فرهنگ، نحوهی زندگی انسانها را در خانواده، جامعه و ملل مختلف نشان میدهد. نحوهی زندگی یعنی آداب و رسوم، نوع خوراکی، طرز پوشش، رفتار، باورها و ارزشهای انسان.
بعضی از فرهنگها عمومی هستند و شامل تمام افراد یک ناحیه میشوند ولی بعضی فرهنگها مربوط به یک قوم، قبیله و سازمان است.
فرهنگ شهرها و ملل مختلف با هم متفاوت است حتی فرهنگ خانوادهها نیز تفاوت بسیاری با هم دارد و همین تفاوت فرهنگهاست که جهانگردان و مهاجران بسیاری را جذب نقاط مختلف جهان میکند.
فرهنگ با آموزش از نسلی به نسل بعد منتقل میشود در غیر این صورت از بین میرود ودر این میان رسانهها تاثیر بسیاری در تغییر فرهنگ دارند که هوشیاری زیادی را میطلبد.
به غیر از فرهنگ اجتماعی که انتظار داریم از طریق جامعه منعقد شود، هر فردی میتواند فرهنگ خاص خود را همگانی کند.
میچ آلبوم میگوید: باید در ایجاد فرهنگی منحصر به خودتان تلاش کنید تا الگو باشید.
حال روی چه موضوعاتی باید فرهنگسازی کرد؟ موضوعاتی که هم مورد علاقهی ما است و هم مورد توجه کمتری واقع شده و با این که مورد نیاز است اما مردم به آن عادت نکردهاند.
فرهنگسازی را از کجا باید شروع کرد؟
فرهنگ سازی را باید از خودمان شروع کنیم. باید دانش کافی در فرهنگ منحصر به فرد خود کسب کنیم تا بتوانیم افراد علاقهمند را در این مسیر هدایت کنیم.
بعضی به حفاظت از محیط زیست علاقهمند هستند، روزهایی را با دستکش و کیسهی زباله به پارکها میروند تا فرهنگ پاکسازی زمین از زباله را برای مردم جا بیندازند.
بعضی دیگر با تبلیغات دربارهی اهدا خون میخواهند کمک به بیماران نیازمند به خون را فرهنگسازی کنند.
و من دوست دارم فرهنگ کتابخوانی و اندیشهورزی را گسترش دهم و این کار را ابتدا از خودم و خانوادهام آغاز کردهام.
در قسمتهای مختلف خانه کتاب گذاشتهام. با فرزندانم راجع به کتابهایی که میخوانم صحبت میکنم گاهی تکههایی از کتاب را برایشان میخوانم و با هم گفتوگو میکنیم.
هر وقت در حال خواندن کتابی هستم که میدانم برای فرد خاصی مفید است، نام کتاب و توضیحاتش را میفرستم تا اگر مایل بود تهیه کند و بخواند.
میکوشم تا در هر جمعی هستم از کتاب و کتابخوانی صحبت کنم و نویسندگان و مترجمان خوب را در حد وسعم معرفی کنم.
بارها پیش آمده در خدمت دوستی بودهام که به غیر از کتابهای دوران مدرسه، لای هیچ کتابی را باز نکرده بود اما بعد از گفتوگو با هم و دیدن کتابها در هر گوشهی خانه، مشتاق خواندن شده است و حتی درخواست کرده تا کتابی را به امانت به او بدهم. کتاب خواندن و نوشتن از آموختهها به ما عمق و اصالت میبخشد.
تلاش میکنم تا به این شکل فرهنگ کتابخوانی را رواج دهم. ما انسانها زنجیروار به هم متصلیم. من روی یک نفر تاثیر میگذارم او بر روی نفر بعدی و این زنجیره ادامه دارد.
فرهنگ سازی، نیاز به صبوری و استمرار دارد و زمانی انسان میتواند الگوی تأثیرگذاری باشد و در این مسیر موفق عمل کند که آن فرهنگ را در خود نهادینه کرده باشد.