تفکر نقاد

کتاب کار استدلال/ بخش اول

دیوید مورو و آنتونی وستن

کتاب کار استدلال از مجموعه‌ی تفکر نقاد است که به قلم دیوید مورو و آنتونی وستن نوشته شده است ونشر اختران با ترجمه‌ی یاسر خوشنویس آن را به چاپ رسانده است.

 کتاب با یادداشتی زیبا از دکتر اکبر سلطانی آغاز می‌شود. مقدمه‌ی کتاب به هدف استدلال کردن می‌پردازد. استدلال کردن را امری ضروری می‌داند و می‌گوید: استدلال، ابزاری برای بررسی و کنکاش است. استدلال، ذهن ما را منعطف‌تر، گشوده‌تر و هوشیارتر می‌کند. این کتاب شامل قواعد و تمریناتی  برای بهتر استدلال کردن می‌باشد. که به طور خلاصه قواعد آن را می‌نویسم.

فصل یکم: استدلال‌های کوتاه: برخی قواعد عمومی

قاعده‌ی اول: مقدمه‌ها و نتایج را شناسایی کنید.

اولین گام در استدلال کردن این است که با خود بگویید: سعی دارید چه چیزی را ثابت کنید؟

نتیجه، جمله‌ای است که دلایلی را به نفع آن مطرح می‌کنید.

جملاتی که دلایل شما را بیان می‌کنند، مقدمه هستند.

 دو راه برای چگونگی تمییز دادن مقدمه‌ها از نتایج.

الف- از خودتان سوالات زیر را بپرسید تا بتوانید مقدمه و نتیجه را بیابید.

نویسنده قصد دارد شما را متقاعد کند که چه چیزی را بپذیرید؟( نتیجه)

 چه دلایلی را در تلاش برای متقاعد کردن شما بیان می‌کند؟( دلایل)

ب- برای تمییز دادن مقدمه از دلایل به دنبال واژه‌های نشانگر باشید که قبل از مقدمه و نتیجه قرار می‌گیرند.

نشانگر نتیجه: بنابراین، در نتیجه، بدین ترتیب، لذا، پس، این نکته نشان می‌دهد که

نشانگر مقدمه: از آن‌جا که به این دلیل که، با توجه به این که، چون، زیرا، چرا که.

دو نکته‌ی مهم:

۱- تنها بر نشانه‌ها تکیه نکنید شاید در جمله‌ای اثری از نشانه‌ها نباشد. 

۲- هر چه در متن می‌آید مقدمه یا نتیجه نیست گاهی صرفا اطلاعات پس زمینه‌ای است.

 کلید اصلی این است که از خود بپرسید: آیا این جمله نتیجه‌ای را مطرح می‌کند یا دلیلی برای پذیرفتن ارائه می‌دهد؟

قاعده‌ی دوم: ایده‌هایتان را با نظمی طبیعی بیان کنید.

ابتدا مقدمه و بعد نتیجه را مطرح کنید یا بالعکس. در هر یک از این دو حالت ایده‌هایتان را به شکلی منظم بیان کنید طوری که خط سیر افکارتان شفاف باشد. ساختن استدلال به این صورت یک دستاوردی عالی است. اما همیشه اینطور نیست گاهی باید یک متن را چندین بار بخوانید تا استدلال و نتیجه را بیابید.

دستورالعمل: در این مواقع که متن منظم نیست مقدمه را به ترتیبی معنادار و طبیعی مرتب کنید. آن‌ها را در یک فهرست شماره‌دار قرار دهید و نتیجه را در پایان فهرست بیاورید.

تحلیل استدلال‌های بصری؛ ویدئو، بیلبورد، ویدیو آن‌لاین. در این نوع محتوا نتیجه و مقدمه در قالب کلمات گفته نمی‌شود. بهترین کار برای پیدا کردن مقدمه و نتیجه، سوال کردن از خود است. در ویدیوها به دنبال یافتن تفسیر درست نباشید بلکه سعی کنید تفسیری را که آن ویدیو خواسته به شما برساند، درک کنید.

قاعده‌ی سوم: با مقدمه‌ای قابل اعتماد شروع کنید.

اگر مقدمه ضعیف باشد نتیجه هم ضعیف خواهد بود. با مقدمه‌ای قابل اعتماد شروع کنید اگر مطمئن نیستید، تحقیق کنید یا به سراغ مقدمه‌ی دیگری بروید.

چگونگی شناسایی مقدمه‌های قابل اعتماد از غیرقابل اعتماد.

الف- واقعیاتی که مردم باور دارند معمولا نقاط شروع قابل اعتمادی هستند.

ب- مقدمه‌هایی که شاهدان مناسب یا منابع ذی‌ربط از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند، قابل اعتمادند.

قاعده‌ی چهارم: ملموس و موجز بنویسید. از عبارات کلی و مبهم و درازگویی بپرهیزید.

دستورالعمل: ابتدا از موضوع آگاهی پیدا کنید بعد سعی کنید هر عبارت را بخوانید و معنای آن را درک کنید. واژه‌ها و عباراتی که چیزی به معنای جمله اضافه نمی‌کنند حذف کنید. سعی کنید به ساده‌ترین و مستقیم‌ترین شکل ممکن بیان کنید.

قاعده‌ی پنجم: به محتوا تکیه کنید نه به لحن. دلایل واقعی را ذکر کنید فقط با لحن کلمات بازی نکنید. کلمات احساسی و عاطفی ننویسید. بر مبنای دلایل جدی و صادقانه از یک موضع حمایت کنید.

دستورالعمل: اگر در استدلال از زبانی استفاده شده که بار عاطفی در آن بکار رفته حذف کنید و از محتوای ساده‌ای استفاده کنید که همان مفهوم را می‌رساند. استدلال خوب باید بر قوت مقدمه‌ و نتیجه تکیه کند نه بر زیبایی کلمات. از  استدلال‌هایی که ظاهری خوب دارند ولی فاقد محتوا هستند بپرهیزید.

قاعده‌ی شش: از واژگان سازگار استفاده کنید. استدلال‌های کوتاه معمولا یک مضمون یا موضوع واحد دارند. آن‌ها یک ایده را در چند گام با کلمات کلیدی مشخص بیان می‌کنند.

استفاده‌ی مجدد از کلمات کلیدی در هر عبارت احساس تکراری بودن می‌دهد و شاید وسوسه شوید که از کلمات متنوع تری استفاده کنید. اما چنین نکنید. منطق به ارتباط روشن میان مقدمه‌ها و میان مقدمه‌ها و نتیجه وابسته است. اگر نگران سبک ادبی نوشته هستید به سراغ استدلال‌های محکم تر بروید.

فصل دوم: تعمیم‌ها(تعمیم یعنی، عمومیت دادن، همگانی کردن)

قاعده‌ی هفت: از بیش از یک مثال استفاده کنید.

یک مثال منفرد هیچگاه پشتیبانی خاصی از یک تعمیم انجام نمی‌دهد.

دستورالعمل: در پشتیبانی از تعمیم‌ها دو یا سه مثال مرتبط پیدا کنید. ممکن است لازم باشد برای یافتن مثال‌های مناسب قدری تحقیق کنید.

تعمیم ادعایی است درباره‌ی گروهی از چیزها با ویژگی‌های خاص. هنگامی که به تعمیم‌ها فکر می‌کنید بهتر است دو پرسش را از خودتان بکنید.

اولا: تعمیم در مورد چه نوع چیزهایی است؟

ثانیا: تعمیم درباره‌ی آن نوع از چیزها چه می‌گوید؟

قاعده‌ی هشت: از مثال‌هایی استفاده کنید که نماینده‌ی جمعیت باشد.

به طور مثال تعداد زیاد زنان روم باستان ممکن است چیز چندانی درباره‌ی زنان به ما نگوید. چرا که زنان روم باستان لزوما نماینده‌ی کل زنان نیستند.

نمونه‌ای که نماینده‌ی گروهی نباشد دچار سوگیری می‌شود. نمونه باید تصادفی باشد و درضمن کسی از شما نخواهد که در مثال و نمونه‌ی شما باشد.

بیشتر بخوانید.

کتاب کار استدلال بخش دوم

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن