یادداشت نویسی روزانه

یادداشت روزانه

از روز دهم خرداد ماه چالش ۲۰۰ روز وبلاگ‌نویسی را با جمعی از دوستان آغاز کردیم.

قبل از آغاز چالش یادداشت روزانه‌ام را به طور مرتب و به تفصیل می‌نوشتم. در طول روز بارها به دفترم که روی میز پهن بود رجوع می‌کردم و احساسات و اتفاقات لحظه‌ای را ثبت می‌کردم. اما از روزی که چالش وبلاگ‌نویسی شروع شد فرصت کمتری برای پرداختن لحظه‌ای به یاداشت‌های روزانه‌ام داشتم.مدام در فکر ایده‌ای بودم که پست وبلاگم را بنویسم تا در تعهدی که به خودم داده‌ام، توقفی ایجاد نشود. اما همچنان یادداشت‌هایم هر چند به کیفیت قبل نیست ولی برقرار و پایدار است.

امشب به قصد نوشتن یادداشت روزانه به سراغ وبلاگم آمده‌ام و می‌خواهم اتفاقات  امروز را بنگارم.

✓صبح را با لایو شاهین کلانتری شروع کردیم. صحبت در مورد تمرکز کردن بر روی یک کار و پرهیز از چند کاره‌گی بود و دیگر معرفی کتاب حق نوشتن از جولیا کامرون. لایو فوق‌العاده‌ای بود که حدود یک ساعت به طول انجامید.

✓چند روزیست که درگیر چرخ خیاطی‌ام هستم. او هم گاهی از کار روزانه خسته و بیمار می‌شود و میل به استراحت دارد. برایش دکتر خبر کردم ۳۰۰۰۰۰ هزار تومان خرجش کردم تا خستگی و بیماری از تنش خارج شود.

✓جواب ازمایشاتم را گرفتم و نزد دکتر اورژانس رفتم، گفت:[ کم کاری شدید تیروئید داری و باید به دکتر غدد مراجعه کنی]. دکتر غدد برای ۳۰ شهریور یعنی دو ماه دیگر به من وقت داد. در صدد هستم تا پزشک دیگری بیابم و زودتر مراحل درمان را طی کنم.

✓ماهی‌های catnip دار را تمام کردم و به سراغ هویج‌ها رفتم. چقدر وقت‌گیر و کسل‌کننده‌ست.  وقت صرف کردن برای دوختن عروسک آن‌هم برای سگ و گربه چندان باب مزاجم نیست‌. اما …………

بیتا کیهانی پستی در سایت و کانال تلگرام گذاشت که بسیار عالی بود و یک نفر نظر مخالفی داده بود که دیدگاهش برای ما جالب بود و در مورد آن با هم گفت‌و‌گویی داشتیم.

✓پست او در مورد افرادی بود که بدون تامل فقط از این دوره به آن دوره می‌روند و از این کلاس به آن کلاس. بدون آن که لحظه‌ای بایستند ‌و آن‌چه را که یاد گرفته‌اند مرور کنند و از آن در زندگی روزمره‌ی خود بهره‌ای ببرند. مخاطب می‌گفت: من دوست دارم هر روز مطلب جدیدی یاد بگیرم ولی خروجی ندارم.

✓یادگیری اگر خروجی نداشته باشد، فقط وقت تلف کردن است. چون بدون خروجی تامل و تفکری صورت نمی‌گیرد، در نتیجه یادگیری اتفاق نمی‌افتد و انسان همچنان در سطح می‌ماند.

✓از آدم‌هایی که بسیار سفر می‌کنند صحبت کردیم، من گفتم؛ می‌گویند سفر انسان را پخته می‌کند ولی من هیچ پختگی در بعضی افرادی که بسیار سفر می‌کنند نمی‌بینم.

بیتا گفت: سفرهایی که در قدیم انجام می‌شد متفاوت بود. ان‌ها با قاطر و الاغ  روزها و شب‌ها در راه بودند، شب را در بیابان می‌خوابیدند و با سختی‌های مسیر رو به رو می‌شدند. اینگونه سفر کردن از آن ها آدم‌های پخته‌ای می‌ساخت نه این که با ماشین شاسی بلند از در خانه سوار می‌شوی و دم درب هتل پیاده می‌شوی و در نهایت چند جای تفریحی را می‌بینی و تمام. این چه پختگی به بار می‌آورد. البته  استثناء نیز وجود دارد.

در خلال گفت‌و‌گوهایمان، در حال تهیه و تدارک شام بودم، سالاد خوشمزه ای درست کردم، چای آماده کردم تا هنگام ورود اهل خانه همه چیز مهیا باشد.

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن