خلاصهنویسی و یادداشتبرداری
خلاصهنویسی و یادداشتبرداری به عنوان دو مهارت مهم.
اکثر ما مهارتهایی داریم که به صورت تجربی کسب کردهایم و اطلاع کافی از اهمیت آن نداریم بنابراین گاهی اوقات تصور میکنیم که ارزشمند نیستند.
وقتی درس خلاصهنویسی و یادداشتبرداری را در سایت وزین متمم خواندم متوجه شدم که این دو مهارت، جایگاه ویژهای دارند و هر یادگیرندهای باید آنها را بیاموزد تا فرایند یادگیری را تکمیل کند.
چکیدهای از درس خلاصهنویسی و یادداشتبرداری را به زبان خودم و طبق تجربیاتی که کسب کردهام، مینویسم.
خلاصهنویسی چیست؟
خلاصهنویسی یعنی موجز کردن متن، به طوریکه به پیام اصلی و محتوای متن آسیب نزند.
چرا باید خلاصهنویسی کنیم؟
وقتی که کتابی را میخوانیم یا پادکستی را میشنویم یا فیلم پرمحتوایی را تماشا میکنیم، نمیتوانیم تمام نکات مهم و جزئیات آن را به خاطر بسپاریم. حافظهی ما توان نگهداری تمام مطالب را ندارد. بنابراین خلاصهنویسی کمک میکند تا در مطالب عمیقتر شویم، درک و دریافت بهتری داشته باشیم تا برای مدت طولانیتری آنها را در ذهن خود ماندگار کنیم.
در خلاصهنویسی ما به دو صورت عمل میکنیم.
۱
ما گاهی عین کلمات و جملات کتاب را مینویسیم. در این روش برای این که خلاصهی خوبی تهیه کنیم باید بدانیم که چه جملاتی را انتخاب کنیم و چه جملاتی را کنار بگذاریم. این نوع خلاصه نویسی کار رونویسی را هم برایمان انجام میدهد و میتواند با تداوم و استمرار ما را به سبک نویسندگان محبوبمان نزدیک کند.
۲
گاهی آنچه را فهمیدهایم به زبان خودمان مینویسیم. در این روش به ساختار کلمات و جملات نویسنده وفادار نیستیم اما باید دقت کنیم تا پیام اصلی متن از دست نرود. در این روش ما گاهی خطی عمل میکنیم، به همان ترتیبی که نویسنده نوشته میخوانیم و خلاصه میکنیم و پیش میرویم. اما گاهی آن را به صورت نقشهی ذهنی یا مایندمپ یا درختی انجام دهیم.
شاید بپرسید کدام خلاصهنویسی بهتر است؟
باید ببینیم با کدام روش بهتر ارتباط برقرار میکنیم و میتوانیم محتوا و پیام اصلی متن را با کیفیت بالاتری منتقل کنیم.
آیا خلاصهنویسی قاعده و قوانین خاصی دارد؟
خیر. اما میتوانیم با رعایت چند نکته، خلاصهی خوب و مفیدی بنویسیم.
۱
هدف از خلاصهنویسی را مشخص کنیم. گاهی میخواهیم خلاصهای از یک کتاب داستان را برای دوستی بگوییم، در این مواقع آنچه را که برایمان دلپذیر وجذاب بوده از دیدگاه خود تعریف میکنیم. اما گاهی میخواهیم کتابی را خلاصه کنیم و در دسترس عموم قرار دهیم اینجا دیگر دیدگاه ما در اولویت نیست و باید نکات مهم کتاب را از دیدگاه نویسنده بنویسیم.
۲
برای خلاصهنویسی با کیفیت، باید دو یا سه بار کتاب را بخوانیم. بار اول زیر جملات مهم خط میکشیم و در بار دوم همراه با خواندن کتاب، آن را خلاصهنویسی میکنیم.
۳
در خلاصه نویسی به زبان خودمان، اگر خواستیم جملهای از نویسنده را اضافه کنیم حتمن آن را داخل گیومه بگذاریم یا با رنگ دیگری بنویسیم که مشخص باشد.
۴
در خلاصه نویسی نیازی نیست که دیدگاه خود را بنویسیم اما اگر خواستیم این کار را انجام دهیم باید یا در ابتدای متن یا در انتهای متن به صورت مشخص، دیدگاه خود را ثبت کنیم.
۵
خلاصهی کتاب را طوری بنویسیم که اگر مخاطب فقط به خلاصهنویسی ما بسنده کرد، برایش گویا و شفاف باشد و اگر خودمان هم بعد از مدتی به نوشتهی خود برگشتیم، متن برایمان نامفهوم نباشد.
۶
حتمن منبع را ذکر کنیم.
یادداشتبرداری چیست؟
گاهی جملهی مهم و جالبی میخوانیم و آن را در دفتری برای خود مینویسیم و نگه میداریم.
یادداشت برداری چه کاربردی دارد؟
۱
همانطور که برای پختن غذا و کیک و شیرینی و هر کار دیگری نیاز به مواد اولیهای داریم تا با ترکیب آنها چیزی نو بسازیم برای نوشتن کتاب یا مقاله هم باید مواد اولیهای در اختیار داشته باشیم. باید دربارهی موضوع کتاب تحقیق و بررسی کنیم و از منابع مختلف مطالبی را یادداشتبرداری کنیم تا بتوانیم کتابی جامع و درخور بنویسیم. فرقی نمیکند نوشتهی ما داستانی باشد یا غیرداستانی. برای کتاب داستانی هم باید دربارهی تاریخ و فرهنگ مکان وقوع رویداد از منابع معتبر یادداشتبرداری کنیم.
۲
شاید از یک کتاب پانصد صفحهای چند جمله، از یک فیلم نود دقیقهای، چند دیالوگ و از یک پادکست پنجاه دقیقهای، ده دقیقه برایمان مفید وموثر باشد پس اگر این نکات مهم را یادداشتبرداری کنیم در مراجعهی بعدی راحتتر به آن دسترسی خواهیم داشت.
۳
افرادی که در مسیر یادگیری و توسعهی فردی قرار دارند هر کدام در شاخهای فعالیت میکنند. ما نمیتوانیم با خواندن یک کتاب و گوش دادن به چند پادکست در حرفهی خود مهارتمند شویم و دیگر تمام. یادگیری، انتها ندارد. بنابراین اگر کتابی میخوانیم، پادکستی میشنویم و یا فیلمی تماشا میکنیم که به نحوی به مهارت ما اشاره دارد آن را یادداشت کنیم تا به دانستههای قبلی بیفزاییم.
۴
در کلاسهای حضوری، جلسات و همایشها حتمن یادداشتبرداری کنیم در غیر این صورت بهرهگیری از این موقعیتها امکانپذیر نیست.
ما یادداشتبرداری را به دو صورت کاغذی و دیجیتال انجام میدهیم.
امروزه برای نوشتن از لپتاپ و تلفن همراه بیشتر از قلم و کاغذ استفاده میشود.
حال ببینیم کدام یادداشتبرداری، بهرهوری ما را افزایش میدهد؟
۱
ابزار دیجیتال بسیار وسوسهکننده و عامل حواسپرتی هستند اما با یادداشتبرداری کاغذی میتوانیم تمرکز را افزایش دهیم و توجه خود را مدیریت کنیم.
۲
از لحاظ درک مطلب و یادآوری کدام یک بهتر عمل میکنند؟
طبق تحقیقاتی که دو محقق به نامهای مولر و اوپنهایمر انجام دادند معلوم شد که از لحاظ یادآوری، یادداشتبرداری کاغذی و دیجیتال تفاوتی با یکدیگر ندارند اما از لحاظ درک مطلب یادداشتبرداری کاغذی بهتر است. چرا؟
وقتی ما در یک سمینار از یادداشتبرداری کاغذی استفاده میکنیم طبیعی است که نمیتوانیم با سخنران پیش برویم و همزمان هر آنچه میگوید بنویسیم. به همین علت تمام حواس خود را جمع میکنیم و میکوشیم تا نکات مهمی را که میگوید به زبان خود یادداشت کنیم. این شیوه کمک میکند تا قدرت یادگیری و درک مطلب ما افزایش یابد.
من و این دو مهارت مهم.
من نوشتن را با خلاصهنویسی از کتابها شروع کردم و گام به گام پیش رفتم.
۱
ابتدای راه حین خواندن کتاب، جملات مهم و کلیدی را بیرون میکشیدم و بیکم و کاست مینوشتم. اما این کار برایم ارزش چندانی نداشت چون آنچه را که مینوشتم متعلق به من نبود. ولی این را در نظر نمیگرفتم که انتخاب جملات مهم و چیدن انها در کنار هم میتواند هنری درخور و قابل توجه باشد چون نشان از درک کتاب دارد.
۲
همینطور که در مسیر خلاصهنویسی از کتابها پیش میرفتم احساس کردم که میخواهم با کلمات و جملاتِ خودم بنویسم و گاهی در میانهی متن، جملهای یا نقل قولی از نویسنده اضافه کنم.
۳
کمی که جلوتر رفتم این ارتباط یک طرفه برایم ناخوشایند شد و تمایل داشتم با نویسنده همکلام شوم بنابراین نظر خودم را در انتهای خلاصهنویسی اضافه کردم. نظری که گاه موافق نویسنده بود گاه مخالف.
۴
خلاصهنویسی از کتابها و تعامل با نویسنده به تدریج مرا به سمت تحلیل کردن و عمیقتر شدن دعوت کرد. جملات قصار چالشبرانگیز را انتخاب میکردم تا با بسط دادن آنها اندیشهی تحلیلیام را تقویت کنم تا بلکه روزی به نقد و بررسی کتابها بپردازم. بیتا کیهانی عزیز در این مسیر همراه و مشوقم بود.
بیشتر اوقات یادداشتبرداری و خلاصهنویسی در کنار هم قرار میگیرند. گاهی میخواهیم از مطلبی مفصل و طولانی یادداشتبرداری کنیم بنابراین مجبوریم تا از تکنیک خلاصهنویسی بهره ببریم.
خلاصهنویسی از کتابها چه ارزشی برای مخاطب خلق میکند؟
امروزه کتابها فراموش شدهاند. اکثر آدمها حوصله و وقت کافی برای خواندن آنها ندارند. البته شاید اینها بهانه باشد و بهتر است بگوییم که کتابخوانی در اولویت اکثر آدمها نیست. خلاصهخوانی به این افراد یا افرادی که واقعن به خاطر مشغلهی زیاد فرصتِ خواندن ندارند کمک میکند تا متن کوتاه شده را در زمان کمتری مطالعه کنند و از مطالب مهم آن بهرهمند شوند.
مریم جان اول اینکه سپاس بابت این دو مورد مهمی که بهشون پرداختی و دوم اینکه گاهی برای امثال من که تازه در مسیر نوشتن قرار گرفتهایم و بقول عزیزِ نویسندهای گام صفرم هستیم، این مطالب تازه و البته مهم، چراغ راهی است و بسیار کمک کننده. راستش خود منِ گریزان از یادداشت برداری و خلاصه نویسی، الان در این مطلب علتش را یافتم و حقیقتن مشکل من تنبلی نبود که ناآگاهی ام به شیوه های درست یادداشت برداری و خلاصه نویسی بود.
نکتهی جالبی که اول مقاله اشاره کردی توجهم را جلب کرد. اینکه این مهارت را خودآموخته و با تجربه فرا گرفته بودهای و بعدتر متوجه شدهای که چه مهارتهای وزینی است این دو. و آنگاه که این دو درس مهم را با چاشنی تجربهات در میآمیزی و انتقال میدی قطعن منِ خواننده بهتر ارتباط میگیرم و مطلب برام ملموستر میشه.
سپاس کهنه قلمِ کتاب باز
ممنونم مریمجان که با کامنتهای انرژیبخشت منو به ادامهی راه تشویق میکنی. خوشحالم که برات مفید بوده♥️
بزرگواری مریم بانو💖🕊️
♥️♥️
نوشتنات پاینده باد.
ممنونم بیتای عزیز♥️♥️