کتاب کار استدلال/بخش دوم
بخش اول را در اینجا بخوانید.
قاعدهی نهم: به نرخهای پایه توجه کنید. مورد زیر را در نظر بگیرید. لنون میگفت: در فال من آمده بود که بزودی با غریبهای ملاقات خواهم کرد. جلالخالق! این اتفاق افتاد. بنابراین فالها قابل اعتمادند.
اما برای ارزیابی درست باید بدانیم که چند بار فالها درست نیامدهاند؟ یعنی نرخ موفقیت در کل تلاش را باید بسنجیم.
قاعدهی دهم: به آمارها نگاهی انتقادی داشته باشید.
وقتی آماری ارائه میشود ما آن را طبق اعداد میسنجیم و اگر عدد بالایی باشد به نظر ما استدلال محکمی است.اما در واقع اعداد هم به اندازهی شواهد نیازمند بررسی انتقادی هستند.
وقتی آماری ارائه میشود، سه پرسش ساده از خود بپرسید.
آمار ارائه شده دقیقا چه میگوید؟
آیا این آمار باورپذیر است؟
آیا آمار واقعا آن چیزی را نشان میدهد که استدلال ادعا میکند؟
فرض کنید به شما میگویند: آمار استفادهی روزانه از نخ دندان ۶۸ درصد است. این آمار از کجا آمده؟ احتمالا نظرسنجی در کار بوده والبته برخی از مردم در نظرسنجیها واقعیت را نمیگویند. بنابراین این آمارها نمیتواند درست باشد.
قاعدهی یازدهم: به مثالهای نقض توجه کنید.
مثالهای نقض، مثالهایی هستند که با تعمیمهای شما مغایرت دارند. مثالهای نقض باعث میشوند ما به شکلی عمیقتر به تعمیمهایمان فکر کنیم.
این تعمیم را در نظر بگیرید: (همهی پرندگان میتوانند پرواز کنند). مثال نقض شما، باید دربارهی پرندگانی باشد که پرواز نمیکنند مانند پنگوئن و شتر مرغ.
فصل سوم: استدلالهای تمثیلی.
قاعدهی دوازده: تمثیلها نیازمند مثالهایی هستند که به نحو مرتبطی شبیه هم باشند.
در استدلالهای تمثیلی لازم نیست مثالهای ذکر شده دقیقا شبیه به هم باشند بلکه نیازمند شباهتهایی مرتبط هستند. مانند: نگهداشتن حیوان خانگی و داشتن فرزند. این دو از این حیث شبیه هستند که هر دو مستلزم پذیرفتن مسئولیت پرورش یک موجود زندهاند.
و گاهی نیاز است که بتوانیم تفاوتهای آنها را هم تشخیص دهیم. تفاوت این دو یعنی، داشتن فرزند و نگهداشتن حیوان خانگی در این است که فرزند نیاز به مسئولیت پذیری بیشتری دارد چون در نهایت به شکلگیری یک انسان بزرگ منجر خواهد شد.
فصل چهارم: منابع
قاعدهی سیزده: به منابع خود ارجاع دهید. برخی از ادعاها چنان روشن یا چنان مشهورند که اساسا نیازی به پشتیبانی ندارند.مثلا لازم نیست که اثبات کنید ژولیت معشوق رومئو بوده است اما این که ژولیت فقط ۱۴ سال داشته باید به برخی از عبارات نمایشنامههای شکسپیر ارجاع داده شود.
قاعدهی چهارده: منابع مطلع را جستوجو کنید.هر منبع برای آن که ادعاهایش قابل اعتنا باشد، باید شرایطی را احراز کرده باشد. مثلاً، مادران و ماماها شرایط لازم برای بحث دربارهی آبستنی و تولد فرزندان را دارند.
اما در مواردی هم صلاحیت منبع روشن نیست. مثلا، کارل ساگان میگوید: ممکن است روی مریخ حیات وجود داشته باشد. اما کارل ساگان کیست؟ ساگان ستاره شناس و زیستشناس کیهانی، مدیر یک برنامهی فضایی و…… پس میتوان حرفش را جدی گرفت.
گاهی باید به منابعی تکیه کنیم که دانش آنها هر چند از ما بیشتر است ولی محدودیتهایی هم دارد. در این مواقع باید به این مشکل در ذکر منبع اذعان کرد.
گاهی نباید تمام حرفهای انسانهای بزرگ را بپذیریم. مثلا، نبوغ انیشتن در فیزیک است و این باعث نمیشود که او در سیاست نیز نابغه باشد پس شایستگی ندارد در سیاست نظر بدهد.
قاعدهی پانزده: در جستوجوی منابع بیطرف باشید.
افرادی که در یک مناقشه منافعی دارند، منابع اطلاعاتی خوبی نیستند. برای مثال، برای دست یافتن به اطلاعات قابل اعتماد دربارهی یک محصول صرفا به تبلیغات تولیدکنندهی آن اکتفا نکنید.
قاعدهی شانزده: منابع را با هم مطابقت دهید.
تعدادی از منابع مستقل را با هم مقایسه کنید و ببینید آیا صاحب نظران آنها با هم موافقند یا خیر؟اگر موافق بودند راحتتر میتوان دیدگاهشان را پذیرفت.
اگر بین آنها هم اختلاف نظرهایی وجود داشت آن وقت باید قضاوت خودتان را در نظر بگیرید. در این زمینه اصلا عجله نکنید و دقت کافی به خرج دهید.
قاعدهی هفده: از اینترنت با احتیاط استفاده کنید.
با یک سرچ کوچک میتوانیم به انبوهی از اطلاعات دسترسی پیدا کنیم. اما قابل اعتماد بودن این اطلاعات بسیار موضوع مهمی است. باید در اینترنت به دنبال منابع معتبر و مستقل بگردیم. به وب سایتهایی که دربارهی منابعشان اطلاعاتی ندارید تکیه نکنید. بنابراین از سطح جستجوی معمولی فراتر بروید و برای این کار به خواندن و فکر کردن بیشتر و محتاطانه تر نیازمندیم.
فصل پنجم: استدلال دربارهی علل
قاعدهی هجده: استدلالهایی در مورد علتها از همبستگیها آغاز میشود.
گاهی شواهد به نفع ادعایی دربارهی علل معمولا از جنس همبستگی است، یعنی ارتباطی تکرار شونده میان دو رویداد یا دو نوع از رویدادها.
مثال: افرادی که یوگا کار میکنند، آرامترند. بنابراین، یوگا شما را آرام میکند.
یا ارتباط بیکاری با نرخ جرم
کاوش در همبستگیها یکی از راهبردهای مهم در تحقیقات علمی است و پیدا کردن همبستگیها گاهی دشوار است.
قاعدهی نوزده: همبستگیها ممکن است تبیینهای مختلفی داشته باشند.
استدلالهایی که از همبستگی به علت میرسند اغلب متقاعدکنندهاند اما یک مشکل ثابت در مورد چنین ادعاهایی وجود دارد.
مثلا، کاملا ممکن است افراد آرامتر به ورزش یوگا علاقهمند باشند، نه این که آنها چون یوگا میکنند، آرامترند.
گاهی علتهای چندگانه و پیچیده در کار است. مثلاً افزایش خشونت در تلویزیون یقینا بازتابی از افزایش خشونت در جامعه است در عین حال میتواند به علت سست شدن نظام ارزشی سنتی یا نبود سرگرمی های سازنده در جامعه هم باشد.
قاعدهی بیست: به سوی محتملترین تبیین حرکت کنید.
باید روابط میان رویدادها را کامل کنید و محتملترین تبیین را بیابید. مثلاً ازدواج و شادی همبستهاند اما آیا ازدواج، حتما افراد را شاد میکند یا شادی، حتما ازدواج را موفق تر میکند؟ و چه دلایلی بین این دو نهفته است.
قاعدهی بیستویک: منتظر پیچیدگی باشید.
افراد شاد بسیاری ازدواج نکردهاند و بسیاری از افراد که ازدواج کردهاند شاد نیستند. شاد بودن و نبودن، ازدواج کردن و مجرد بودن میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد. گاهی علتها و معلولها بسیار زیاد و پیچیده میشوند.
مریم عزیز. پشتکار شما قابل تحسینه. پیروز باشی
متشکرم بیتا جان
درود بر شما
ادامه دارد…؟!
سلام بله. پنج بخش داره که در هر قسمت لینک قبل و بعد رو گذاشتم. ممنونم از توجهتون