آیا تا به حال به اندیشههایتان اندیشهاید؟
انسان این موهبت را دارد که بیندیشد و دوباره دربارهی اندیشههایش نیز بیندیشد.
روزانه افکار بسیاری در مغز ما رفت و آمد میکنند که گریزی از آنها نیست حتی اگر بخواهیم فکر نکنیم، باز هم در حال فکر کردن هستیم.
باید بتوانیم دربارهی این افکار بیندیشیم، بازنگری کنیم و آنها را از هم تمیز دهیم.
بعضی از افکار پوچ و توخالی هستند، تصورات غلطی هستند که از آدمها و شرایط مختلف داریم که باید آنها را دور بریزیم. چون ارزش یکبار اندیشیدن نیز ندارند.
اما دربارهی افکاری که به رفتار، کارها و تصمیمگیریهای ما منجر میشود خوب است که دوباره بیندیشیم.
اگر زودرنج هستیم، سریع عصبانی میشویم، پرخاش میکنیم، در خود فرو میرویم، بیش از اندازه حساس هستیم، بیندیشیم و جواب را در درون خود پیدا کنیم و به دنبال راهکار باشیم.
اگر متنی میخوانیم که ارزش فکر کردن دارد آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.
اگر فیلمی تماشا میکنیم، دربارهی آن فکر کنیم و ببینیم آیا ارزش وقت گذاشتن داشت یا نه؟
اگر نظری میگیریم و فرمان درگیر میشود بلافاصله به دنبال پاسخ دادن نباشیم بلکه به خود فرصت دهیم و با دید باز آن را بررسی کنیم، شاید در آن نظر، چیزی برای یادگرفتن باشد. هیچوقت به دنبال بازی برنده_ بازنده نباشیم. البته گاهی نیاز به اندیشیدن نیست، بشنویم و رد شویم.
اندیشیدن انرژی بالایی میطلبد اما به ما کمک میکند تا بیگدار به آب نزنیم و سنجیدهتر رفتار کنیم. اندیشیدن به ما کمک میکند تا دیدگاههای مختلف را بدون تعصب و با روی باز بشنویم، آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم و بعد آنهایی که با عقل و منطقمان هماهنگی دارد بپذیریم و بقیه را رد کنیم. اندیشیدن ما را از دیگران متمایز میکند زندگیمان را غنیتر میکند و در عین حال با درد و رنج نیز همراه است.
برای اندیشیدن درست باید تلاش کرد. اغلب ما در مدارس و کودکی اندیشیدن را فرا نگرفتهایم. شاید در فرهنگمان هم نیازی به اندیشیدن نبوده است و الان به یکباره فهمیدهایم که از چه چیز مهمی خود را محروم کردهایم.
اندیشیدن ما را با واقعیات ناگواری روبهرو میکند اما با نیندیشیدن و رها کردن و منفعل بودن، هیچ مشکلی حل نمیشود.
مارک منسن میگوید: ما ازاین نعمت بهرهمندیم که دربارهی اندیشههایمان بیندیشیم.