر شفادهنده نباشد لااقل درد را قابل تحمل میکند.
وقتی شخصی دچار شکست مالی میشود و با تمام ضربات روحی و روانی، دوباره برمیخیزد تا اوضاع را جفتوجور کند، دست امید در کار است.
فرد محکوم به اعدامی که میداند قرار است فردا به پای چوبهی دار برود؛ فقط به امید بخشایش و فردایی متفاوت، شب را به صبح میرساند.
بانوی ۹۰ سالهای که هر لحظه ممکن است غزل خداحافظی را بخواند، تازه به فکر نو کردن وسایل خانهاش افتاده است از واژهی امید وام گرفته است.
زنی که بعد از سالها زندگی، دست فرزندانش را میگیرد و با دست خالی خانه را ترک میکند و حتی نیم نگاهی به پشت سرش نمیاندازد، واژهای به نام امید از وجودش رخت بر بسته است.
تنها چیزی که میتواند در تنگناهای زندگی انسان را به ادامهی راه وادار کند، رد پای امید است.
مارکمنسن در کتاب «اوضاع خیلی خراب است» به سه چیزی اشاره کرده است که به کمک آنها بتوانیم امید خویش را در سنگلاخهای زندگی حفظ کنیم.
۱-چیزی که به خاطرش تا پای جان بایستیم.
۲-باور داشته باشیم که در سرنوشت خویش نقش تعیینکنندهای داریم.
۳- وآخر این که برای رسیدن به اهدافمان با دیگران تعامل داشته باشیم زیرا گاهی انزوا میتواند انسان را در سیاهچالههای ناامیدی گرفتار کند.
امید قادر است که نگاه انسان را به زندگی تغییر دهد تا بتواند فرصتهایش را ببیند. امید این قدرت را دارد که انسان را از جای خود بلند کند و به تکاپو وادارد تا برای رسیدن به اهدافش بجنگد و موانع را از سر راه بردارد.
ممنونم مریم جان قلمت مانا.
متشکرم بیتا جان♥️
امید دلیل ادامه زندگی 👌👌
ممنونم