معرفی کتاب

چرا ادبیات/اثری از ماریو بارگاس یوسا

چرا ادبیات/اثری از ماریو بارگاس یوسا

اگر حتی برای یکبار رمان خوبی را خوانده باشید، با اندک تجربه‌ای که کسب می‌کنید، پی می‌برید که ادبیات یک ضرورت است.

با وجود این که اکثریت ما از لزوم ادبیات آگاهی داریم اما احساس می‌کنم بقدری در کتاب‌های توسعه‌ فردی و انگیزشی غرق شده‌ایم که از شاهکارهای ادبیات جهان فاصله گرفته‌ایم. حال آنکه آن‌چه را که اینگونه کتاب‌ها به صورت تئوری به ما می‌آموزند، ادبیات آن را به شیوه‌ای عملی و با لذت بیشتری به ما منتقل می‌کند.

این‌بار به سراغ کتاب چرا ادبیات از ماریو بارگاس یوسا رفته‌ام. پیش‌تر، از این نویسنده، کتابی به نام قهرمان فروتن را خوانده بودم.

چرا ادبیات، حاوی ۴بخش است. که شامل سه مقاله و یک مصاحبه می‌باشد. من در این بخش فقط به مقاله‌ی اول یعنی چرا ادبیات می‌پردازم و می‌خواهم ضرورت خواندن ادبیات را چکیده و تیتروار برای خودم و دیگران یادآوری کنم.

۱

خواندن ادبیات، ما را با تجربیات شخصیت‌های داستان، شیوه‌ی زندگی و فرهنگ و آداب و رسوم آنان آشنا می‌کند. تجربیات انسان‌ها تقریبا شبیه به هم هستند. ازدواج، جدایی، ناکامی‌ها و سعادتمندی‌ها چیزهایی است که برای همه با اندک تفاوتی رخ می‌دهد و وقتی تجربیات آن‌ها را می‌خوانیم احساس می‌کنیم که طیف وسیعی از جامعه با ما همراه هستند بنابراین درد کمتری را متحمل می‌شویم.

۲

با خواندن رمان حس همدردی و شفقت در ما رشد می‌کند. تعصب‌ و نژادپرستی را کنار می‌گذاریم و تفاوت انسان‌ها را در انسانیت آن‌ها می‌دانیم نه در دین و مذهبشان.

۳

وقتی ادبیات می‌خوانیم در بطن داستان قرار می‌گیریم با شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌کنیم، کنش‌ها و واکنش‌های آنان را بررسی می‌کنیم و می‌اندیشیم که اگر ما به جای آن‌ها بودیم چه می‌کردیم؟ ادبیات خوب، ما را به شناخت ذات اصلی خودمان رهنمون می‌کند. به قول یوسا، آن‌چه که ما را به شناخت خود نزدیکتر می‌کند در ادبیات نهفته است، چیزی که در فلسفه، هنر، تاریخ و جامعه‌شناسی یافت نمی‌شود.

۴

چه کسانی به ادبیات روی می‌آورند؟ کسانی که احساس می‌کنند زندگی روزمره جوابگوی تمنای آن‌ها نیست. کسانی که از زندگی ناخرسند هستند و چیز بیشتری طلب می‌کنند. مادام بواری اثر گوستاو فلوبر به خوبی گواه این ماجراست. مادام بواری جبران تمام کسری‌های زندگیش را به شکل اغراق آمیزی در رمان‌ها می‌جست منتهی او در رمان‌های مبتذل به دنبال علایقش می‌گشت و در آخر هم در آن غرق شد.

۵

هرگاه از بورخس می‌پرسیدند که فایده‌ی ادبیات چیست، برآشفته می‌شد و می‌گفت: اگر به یمن وجود آن‌ها زندگی حتی در یک لحظه، کم‌تر زشت و اندوه‌زا می‌شود آیا جستجوی توجیه عملی برای آن‌ها کوته‌فکری نیست؟

۶

یکی دیگر از ثمرات ادبیات به غنای زبان برمی‌گردد. خواننده‌ی ادبیات با واژگان بدیع آشنا می‌شود و بتدریج آن‌ها را در کلامش به کار می‌بندد. کلمات و جملات را درست و سنجیده و همچون یک سخنور بر زبان می‌آورد. حرف‌هایش برای دیگران گیرایی پیدا می‌کند و انسانی تاثیرگذار می‌شود.

۷

وقتی کسی ادبیات خوب می‌خواند، بر خوانده‌هایش تمرکز می‌کند و به آن‌ها می‌اندیشد و به تدریج در زندگی به کار می‌گیرد. بنابراین ادبیات علاوه بر غنای واژگانی، تقویت اندیشه‌ را نیز به دنبال دارد.

۸

این روزها به دلایل مختلف از جمله؛ ضیق وقت و گرانی کتاب، افراد بیشتری به سمت کتاب‌های صوتی و الکترونیکی کشیده‌ شده‌اند که از نظر یوسا می‌تواند تهدیدی برای صنعت نشر و کتاب‌های کاغذی باشد. او لذت خواندن شعر و رمان در کتاب کاغذی را با هیچ نوع دیگری برابر نمی‌داند.

۹

بسیاری از ما نمی‌توانیم احساساتمان را به زبان بیاوریم. فقط به این جملات بسنده می‌کنیم که؛ من این کتاب را دوست دارم. من از این لباس خوشم می‌آید چرا؟ چون زبان‌آور نیستیم. چون زبان خود را با خواندن کتاب‌های خوب تقویت نکرده‌ایم.

۱۰

به تجربه دریافته ام که وقتی چندین کتاب توسعه‌ی فردی را به طور متوالی می‌خوانم احساس می‌کنم که آدم خشک و جدی و غیرقابل انعطافی شده‌ام. ادبیات، احساس انسان را بیدار می‌کند. ادبیات، روح و جسم انسان را نرم و لطیف می‌کند.

۱۱

من در حال خواندن کتاب ابله هستم. خواندن این کتاب، مرا با آداب و فرهنگ کشور روسیه آشنا می‌کند. می‌بینم که چقدر اصیل بودن خانواده‌ها در روسیه مهم است. کتاب بهترین پل بین ما و فرهنگ‌های متفاوت است. بهترین پل بین ما و آداب و رسوم ملل مختلف است وبهترین پل بین ما و زبان‌های مختلف.

۱۲

دریافته‌ام که خواندن ادبیات خوب به مرور زمان ما را به سمت نوشتن سوق می‌دهد. نوشتن یعنی رمز ماندگاری.

۱۳

ادبیات ما را با گذشتگان پیوند می‌زند. اگر آثاری از سعدی، حافظ، مولانا و دیگر بزرگان نبود ما چگونه به افکار ارزشمند آنان پی می‌بردیم و زندگی‌هایمان را پرمعنا می‌کردیم.

۱۴

ادبیات چگونه هستی پیدا می‌کند؟ فردی با تلاش بی‌وقفه و طی سالیان متوالی اثری ناب را می‌آفریند و آن را روانه‌ی بازار می‌کند. اما زمانی آن کتاب تاثیرگذار و ماندگار می‌شود و هستی می‌یابد که مردم آن را بپذیرند، مطالعه کنند و آن را به هم معرفی کنند. ما وظیفه داریم از ادبیات و فرهنگ کشور خود محافظت کنیم.

۱۵

یوسا می‌گوید: اگر می‌خواهیم از میان‌مایگی نجات پیدا کنیم باید بخوانیم و بخوانیم.

ادبیات ثمرات فراوانی دارد و کوچکترین اثر آن اینست که ما را دمی از زندگی واقعی دور می‌کند، در رویاها فرو می‌برد و لحظاتی کاممان را شیرین می‌کند و این چیز کمی نیست.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. مریم زیبا سلام
    ممنون برای معرفی این کتاب و نوشتن این پست
    چرا ادبیات نه؟ ادبیات زندگی رو تحمل‌پذیرتر می‌کنه.
    چقدر خوبه این کتابا به فارسی ترجمه شدن. به نظرم یکی از معیارهای خوشبختی باید این باشه که کتابی رو پیدا می‌کنی و می‌خونی که روحت رو لمس می‌کنه

    1. نسرین زیبانگر سلام
      ممنونم از کامنت قشنگت.
      بله واقعن یکی از معیارهای خوشبختی گذراندن لحظات زندگی با کتابیه که حالت رو دکرگون کنه، شوری در دلت بندازه که تا مد‌تها به جز اون هیچ چیز دیگه‌ای رو حس نکنی.
      آیا بدون کتاب‌ها میشه زندگی کرد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن