هشتمین تمرین افزایش دایرهی لغات
هشتمین تمرین افزایش دایرهی لغات
این تمرین برای عموم علاقهمندان و فعالان نویسندگی داستانی و غیرداستانی همینطور مدرسها و سخنرانان مفید است.
تمرین کلمهبرداری علاوه بر افزایش دایره لغات برای خلق ایدههای تازه نیز مفید است؛
کافی است دربارۀ بعضی از کلمات و عبارت پیشنهادی بیشتر بنویسید.
شرح تمرین به زبان ساده:
از کلمات و عبارات و جملات زیر در نوشتههای داستانی یا غیرداستانی خودتان استفاده کنید.
(یا به عبارتی زور بزنید هر طور که شده استفاده کنید!)
تمرین هشتم:
۱-همهمۀ هول
۲-خیالخواری
۳-زنجموره
۴-دمی از نگریستن به چهار سویش نمیآسود
۵-…حضوری ناملموس داشت.
۶-غم غربتی عظیم تسخیرم کرد
۷-سوسوی چراغهای پراکنده
۸-…دماغی ناآرام و سری پرشور و دلی نازک دارد.
۹-شیطانک شک
۱۰-…جان و روانش را موریانهوار میخورد.
نمونهی تمرینی که انجام دادم:
طبق معمول هر شب در اتاقم قدم میزدم و غرق در خیالات و اوهام بودم که ناگهان از پنجره،
نگاهم به خانهی همسایهی آن طرف خیابان افتاد.
زن و مرد همسایه جلوی دربِ نیمه باز آپارتمان ایستاده بودند.
زنِ همسایه را دیدم که زنجموره میکرد و همهمهی هول در تمام وجودش هویدا بود.
فهمیدم که باز پسرک دیر کرده است.
او دِماغی ناآرام، سری پرشور و دلی نازک دارد.
به انتهای خیابان نظری افکندم؛
سوسوی چراغهای پراکنده، گاه نور امیدی در دلم روشن میکرد، گاه شیطانک شک را به جانم میانداخت.
پدر، دمی از نگریستن به چهار سویش نمیآسود.
او همیشه حضوری ناملموس در خانه داشت و همین افکار آزارش میداد و نا آرام و بیقرار شده بود.
خیالخواری دست از سرِ زن برنمیداشت و دلهره و اضطراب جان و روانش را موریانهوار میخورد.
غم غربتی عظیم تسخیرم کرد و ناگهان دعایی از “دانا کوپر” در خاطرم نقش بست و ناخودآگاه بر لبانم جاری شد:
وقتی کوچک بودی،
تو را با رواندازهایی میپوشاندم،
و در برابر هوای سرد شبانه محافظت میکردم.
ولی حالا که برومند شدهای،
و دور از دسترس،
دستهایم را به هم گره میکنم،
و تو را با دعا میپوشانم.