قصار شکافی

پختگی چیست؟

انسان در سنین جوانی آکنده از شور و هیجان است و لبریز از خامی و بی‌تجربگی.

کوچکترین مطلبی باعث دل‌نگرانیش می‌شود.

با هر تکانشی، اضطراب و استرس از راه می‌رسد و تا مدت‌ها افکارش را مشوش می‌کند.

قضاوت‌ها و حرفهای دیگران، آتشی را در درونش برمی‌انگیزد و او را از کوره به در می‌برد.

در ر روابط با اطرافیان، هر مهر و عطوفتی را که هزینه می‌کند در انتظار پاسخ به سر می‌برد گویی در حال معامله کردن است.

و بسیاری خامی‌های دیگر که اقتضای جوانی است.

اما وقتی به میانسالی می‌رسد، تجربیات زیادی کسب کرده‌ است، چالش‌های فراوانی را از سر گذرانده‌ است بنابراین دیگر آن شور و حرارت جوانی را ندارد.

به این فکر می‌کند که اضطراب‌ها و نگرانی‌هایی که روح و روانش را نابود کرده و همینطور دردهایی که تحمل کرده، راه به کجا برده است؟ آیا نتیجه‌ای در بر داشته است؟

این جاست که دیگر خیلی چیزها اهمیت خود را از دست می‌دهد و فرد به پختگی می‌رسد یعنی بلوغ فکری.

یعنی دیگر به تنهایی و قاطعانه تصمیم می‌گیرد و نظرات اطرافیان او را تحت‌تاثیر قرار نمی‌دهد.

حرف‌ها و قضاوت‌های اطرافیان به شدت قبل برایش آزاردهنده نیست.

می‌فهمد که هرچیزی ارزش نگرانی ندارد.

وقتی به پختگی می‌رسد، راه خود را از آدم‌های ضعیف و دنیای کوچکشان جدا می‌کند.

به جای تنظیم دوربین روی دیگران و پیدا کردن نقص‌های آن‌ها به درون خود می‌رود تا به کمال برسد.

می‌داند که زمان چندانی ندارد پس به کارهای مهم می‌پردازد و از کنار حواشی زندگی به آرامی عبور می‌کند.

در تکاپو و جنب‌و‌جوش است چون قدر و قیمت زندگی را بیشتر می‌داند می‌کوشد تا از لحظات خود به خوبی استفاده کند. به جای اضطراب و نگرانی‌های بی‌جا، به خود اعتماد بیشتری پیدا کرده و سعی می‌کند تا مسائل پیرامونش را حل کند.

نسبت به سال‌های جوانی، وابستگی‌هایش کمرنگ‌تر می‌شود و به راحتی آدم‌های زائد را از زندگی خود حذف می‌کند.

به سلامتی جسم و روحش اهمیت بیشتری می‌دهد و آگاهانه رفتار می‌کند.

فردی که به پختگی می‌رسد اولویت‌ها و ارزش‌های زندگی‌اش پررنگ‌تر می‌شود و زمانی برای پرداختن به چیزهای بی‌اهمیت ندارد.

مارک منسن می‌گوید: پختگی وقتی رخ می‌دهد که فرد یاد می‌گیرد دغدغه‌ی چیزهای ارزشمند را داشته باشد.

و اما هیچ قانونی مبنی بر این که انسانها در میانسالی به پختگی می‌رسند، وجود ندارد.

برخی در دوران جوانی نیز انسان‌های پخته‌ای هستند و رفتارهای صحیحی از خود بروز می‌دهند.

برخی در میانسالی هنوز در خامی به سر می‌برند و رفتارشان حاکی از این است که هیچ وقت به بلوغ فکری نخواهند رسید.

افرادی که وارد میانسالی شده‌اند ولی هیچ تغییر روشی نداده‌اند و همچنان افراد دگم و حق‌به‌جانبی هستند و از همه مهمتر تفکر کردن را نمی‌دانند و منفعلانه رفتار می‌کنند، چگونه می‌توانند به پختگی برسند؟

بی‌پختگی ز عمر حلاوت مدار چشم

بادام سبز را نتوان در شکر گرفت

صائب جریده شو که سکندر ز آب خضر

زان ناامید شد که پی راهبر گرفت

                                صائب تبریزی

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن