یادداشت نویسی روزانه

چه عواملی باعث می‌شوند که به خواسته‌هایمان نرسیم؟

همیشه خواسته‌ها و آرزوهایی در زندگی انسان‌ها وجود دارد که به آن دست نیافته‌اند.

یا شکست‌هایی را تجربه کرده‌اند که  هم‌چنان جویای علت آن هستند.

بعضی آدم‌ها  برای رسیدن به آرزوهایشان مصمم هستند، بطوریکه می‌بینیم پیرمردی نود ساله  از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و بالاخره به آرزویش رسیده است.

اما بعضی دیگر شاید به علت دشواری‌های راه، نداشتن حامی و یا مشکلات مالی به اهداف و خواسته‌های خود بی‌میل شده و آن را رها کرده‌اند.

مارک کنین دلایل مختلفی را برای نرسیدن به آرزوها بیان کرده است که تعدادی از آن‌ها را می‌نویسم.

۱- می‌ترسیم انگشت‌نما شویم.

گاهی می‌خواهیم کاری متفاوت  انجام دهیم، پس باید منتظر طعنه‌ها و سرزنش‌های دیگران باشیم.

ولی عده ای از ترس انگشت‌نما شدن، کاری را که باید انجام نمی‌دهند و همیشه در حسرت آن می‌مانند.

۲- پشتکار نداریم.

بعضی از کارها و فعالیت‌ها دیر بازده هستند. باید سال‌ها تلاش کنیم تا به نتیجه برسیم.

کارل مارلانتس رمانی بر اساس تجربیاتش در جنگ ویتنام نوشت.

۳۵ سال طول کشید تا کتاب را منتشر کند. شش بار آن را کامل بازنویسی کرد.

تا دو دهه‌ی اول، ناشران آن را به ندرت خوانده بودند چه رسد به این که آن را رد کنند.

اکثر ما خیلی زود ناامید می‌شویم و شور و اشتیاق خود را از دست می‌دهیم.

انسان‌های موفق همیشه  پشتکاری تحسین برانگیز دارند.

۳- تواضع نداریم.

هنوز به جایی نرسیده‌ایم و موفقیتی آن‌چنانی کسب نکرده‌ایم، ولی مدام از خودمان تعریف می‌کنیم.

در صورتی که انسان‌های موفق و خودساخته فقط به دنبال این هستند که کمبودها و ضعف‌هایشان را برطرف کنند.

می‌گویند درخت هر چه پربارتر باشد، شاخه‌هایش سنگین‌ترند و سرهایشان رو به پایین است.

به قول مارک منسن: تواضع یعنی آگاهی به نادانسته‌هایمان.

اگر به ضعف‌هایمان آگاه باشیم، به جای فخر فروشی به دنبال یادگیری هستیم.

۴- روابط اجتماعی قوی نداریم.

آدمهای انزواطلب با دیگران ارتباط برقرار نمی‌کنند. بیشتر به تنهایی خود خو کرده‌اند. از گفتن ایده‌هایشان واهمه دارند. این افراد نمی‌توانند به رویاهایشان دست پیدا کنند. انزوا و تنهایی باعث نابودی انسان‌ می‌شود.

۵- همیشه با دیگران مخالفت می‌کنند.

بعضی آدمها همیشه حق به جانب هستند و حاضر نیستند توصیه‌های دیگران را بپذیرند و از نظراتشان استفاده کنند.

درست است که  تصمیم نهایی در هر کاری به دست خودمان است ولی برای پیشرفت، بهتر است از نظرهای خوب دیگران هم استفاده کنیم.

۶- حواسمان خیلی پرت است.

در حین کتاب خواندن، از اینستا پیام می‌آید. بلافاصله کتاب را رها کرده و به خواندن پیام مشغول می‌شویم. در حال نوشتن هستیم، صدای زنگ موبایل، تلگرام، وات‌ساپ رشته‌ی افکارمان را پاره کرده و کارمان نیمه‌کاره می‌ماند.

یا اخبار تلویزیون و کارهای اینچنینی، نمی‌گذارند بر کارهایمان تمرکز داشته باشیم در نتیجه موفق نمی‌شویم.

۷- مسئولیت صد در صد اشتباهاتمان را نمی‌پذیریم.

همیشه می‌خواهیم تقصیرات را به گردن دیگران بیندازیم و آن‌ها را سرزنش کنیم.

اگر در امتحانات موفق ظاهر نشویم. اگر تصادف کنیم، اگر غذایمان بسوزد و ……

همیشه به زمین و زمان بد و بیراه می‌گوییم و خودمان از هر اشتباهی بری هستیم.

خودمان را مظلوم نشان می‌دهیم و در نقش قربانی ظاهر می‌شویم.

شاید این کار در کوتاه‌مدت آرامشی برای ما به ارمغان بیاورد ولی رفته‌رفته نشان می‌دهیم که ما هیچ کنترلی روی رفتار خود نداریم.

۸- خودمان را باور نداریم.

همیشه می گوییم:( مگه میشه؟

من؟

چطور می‌تونم این کار را انجام بدهم)؟

به جای دیدن نقاط مثبت خود فقط نقاط منفی خود را می‌شماریم.

تواناییهای خود را نادیده گرفته و هیچ می‌انگاریم.

و در نتیجه اعتماد به نفس و عزت نفس‌مان پایین می‌آید و باعث می‌شوند که در هر کاری شکست بخوریم و نا‌امید شویم. 

گاهی اصلا شروع نمی‌کنیم،

خودمان را مستحق هیچ چیز خوبی نمی‌دانیم.

اگر موفقیتی به دست بیاوریم، هزاران فکر به سرمان می‌زند غیر از این که باور کنیم واقعا کارمان ارزشمند بوده است.

 

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن