
شش رکن مهم عزت نفس عبارتند از:
۱- زندگی آگاهانه
۲- خود پذیری
۳- مسئولیت در قبال خود
۴- قاطعیت و ابراز وجود
۵- زندگی هدفمند
۶- انسجام و یکپارچگی
در این پست به بررسی زندگی آگاهانه میپردازیم.
آگاهی والاترین تجلی زندگی است.
آگاهی ابزاری برای حفظ بقاست؛ زیرا هر چقدر به محیط بیرون و درون خود آگاهی بیشتری داشته باشیم، به همان نسبت بهتر زندگی میکنیم.
آگاهی کسب شده، باید به اقدام و عمل منجر شود در غیر اینصورت به ذهن خود خیانت کرده و آن را بیاعتبار کردهایم.
به عنوان مثال: پدری میداند که فرزندانش از عملکرد او در خانواده راضی نیستند ولی به همان روند ادامه میدهد به امید این که روزی همه چیز به سمت بهبود پیش برود.
مثلا, فردی میداند که علت پسرفتش در زندگی چیست ولی ترجیح میدهد که به آن فکر نکند.
توجه نکردن به واقعیتها، بین ما و آگاهی فاصله میاندازد و عزت نفسمان را خدشهدار میکند.
اگر بخواهیم تعریفی کوتاه و در عین حال جامع برای زندگی آگاهانه ارائه دهیم، اینطور میگوییم:
زندگی آگاهانه یعنی بر اساس آنچه میبینیم و میدانیم، رفتار کنیم.
گاهی برای افراد این سوء تفاهم پیش میآید که تصور میکنند همه چیز باید در زندگی, آگاهانه باشد.
سه مورد از سوء تفاهمات را عنوان میکنم.
۱_ما فکر میکنیم که همه چیز باید در ذهن هشیارمان قرار داشته باشد. وقتی رانندگی را یاد میگیریم بعد از مدتی که مهارت کسب کردیم، میبینیم که تمام کارها را به صورت خودکار انجام میدهیم. یعنی آموختهها از ذهن هشیار به ذهن ناخودآگاه منتقل شده است. اصلا منطقی نیست که همه چیز در ذهن هشیار بماند باید جا برای آموختههای بعدی باز شود.
۲- قرار نیست برای داشتن زندگی آگاهانه مدام در حال حل مسائل باشیم. گاهی باید مراقبه کرد یا مسائل را از ذهن پاک کرد و یا خلاقیت به خرج داد.
۳- آگاهی یعنی فرایند انتخاب. من انتخاب میکنم که اکنون در حال نوشتن باشم و به کار دیگری نپردازم. تو انتخاب میکنی که اکنون در حال آشپزی باشی و به کار دیگری نپردازی و این یعنی هدفها و ارزشهای ماست که استانداردهای مان را تعریف میکنند.
برای داشتن یک زندگی اگاهانه، لازم است ویژگیهای آن را بدانیم تا بهتر خود را مدیریت کنیم.
۱– داشتن ذهنی پویا و فعال
داشتن ذهن پویا به من قدرت ابراز وجود میدهد. میگویم؛ من مسئول خوشبختی خودم هستم. پس باید انتخاب کنم, تصمیم بگیرم و مسئولیت انتخابهایم را بپذیرم. نباید اجازه دهم که دیگران برایم تصمیم بگیرند.
۲– در نظر گرفتن شادی و نشاط از زوایای مختلف
کودکان را در نظر بگیرید، کار اصلی زندگی یک کودک بازی کردن است. آنها با بازی کردن مدام در حال یادگیری هستند که برایشان با لذت فراوانی همراه است. ما نیز باید این شادی و لذت را در یادگیری و آگاهی همراه کنیم نه این که به عنوان باری سنگین و فلاکتبار به آن نگاه کنیم.
۳– زندگی در لحظهی حال
اگر در حال کتاب خواندن هستم باید در همانجا حضور داشته باشم. در هر کاری که انجام میدهم باید همان جا باشم تا لذت در لحظه بودن را درک کنم. اما به این معنی نیست که گذشته و آینده را رها کنم. هر کدام را کنار بگذارم کاستیهایی در زندگی نمود میکند.
۴- توجه کردن به واقعیتهای زندگی و فرار نکردن از آن
مسائل واقعی زندگی را ببینیم و خود را با بستن چشمانمان فریب ندهیم و ببینیم که چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.
۵- تمیز قائل شدن بین واقعیت، تفسیر، تعبیر و احساس.
امروز دوستم را دیدم که ناراحت بود و مرا تحویل نگرفت. بلافاصله به خودم میگویم، من چکار کردهام که سگرمههایش درهم بود و با من حرف نزد. در صورتی که شاید مشکلی خانوادگی یا شغلی داشته باشد. باید حواسمان باشد تا واقعیتها را با تفسیر و تعبیرهای خود اشتباه نگیریم.
۶– روبهرو شدن با حقایقی تهدیدکننده
گاهی با مسائلی مواجه میشویم که موجب ترس یا تألمات روحی میشود در این حالت دو برداشت داریم یا به خودمان میگوییم من اشتباه نمیکنم یا میگوییم چیزی به این شکل وجود ندارد در صورتی که باید حقایق را ببینیم آن وقت بپذیریم یا حل کنیم.
۷– هدفها و پروژههای مان را رصد کنیم ببینیم آیا موفق عمل کردیم یا نه.
به عنوان مثال هدف من در زندگی بهبود روابط زناشویی است. باید ببینم در راستای این هدف چه کردهام؟ همسرم در این مورد چه نظری دارد؟ آیا با هم در مورد مشکلات گفتگو میکنیم؟ آیا از یک مشاور یا رواندرمانگر کمک میگیریم؟ یا این که هدفی را انتخاب کردیم ولی آن را به حال خود گذاشتهایم بلکه به مرور زمان درست شود.
۸– توجه کردن به دادههای محیطی تا در صورت نیاز به اصلاح بپردازیم.
وقتی هدفی را تعیین میکنیم باید از آن مراقبت کنیم، رصد کنیم تا از مسیر خارج نشود مانند خلبانی که بعد از انتخاب مسیر مدام مراقب است تا مسیر را به درستی بپیماید. این تصور اشتباه است که هدفی یا جهتی را برای یکبار تعیین کنیم و بعد آن را به حال خود بگذاریم تا به سرانجام برسد.
۹- اگر کسب و کاری را اداره میکنیم، توجه کنیم شاید باید آگهیهای تبلیغاتی تغییر کند.
گاهی کسب و کار به کسادی میخورد. محصولی که ارائه کردهایم در بازار اشباع شده است یا آگهیهای تبلیغاتی دیگر پاسخگو نیست. در این مواقع باید روند کار را تغییر داد. بازرگانی که به اگاهی بها میدهد، بازار فردا را مدنظر قرار میدهد.
۱۰– تلاش برای درک کردن به رغم تمام دشواریها
زمانی برای حل مسائل با دشواری هایی مواجه میشویم. در این مرحله حق انتخاب داریم یا تسلیم میشویم یا تلاش خود را بیشتر می کنیم. اگر باور خودتوانمندی داشته باشیم با وجود دشواریها ادامه میدهیم . شاید برای مدتی متوقف شویم یا مسیر خود را تغییر دهیم ولی دست از تلاش برنمیداریم. برعکس اگر تسلیم شویم، از آگاهی فاصله گرفته و عزت نفسمان خدشهدار میشود.
چرچیل به دانشجویانش میگفت: هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشوید.
۱۱– پذیرش دانش جدید و بازنگری در دانش قدیمی.
خود را بهروزرسانی کنیم، اطلاعات جدید را دریابیم و در مورد علم و باورهای قدیمی بازنگری داشته باشیم شاید منسوخ شده باشد و دیگر کارساز نباشد.
۱۲– اذعان به اشتباهات خود و اصلاح آن ها.
همه در زندگی بدون استثناء اشتباه میکنند باید آنها را بپذیریم و در جهت اصلاحشان گام برداریم. کسانی که اذعان به اشتباه را دون شأن خود میدانند هیچ وقت رشد نمیکنند و از آگاهی و عزت نفس بالا فاصله میگیرند.
۱۳– توجه به محیط پیرامون
محیط اطراف ما مانند؛ عوامل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی بر زندگی ما تاثیر میگذارد. پس باید آگاهی خود را در این موارد بالا ببریم. علاوه بر محیط پیرامون باید به درونمان نیز اشراف داشته باشیم. تا از احساسات، انگیزهها و نیازهای خود آگاه شویم.
۱۴– توجه به اعتیادها
افرادی که به الکل، مواد مخدر و روابط مخرب رو میآورند میخواهند کمبودها، اضطرابها، استرسها و تألمات خود را به دست فراموشی بسپارند ولی اینها فقط مسکن و آرامبخش هستند التیام بخش نیستند و فقط موجب اجتناب از آگاهی میشوند.
با فکر کردن و بررسی این موارد متوجه میشویم که زندگی آگاهانه داریم یا خیر.
البته همه از میزانی آگاهی برخوردار هستیم ولی افزایش یا کاهش آن به زندگی بهتر یا بدتر منجر میشود و در ادامه به تقویت یا تخریب عزت نفسمان میانجامد.
بسیار عالی 👌👏
متشکرم خواهر
براندن در کتاب روانشناسی عزتنفس کامل و روان بحث عزتنفس رو باز کرده. بنظر من همهی افرادی که میخوان تغییری در زندگیشون بدن، لازمه این کتاب رو حداقل ۲ بار بخونن.
دقیقا. ممنونم که این کتاب رو به من معرفی کردی، کتابی کامل در مورد عزت نفس هست و خیلی شیرین نوشته شده و به هیچ وجه خستهکننده نیست. متشکرم