همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید/چهار میثاق
بعد از مطالعهی سه میثاق و درک آنها، به میثاق چهارم میرسیم.
میثاق چهارم به ما میگوید: باید آنچه را که در زندگی یاد میگیرید به مرحلهی عمل در آورید.
فقط یادگیری کافی نیست. باید بیشترین تلاشتان را بکنید تا آنهارا در زندگی به کار بندید.
همیشه و برای هر کاری که انجام میدهید، تمام توانتان را به کار گیرید؛
حالِ ما آدمها همیشه یکنواخت نیست.
گاهی دچار بیماری شده و توانایی انجام کاری را نداریم.
بعضی اوقات خسته و بی حوصله و یا
ناراحت و عصبانی هستیم؛
و طبیعی است که در این مواقع نمیتوانیم کارهای خود را به خوبی انجام دهیم.
ولی اگر همیشه سخت تلاش کنیم و بهترین کارمان را ارائه دهیم، در این اوقات دچار عذاب وجدان نشده و احساس گناه نمیکنیم.
منظور از تمام تلاش، این نیست که تا سر حدِ مرگ، برای هدفی یا کاری انرژی خرج کنیم؛
بلکه به قول قدیمیها:
اندازه نگهدار که اندازه نکوست.
درست است که هر انسانی در پی ماموریتی به دنیا آمده و باید آن را به درستی به انجام برساند ولی؛
مهمتر از همه این است که ما برای زندگی کردن و عشق ورزیدن و شاد بودن به این دنیای خاکی قدم گذاشتهایم.
باید از زندگی لذت ببریم و از این نعمت خدادادی بهترین استفاده را بکنیم.
زیرا یکبار بیشتر فرصت زیستن نداریم.
انسانها به دلایل متفاوتی تلاش نمیکنند، پشتکار لازم را ندارند و کارها را نیمهکاره میگذارند.
-یکی از این دلایل کمالگرایی است.
عدهای توقع دارند که از ابتدای کار، بهترین باشند.
ولی گاهی برای شروع و تداوم در کار، فقط کمیت لازم است نه کیفیت.
وقتی با نظم در کارمان پیش برویم و مداومت داشته باشیم، کیفیت خود به خود به وجود میآید.
-گاهی کم کاری از روی تنبلی است و برای همین مدام کار امروز را به فردا میاندازیم؛
شاهین کلانتری میگوید:
اگر حوصلهی انجام کاری را نداریم و آن را به فردا موکول میکنیم، احتمالا فردا بیحوصلهتر خواهیم بود.
-بعضی از آدمها در شروع کار تختهگاز میروند ولی بالاخره یک جا کم آورده، ترمز میکنند و دچار رکود میشوند.
فقط باید بیشترین تلاشمان را بکنیم نه حتی ذره ای کمتر.
باید تمام توان خود را به کار بگیریم تا با کلام خود گناه نکنیم، چیزی را به خود نگیریم و تصورات باطل نکنیم.
شاید گفتن این مطالب ساده باشد ولی عمل به آنها در زندگی بینهایت دشوار است.
اما با تکرار و تمرین و عملگرایی میتوان آن را در خود؛ نهادینه کرد.
شاید روزی تصمیم بگیریم که این میثاقها را رعایت کنیم ولی در نیمههای روز ببینیم؛
درگیر قضاوت کردن هستیم،
مدام خیالبافی میکنیم و با افکار و تصورات گوناگون سر در گریبانیم،
و همه چیز را به خود میگیریم.
اصلا اشکالی ندارد، دوباره شروع میکنیم، اگر شکست خوردیم، باز هم از نو شروع کنیم.
اگر در این راه مصمم باشید، روزی خواهد رسید که با این میثاق ها زندگی میکنید، شاید دستیابی به این رویا غیرممکن به نظر برسد ولی جز مرگ هر غیر ممکنی به یاری خدا ممکن میشود.
ادیسون بعد از ۹۹۹۹ بار تلاش برای ساختن لامپ تسلیم نشد.
دوازده ویراستار، داستانهای جی کی رولینگ نویسندهی هری پاتر را رد کردند.
والت دیزنی قبل از آنکه بتواند کسی را برای سرمایهگذاری روی پروژهی دیزنی متقاعد کند، ۳۰۲ بار پیشنهادش رد شده بود.
و آدمهایی از این قبیل زیادند.
ما هم برای بهینه ساختن زندگی خود و آرامش روح و روانمان باید بیشترین تلاش خود را بکنیم.
گاهی تلاشهای زیاد در انجام کار خاصی در زندگی، برایمان به صورت آیین و باور در میآید؛
مثلا دوستی دارم که روزهای شنبه، خانهاش را به شکل متفاوتی نظافت میکند.
خودش میگوید: نظافت روزهای شنبه برای من مثل یک آیین است.ابتدا در و پنجره ها را باز میگذارد تا بقول خودش انرژی کهنه از خانه خارج شود و سپس با نظمی خاص، همه ی گوشه و کنار خانه را نظافت میکند تا هفتهی جدید؛ پاک و شاد و پرانرژی، پا به خانهاش بگذارد.
نوشتن هم برای من مثل یک آیین است زیرا با نوشتن زندگیم معنای دیگری یافته است پس از این آیین مقدس مراقبت میکنم و بیشترین تلاشم را در این راه انجام میدهم.
مریم جان نیکومنش
سلام
نظم، اقتدار و پشتکار شما در نوشتن ستودنی است.
بدرخشید عزیزم.
ممنونم زهرای عزیز، مهربان و دوست داشتنی💗💗💗💗