پرورش اندیشه به ما عمق و اصالت میبخشد.
گاهی بیان برخی تجربیات دشوار است و منیّت آدمی مانع میشود، اما اگر قصد آگاهیبخشی داشته باشیم و بیان تجربه آسیبی به ما نرساند، بهتر است که از آنها بنویسیم.
تجربههای شخصی ممکن است برای دیگران کاربردی نداشته باشد، اما شنیدن تجربۀ مشابه، به ما اطمینان میدهد که روی تجربههایمان بایستیم و آنها را یک دستاورد بدانیم. تابهحال این جمله را شنیدهاید که: چه جالب! دیدی فلانی هم همینو تجربه کرده؟
تا چندی پیش، مطالعهام تفننی بود و آگاهیام از مسائل مختلف محدود. نظر مستقلی نداشتم و بیشتر دنبالهرو بودم. اما از هفت سال پیش مطالعۀ جدی را آغاز کردم. با خلاصهنویسی و سپس مرورنویسی از کتابها ادامه دادم. گاهی با نظر نویسندگان مخالف بودم و این مرا به تفکر و تحقیق وامیداشت و مهارتهای فکریام را تقویت میکرد. همین کشمکشها، مرا به فردی با نظر و عقیدهای مستقل تبدیل کرد.
ژاله آموزگار چه زیبا میگوید: «کتابهای خوب بیآنکه خودمان بفهمیم، تأثیرشان را میگذارند و ما را از درون میسازند.»
البته گاهی نظرم اشتباه بوده است، اما این اشتباه، نظر شخصی من بوده، نه دیگری. دیگر بهراحتی حرف کسی را نمیپذیرم و دنبالهرو نیستم. البته دنبالهرو بودن همیشه بد نیست، اما باید برای آن دلیلی داشته باشیم. اکنون کتابهایی را میخوانم که برایم مناسب است، در کلاسهایی شرکت میکنم که به آنها نیاز دارم. دیگر هیجانی تصمیم نمیگیرم. تا مطلبی را درک نکنم، حتا اگر بزرگترین نویسندگان گفته باشند، به کار نمیبرم.
اصالت به چه معناست؟ اصالت یعنی خودِ واقعی بودن.
فرد اصیل، کسی است که نظر واقعی خود را، بدون تظاهر و توجه به خوشایند دیگران، اما با ادب بیان کند.
فرد اصیل کسی است که به ریشهها و پیشینهاش وفادار باشد و بدون خجالت از آنها سخن بگوید.
فرد اصیل…
هدفم از این نوشته، بیان تأثیر مطالعه و لزوم کتابخوانی بود. مطالعه دنیای ما را گسترده میسازد و ذهنمان را باز میکند. میدانم برای ترویج کتابخوانی توصیۀ صرف کارساز نیست، به همین خاطر تجربۀ زیستهای آوردم تا نشان دهم مطالعۀ خوب و هدفمند ما را به خود نزدیک میکند و میتواند از ما انسان بهتر و واقعیتری بسازد.