آگاهی واقعی از درون میآید.
آگاهی واقعی از درون میآید.
سقراط اولین و مهمترین فیلسوف آتن بود. او مردی زشت رو بود که شکمی بزرگ،چشمانی برآمده، دماغی پهن و کوتاه داشت، ولی تمام مردم آن زمان به زیبایی باطن سقراط اتفاق نظر داشتند.
در مورد سقراط میگویند: هر چه در گذشته و حال بگردی، مانند سقراط نمییابی.
سقراط بیشتر وقت خود را در کوچه و خیابان بین مردم میگذراند. او به شیوهی اساتید و فیلسوفهای دیگر سخنرانی نمیکرد و روش جالبی برای آموزش دادن داشت.
او به هر کسی برخورد میکرد، سوالی میپرسید و وانمود میکرد که پاسخ سوال را نمیداند ولی گفتگو را طوری پیش میبرد که طرف مقابل درست و غلط استدلالهای خود را میفهمید و به درک درستی میرسید.
او به مردم کمک میکرد تا اندیشیدن را بیاموزند تا به دانش دست پیدا کنند.
سقراط عقیده داشت هر کسی خودش باید به درک واقعی برسد هیچ فرد دیگری نمیتواند در این پروسه دخیل باشد.
میگفت: مردم آتن مثل اسب تنبل هستند و من خرمگسی هستم که میخواهد آنها را بیدار کند.
وقتی این مطلب را در کتاب دنیای سوفی میخواندم به یاد مطلبی افتادم که چند ماه پیش در کتاب( چگونه کتاب بخوانیم) خوانده بودم.
مارتیمر.جی.ادلر میگفت: اگر به کتابی برخوردید که درک آن از سطح درک شما بالاتر بود، چه میکنید؟
در این مواقع معمولا به دو روش زیر عمل میکنیم.
۱- برای پاسخ سوالات خود به دنبال منابع دیگر میگردیم.
۲- کتاب را میبندیم و بیخیال میشویم.
در صورتی که هر دو روش اشتباه است. اگر به کتابی دشوار برخورد کردیم باید یک بار آن را فقط روخوانی کنیم حتی اگر متوجه نشدیم. وقتی بار دوم برمیگردیم و آن را میخوانیم قطعا بعضی از مطالب برایمان روشنتر میشود و آرام آرام از درک کم به درک بیشتر میرسیم و مسلما ما برای کتابی ارزشمند اینگونه وقت میگذاریم.
خواندن بدون کمک بیرونی و فقط با نیروی فکر و تمرکز ، به ما دانش و درک درستی میدهد و این هنر خواندن است.
اگر برای پاسخ سوالات خود مدام به دنبال منابع یا سرچ در گوگل باشیم، فقط به اطلاعات خود افزودهایم نه به دانش خود.
پس درست است که آگاهی واقعی از درون میآید.
بسیار عالی
ممنونم فریبا جان❤️❤️