شانس یعنی بخت، اقبال و فرصت.
موضوعی که مردم دربارهی آن بسیار صحبت میکنند و بیشتر مواقع موفقیت یا شکست خود را به وسیلهی آن توجیه میکنند، خوش شانسی یا بدشانسی خود و دیگران است.
عدهای به شانس اعتقاد دارند عدهای دیگر نه. عدهای شانس را فقط سهم ثروتمندان و آدمهای موفق میدانند و میگویند: با خوششانسی به این درجه رسیدهاند.
آیا واقعا شانس وجود دارد؟ اگر وجود دارد چه کنیم تا در زمرهی آدمهای خوششانس قرار بگیریم؟
شانس، فرصتی است که به ما داده میشود تا به آنچه میخواهیم دست یابیم و البته بستگی دارد که چگونه از آن استفاده کنیم.
اسکات آدامز میگوید: هر مهارتی که به دست میآورید شانس موفقیت شما را دو برابر میکند.
فرض کنید شما خواهان کار در یک شرکت خصوصی هستید و همراه با تعداد دیگری که آنها هم جویای کار هستند، میخواهید برای مصاحبه اقدام کنید.
آن شرکت، افرادی را میخواهد که در زمینههای برنامهنویسی، زبان انگلیسی و روابط عمومی بالا، مهارت داشته باشند. آیا شما این مهارتها را دارید؟ اگر دارای این قابلیتها باشید به مراتب شانس بیشتری برای استخدام خواهید داشت.
یا
فرض کنید دو نفر درصدد فروش محصولی یکسان هستند. این کالا قرار است به صورت اینترنتی فروخته شود. کسی موفقتر عمل میکند که مهارت بازاریابی اینترنتی داشته باشد و بتواند فروشنده را برای خرید محصولش متقاعد کند.
اینجاست که دیگران به تواناییها و تجربیاتی که آن فرد طی سالها کسب کرده است توجهی نمیکنند و فقط موفقیتش را میبینند و میگویند: شانس در خانهاش را زده است.
وقتی که مهارتهای مختلفی داشته باشیم میتوانیم در فرصتهای مناسب از آنها استفاده کنیم و شانس خود را بالا ببریم. هر مهارتی را که یاد میگیریم میتواند یادگیری مهارتهای دیگر را برایمان سادهتر کند.
البته ما وقتمان محدود است و نمیتوانیم مهارتهای زیادی را در حد عالی یاد بگیریم اما دانستن اندکی از مهارتها و ترکیب کردن آنها میتواند در بیشتر مواقع کمک کننده باشد.
علاوه بر یادگیری مهارتهای مختلف، موارد دیگری هم هستند که در افزایش شانس بسیار موثرند.
ایجاد ارتباطات گسترده میتواند به خوش شانسی ما بیفزاید. فرض کنید میخواهید کتابتان را چاپ کنید و بطور اتفاقی با ناشر خوبی آشنا میشوید که ویراستار ماهری هم دارد در نتیجه کارتان بهتر، سریعتر و بیدردسرتر از دیگران انجام خواهد شد.
ایدههای بالدار را شکار کنیم حتی اگر مزخرف باشند. این کار مستلزم این است که از دایرهی امن خود خارج شویم و ریسک پذیر باشیم. حال یا نتیجه میدهد یا شکست میخوریم. در هر حال کاری انجام دادهایم و شانس خود را ازمودهایم.
مطالعه کردن میتواند اطلاعات ما را بالا ببرد و در جایگاههای مختلف به کمک ما بیاید. مطالعه در همه جا و برای هر چیزی گزینهی کارآمدی است.
و به نظر من از همه مهمتر داشتن باورهای مثبت و درست نسبت به خود است. هر چه قدر مهارت داشته باشیم اما دیدگاه مثبتی نسبت به خود و کارمان نداشته باشیم نمیتوانیم در زمان مناسب از فرصتها استفاده کنیم.
و تمام این موارد به ما میگوید که تلاش و سختکوشی و استمرار در کارها میتواند به خوش شانسی ما بیفزاید.
سلام خانم نیکومنش عزیز. تازه با سایتتون آشنا شدم. مطالب خیلی جالب و مفیدی داخل سایتتون میذارید. حدود دوماهی است باکلاسهای مدرسه نویسندگی آشنا شدم. دردوره وبلاگ نویسی شرکت کردم وچون خودم هنوز مطلبی برای نوشتن در سایت ندارم سایتی راه ننداخته ام. فعلا از گروه، سایت پیشکسوتان وبلاگ نویسی رو مطالعه می کنم. به نظرم سایت شما یکی از بهترینهاست.موفق باشید
شما خیلی به من لطف دارید.
تا شروع نکنید اتفاقی نمیفته.
سایت رو بزنید راه براتون باز میشه.
ممنونم از نظر ارزشمندتون، خیلی خوشحالم کردید.