دوباره پاییز اثر بیتا کیهانی
هفتهی پیش از نویسندهای توانا، هدیهای ارزشمند دریافت کردم. کتابی به نام، دوباره پاییز اثری از خانم بیتا کیهانی.
این کتاب، اولین اثر ایشان میباشد که حاوی ده داستان کوتاه و بلند است.
دوباره پاییز، قاب پنجره، همسایهها و چند داستان دیگر……..
هر وقت از کار روزانه یا نوشتن مقاله برای به روز رسانی سایت خسته میشدم برای تجدید قوا و به عنوان زنگ تفریح یکی از داستانها را میخواندم. قصههای این کتاب بسیار ساده و بهدور از هرگونه پیچیدگی؛ اما زیبا و دلنشین هستند.
نویسنده، تلاش کرده در هر کدام از داستانها چراغی را در مسیر بهتر زیستن در ذهن خواننده روشن کند.
این اثر با داستانِ زندگیِ دختری به نام هستی آغاز میشود. دختری که دست روزگار، گلِ زندگی نامزدش را پرپر کرده و اندوه سنگینی بر دلش گذاشته ولی همچنان موانع را پشت سر میگذارد و میداند که اگر آرامش را در وجود خودش پیدا نکند در هیچ جای دیگری نمییابد.
در داستان همسایهها، به بانوان گوشزد میکند که قدر و ارزش خویش را بدانند، خود را دوست داشته باشند، به پرورش روحشان توجه کرده، تغییر کنند و بزرگ شوند.
از عشق، همدلی و مهربانی داستانهای قشنگی میگوید. چه چیزی بالاتر از عشق. موری شوارتز در کتاب سهشنبهها با موری گفت: عشق همیشه برنده است.
افکار و رفتار فرزندانی را روی دایره میریزد که خیلی زود مهر و محبت مادری را از یاد برده و در شبِ از دست دادنش از ارث و میراث سخن میگویند.
و در آخر، زندگی بعد از مرگ. حس آرامشی ناب و حقیقی در رویارویی با مرگ. جایی که به پاسخ تمام سوالاتمان خواهیم رسید و حکمت همه چیز مانند روز برایمان روشن خواهد شد.
یکی از اشعار فروغ فرخزاد را دربارهی پاییز بخوانیم.
کاش چون پاییز بودم/ کاش چون پاییز خاموش و ملالانگیز بودم/ برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد/ آفتاب دیدگانم سرد میشد/ آسمان سینهام پر درد میشد/ ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ میزد/ اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ میزد/ وه چه زیبا بود ……اگر پاییز بودم.
سپاس از مهرت مریم جان. امیدوارم در آیندهای نزدیک کتاب تو را بخوانم.
من از شما ممنونم بابت هدیهی ارزشمندت.
به امید خدا