تجربه‌نگاری

تجربه‌نگاری 2

تجربه‌نگاری 2

امروز ۹۹/۸/۲۶ چالش دومین ماهِ نوشتن در سایت به پایان رسید و من با حس و حال عالی و کوله‌باری از آموخته‌ها و تجربیات از این چالش بیرون آمدم.

تجربه‌نگاری ماه اول را در سایت ثبت کرده بودم و امروز قصد دارم تجربه‌نگاری ماه دوم را نیز بنویسم.

دیروز با سه نفر از دوستان بسیار نزدیکم گفتگو کردم و نظرشان را راجع به کارم در این دو ماه جویا شدم؛ با توجه به نظرات آن‌ها و آن‌چه را که خودم احساس کردم، یک جمع‌بندی انجام داده و دستاوردهایم را تیتر‌وار می‌نویسم.

تجربیات من در ماه دوم چالش نوشتن در سایت

☚ اعتماد به نفسم در نوشتن افزایش یافته است.

در دوره‌ی محتواگران قرار بر این بود که سه مقاله در یک ماه بنویسیم. این‌ کار برایم فوق‌العاده سخت بود و همهمه‌ی هول به جانم افتاده بود که مبادا به موقع به دست استاد نرسد. در اولین چالش نوشتن در سایت، اوضاع کمی بهتر شد. شب‌‌ِ قبل متن را آماده کرده و از صبح تا عصر چندین بار ویرایش می‌کردم تا بالاخره در سایت قرار دهم. اگر متن را شبِ قبل نمی‌نوشتم، احساس می‌کردم که دیگر فرصتی برایم نمانده است. در ماه دوم باز هم اوضاع بهتر از قبل شد. یعنی انقدر به خودم اطمینان پیدا کردم، که می‌توانم در عرض چند ساعت ایده‌ای یافته و آن را بنویسم؛ از این جهت دیگر هول و هراسی در وجودم نبود.

☚ دایره‌ی واژگانم به خاطر نظم و مداومت در نوشتن، گسترده‌تر شده و از کلمات بهتری در نوشته‌هایم بهره می‌گیرم.

☚ به قول یکی از دوستانم؛
جملا‌تم استخوان‌دارتر، صیقل‌یافته‌تر و روان‌تر شده است‌.

☚ و باز به گفته‌ی دوست دیگرم، نوشته‌هایم کاربردی، اصولی‌ و نظام مند شده است.

نقطه‌ی شروع، نقطه‌ی میانی و نقطه‌‌ی پایانی دارد و در انتها حتما به راهکار و نتیجه‌ای خواهد رسید.

☚خلاقیتم افزایش پیدا کرده است.

شاید هر روز نوشتن، کیفیت نوشته‌ها را پایین بیاورد ولی همین بازی با کلمات و نشاندن به روی کاغذ باعث می‌شود که ذهن از کلمات و جملات قبلی تخلیه شده، کلمات و ایده‌های جدید جایگزین گردد و در نهایت خلاقیت هم افزایش می‌یابد.

☚ نوشتن، شادی و آرامش درونی مرا بیشتر کرده است.

من آدم کم حرف و درون‌گرایی هستم، بنابراین نوشتن برایم یک نیاز محسوب می‌شود. به مسائل جزئی و ناراحت‌کننده‌ای که برایم پیش می‌آید، خیلی اَمان نمی‌دهم که افکارم را مشغول کرده و مرا به خیال‌خواری وادارد. وقتی برای نوشتن پشت‌میزم می‌نشینم، فقط من هستم، کاغذ، قلم و کلی واژه.

☚ سایت برایم حکم خانه‌ی دوم و دفتر مشق را پیدا کرده است.

هر چه را که می‌خواهم یاد بگیرم، مطالعه می‌کنم و برداشت خودم را با خیال راحت در آن می‌نویسم.

☚ توجه هر موجود جانداری را شکوفا می‌کند.

من آدم کنجکاوی نیستم و به محیط اطرافم، دقت زیادی ندارم؛ ولی نوشتن باعث شده که بیشتر به اطرافم توجه کرده و با دید بازتری مسائل را ببینم.

☚ در امور سایت مهارت بیشتری پیدا کرده‌ام و هر روز دستی به سر و رویش می‌کشم.

چند روز پیش تنبلی بر من غلبه کرده بود و نمی‌دانستم مطلبی را بنویسم یا یکی از مطالب قبل را به‌ روزرسانی کنم.

در همین حین بود که بیتا کیهانی در گروه پیام داد که چه کسی ۱۰۰ پست در سایت دارد؟

از آن جا که ۸۲ پست داشتم، تنبلی را کنار گذاشته و مطلب جدید را نوشتم.

می‌خواهم بگویم نشانه‌ها در اطرافمان حضور دارند تا به کمک آن‌ها به اهداف خود دست پیدا کنیم، فقط مهم این است که آن‌ها را ببینیم.

قبل از این چالش دو ماهه، من ۲۴ پست در سایت داشتم و الان ۸۵ پست.

هنوز هم در نوشتن، راهم را پیدا نکرده‌ و نمی‌دانم که در چه حوزه‌ای می‌خواهم فعالیت کنم ولی سوسوی چراغ‌های پراکنده را از دور می‌بینم.

از این که هر روز به دنبال ایده‌ای برای نوشتن می‌گردم و ذهنم با کلمات و واژه‌ها برای نوشتن درگیر است و از حاشیه‌های زندگی دور شده‌ام، خدا را شاکرم.

شنیده‌ام که می‌گویند: مسی، نابغه‌ی فوتبال است و رونالدو با تلاش و پشتکار به این نقطه رسیده است.

امیدوارم روزی با تلاش، پشتکار، نظم و مداومت در نوشتن، نویسنده‌ی قابلی شده و حرفی برای گفتن داشته باشم.

ممنونم از بیتا کیهانی و تمام دوستان در گروه فعالان پرکاری.

مطالعه‌ی مطالب بعدی

تجربه‌نگاری3

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. تجربه‌نگاری فوق‌العاده‌ای نوشتی مریم جان. بدون شک همت و ذوقی که در این مسیر داری بی‌تاثیر نبوده، دوست سخت‌کوشم پایدار باشی.

    1. ممنونم بیتا جان.
      بی نهایت ازت تشکر می‌کنم بابت تمام زحماتی که می‌کشی و همه را با خودت همراه کردی. موفق باشی دوست عزیزم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن