به نظر شما دلخوشی چه رنگیه؟
دلخوشی یعنی داشتن دل خوش.
یعنی چیزی داشته باشی که دلت را خوش کند. چیزی که فقط برای خود خودت باشد.
دلخوشیهای کوچک من؛
دلخوشی یعنی نوشیدن یک فنجان نسکافه با دوستم همراه با گفتوشنودی دلپذیر.
دلخوشی یعنی چند ساعتی خلوت کردن با مادرم و گوش سپردن به حرفهایش.
دلخوشی یعنی خواندن کتابی که جان و دلم را تازه کند.
دلخوشی یعنی خوردن چای و خرما بعد از پخت و پز و رفت و روب خانه.
دلخوشی یعنی حس کردن گرمی دستان پسرم، زمانی که هنگام عبور از عرض خیابان، دستانم را محکم در دستان مردانهاش میگیرد.
ساموئل اسمایلز میگوید:
[راز شاد بودن این است: از دلخوشی های کوچک هم لذت ببرید].
وقتی میخواستم در مورد دلخوشیهای کوچکم بنویسم، به یاد داستانی افتادم که هفتهی پیش خواندم.
داستان دربارهی خانوادهی کمبضاعتی بود که درآمد اندک خود را باید خیلی حسابگرانه خرج میکردند بلکه تا آخر ماه دوام بیاورند.
تنها دلخوشی مادر خانه این بود که وقتی صبح هنگام، همسر و فرزندانش از خانه خارج میشدند، چادرش را به سر کند و پای پیاده تا سر جاده برود و مجسمهی فرشتهای را که بسیار دوست داشت از پشت ویترین یک مغازهی لوکس ببیند.
این تنها دلخوشی بود که فقط و فقط برای خودش بود. زمانی که این دلخوشی کوچک بنا به دلایلی سهم او نشد، دیگر خوشبخت نبود. او مانند رباتی شده بود که فقط وظایفش را انجام میداد.
اگر دلخوشی نداشته باشیم، اگر چیزی نباشد که لحظاتی با آن خستگیهای روزمره را از تن بدر کنیم، نمیتوانیم دوام بیاوریم.
ولی بیشتر مواقع ادمها دلخوشیهای کوچک را نمیبینند و شاد نیستند.
چون فکر میکنند اگر ماشین گرانقیمت داشته باشند، شاد میشوند.
اگر صندوقچهی جواهراتشان لبالب باشد، شاد میشوند.
اگر آپارتمان لوکس داشته باشند و سفرهای خارجی بروند، دیگر شاد هستند.
اگر نتوانیم دلخوشیهای کوچک را ببینیم و با آنها شاد باشیم، هر چیزی که داشته باشیم باز به دنبال چیزهای بیشتری میگردیم.
به نظر من مهمترین چیزی که بین ما و دلخوشیهای کوچک فاصله میاندازد، توقع زیاد از زندگیست. ناسپاسی است. ندیدن فرصتهاست. ندیدن داشتههای باارزش خود است. نبودن در لحظهی حال است.
با خودم فکر میکردم که دلخوشی چه رنگیه؛ که رنگ صورتی و یاسی چشمانم را پر کرد.
این سوال را از چندین نفر پرسیدم.
شهرزاد گفت: دلخوشی برای من به رنگ آبی است.
چون «کیاشا» رنگ آبی را دوست دارد، من هم به عشق فرزندم، دلخوشیهایم آبی رنگ است.
مریم گفت: دلخوشی به نظر من سبز و صورتی است.
بتی گفت: دلخوشی برای من مثل رنگین کمان است.
مهناز گفت: دلخوشیهای کوچک من زرد و سبز هستند البته میتوانند قرمز هم باشند، گرم و آتشین.
و در آخر زری گفت: تصور کن روی بلندی ایستادهای و حین نگاه کردن به آسمان، لکههای آبی را میبینی که از لابهلای اشعههای طلایی خورشید رخنمایی میکند. این تصویر رنگ دلخوشی من است رنگی بین طلایی و آبی.
رنگهایی که نام برده شد همگی آرامش، امنیت و شادی را به ارمغان میآورند و انرژی و خوشبینی انسان را افزایش میدهند.
خیلی زیبا بود 👏👏👌
متشکرم♥️