هرگز نمیتوان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد/ سیسه رون
یکی از مهمترین دلایلی که موجب میشود در ادارهی کشور، برخی موسسات و شرکتها هیچ توسعه و پیشرفتی را نمیبینیم قرار گرفتن آدمها در جای اشتباه میباشد.
گاهی اوقات با نادیده گرفتن توانایی و خرد انسانها، کارها به درستی واگذار نمیشود.
کارهای بزرگ را به آدمهای کوچک و کارهای کوچک را به آدمهای بزرگ واگذار میکنند. مطمئنا آدمهای کوچک از عهدهی کارها برنمیآیند و نمیتوانند آن را به ثمر برسانند و آدمهای بزرگ بابت کار کوچکی که به آنها سپرده شده، مایوس میشوند و در نهایت گوشهنشینی را اختیار میکنند.
به همین دلیل است که بسیاری از نخبگان، اساتید دانشگاهها و آدمهایی که حرفی برای گفتن دارند یا مهاجرت میکنند یا به انزوا کشیده میشوند چون در جای درست قرار نگرفتهاند.
جناب سعدی میفرماید:
گرت مملکت باید آراسته
مده کار معظم به نوخاسته
سپه را مکن پیشرو جز کسی
که در جنگها بوده باشد بسی
به خردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
رعیتنوازی و سرلشکری
نه کاریست بازیچه و سرسری
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکاردیده مفرمای کار
کار را باید به کاردان سپرد. علاوه بر جامعه در خانواده هم بزرگترخانه باید کاردان باشد تا مسائل و مشکلاتی که پیش میآید با کمترین تنش حل شود.
حضرت مولانا نیز در مثنوی حکایت معروفی دارند بدین مضمون:
روزی موش کوچکی، افسار شتری را در دست میگیرد و راه میافتد. شتر از این کار ناراحت میشود ولی چون از نیت موش آگاه است به چالاکی گام برمیدارد و صبر میکند تا به وقتش درس بزرگی به او بدهد. به رودخانهای میرسند که بسیار عمیق بود.
موش میایستد. شتر میگوید: چرا ایستادهای، جلو برو تو پیشرو من هستی.
موش میگوید: نمیتوانم آب خیلی عمیق است. شتر پایش را در رودخانه میگذارد و میگوید: این که چیزی نیست آب تا زانوان من است. موش میگوید: زانوی تو کجا و زانوی من کجا؟ شتر میگوید: پس از این به بعد پیشرو موشان باش نه شتران.
آیا همهی انسانها بزرگ هستند یا از بدو تولد بزرگ بودهاند؟
برای بزرگ شدن باید تلاش کرد و وارد چالشهایی شد که رشد فکری به همراه داشته باشد. هر چند شاید در این چالشها با واقعیتهایی مواجه شویم که دردناک هستند اما قطعنا راه رشد از همین جاده میگذرد.
انجام دادن کارهای سهل و کوچک، انسانها را کوچک نگه میدارد.
اما نکتهی مهم این است که برای بزرگ شدن ابتدا باید کوچک بودن را بپذیریم.
باید بیشتر یاد بگیریم، قابلیتها و تجربیاتمان را افزایش دهیم و ذهنمان را بپرورانیم، تا سنجشگرانه اندیشیدن را بیاموزیم و بعد به موازات این منابع، بزرگ شویم. این نوع بزرگ شدن زیبا و اصیل است و با آرامش و اعتماد بیشتری همراه است.