مقالات

چگونه مانند آلیس زندگی کنیم؟

 چگونه مانند آلیس زندگی کنیم؟

نه، اشتباه نکنید! منظورم این نیست که مانند آلیس به دنبال خرگوش بدویم، در سوراخ‌ بیفتیم، بدون اینکه به راه بازگشت‌مان فکر کنیم.

می‌خواهم از رفتار آلیس بگویم. او اهل خطر کردن است و با امید پیش می‌رود. منتظر کسی نمی‌ماند، بلکه با عقل و درایت مسائلش را حل می‌کند. یقین دارد که هر کاری شدنی است. کنجکاوی، خودباوری و شجاعت از خصلت‌های برجستۀ اوست.

آلیس در سرزمین عجایب، سفری سه مرحله‌ای را می‌پیماید که می‌توان آن را سفر قهرمانی نامید: جدا شدن از زندگی روزمره، ورود به دنیای جدید، بازگشت با نگرشی تازه.

او در سفر قهرمانی از زندگی روزمره دل می‌کَند. با خوردن شیشۀ دارو، کوچک می‌شود تا با دنیای تازه هماهنگی یابد. او در این محیط جدید با شخصیت‌های گوناگونی روبرو می‌شود، از هر کدام درسی می‌آموزد، خود را به چالش می‌کشد و با کوله‌باری از تجربه و نگاهی نو بازمی‌گردد.

داستان «آلیس در سرزمین عجایب» تنها برای کودکان نیست، او برای بزرگسالان نیز درس‌های زیادی دارد، از جمله: ماجراجویی، پرسش‌گری، خودابرازی، هنر گفت‌وگو، گفت‌و‌گوی درونی سازنده، قدرت تخیل، تفکر خلاق، به‌کارگیری آموخته‌ها، خودکاوی، سنجش ایده‌ها.

۱-ماجراجویی

چندی پیش، پسرم حین مطالعه گفت: «زندگی بعضی‌ها چقدر هیجان‌انگیزه. مثلاً فالاچی زمان جنگ به عنوان خبرنگار به ویتنام می‌ره، فقط برای شناخت آدما و دفاع از عقید‌ه‌‌ش. ماجراجویی‌ میگل سروانتس رمان دن کیشوت رو خلق کرد و دکارت هم توی بیست‌سالگی به جهانگردی رفت. زندگی پرماجرای این افراد واقعاً شگفت‌انگیزه و هر روز فرصت جدیدی برای تجربه و یادگیری فراهم می‌کنه. منم زندگی ماجراجویانه رو دوست دارم، زندگی یکنواخت و تکراری برام غیر‌قابل‌تحمله، درست مثل ماهی سیاه کوچولو.»

حرف‌های پسرم مرا ترساند. نمی‌دانم. شاید به خاطر احساس مادرانه‌ام باشد.

ماجراجویی یعنی داشتن جرأت و جسارت در مواجه با ناشناخته‌‌ها. آلیس زندگی روزمره را کسالت‌بار می‌داند و به دنبال چیزهایی فراتر از آن است. ماجراجویی فقط به سفرهای خطرناک محدود نمی‌شود؛ حتی یک سفر کوتاه یا سفری به درونِ خود می‌تواند نوعی ماجراجویی باشد.

من هم خودم را ماجراجو می‌دانم، زیرا با خواندن و نوشتن، سفر می‌کنم. با کشف جهان‌های متفاوت، جهان‌بینی‌ام را وسعت می‌بخشم و تاب‌آوری‌ام را افزایش می‌دهم. این ماجراجویی هرگز به پایان نمی‌رسد.

   ۲-پرسش‌گری

وقتی به پرسش‌گری فکر می‌کنم،  سقراط به ذهنم می‌آید که با طرح سؤال‌های هوشمندانه افراد را به فکر وامی‌داشت. آلیس هم با هر کسی رو‌به‌رو‌ می‌شود، سؤالاتی می‌پرسد و با او به گفت‌و‌گو می‌پردازد. پاسخ‌های نادرست را نمی‌پذیرد و از مخالفت با شاه و ملکه هم ابایی ندارد.

اخیراً در یک برنامۀ تلویزیونی دیدم که خبرنگاران سؤالاتی از یک فرماندۀ آمریکایی دربارۀ جنگ ایران و اسرائیل می‌پرسیدند، اما او نمی‌توانست پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه کند.

این سؤال و جواب‌ها توجهم را جلب کرد. احساس کردم خبرنگاران برخی از سؤالات را بسیار صریح می‌پرسند و فرمانده به دلایل سیاسی و امنیتی نمی‌تواند پاسخ مناسبی بدهد.

متوجه شدم پرسیدن سؤال درست در زمان مناسب و به روش صحیح می‌تواند منجر به دریافت اطلاعات مفید و ارتباط مؤثر شود.

در نتیجه می‌توانیم با طرح سؤالات هوشمندانه از خود و دیگران به پاسخ برسیم و کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشیم.

۳- خودابرازی

«وقتی کتاب آلیس در سرزمین عجایب» را می‌خواندم، واژۀ ابراز وجود در ذهنم نقش بست. بزرگترین ویژگی آلیس در ابراز وجود، توانایی او در پرسیدن سوالات، بیان نظرات، و دفاع از خود است. او با جسارت سوال می‌پرسد و به دیگران اجازۀ بی‌احترامی نمی‌دهد. این ویژگی‌ها مرا ترغیب کرد تا دوباره به سراغ کتاب عزت‌نفس از ناتانیل براندن بروم و بخش ابراز وجود را مطالعه کنم.

 ابراز وجود یعنی چه؟

ابراز وجود یعنی به وضوح و صراحت خواسته‌ها، نیازها و ارزش‌های خود را بیان کنیم. این به معنای احترام گذاشتن به خود، ابراز عقاید شخصی و حفظ استقلال رأی است.

برای ابراز وجود، باید آگاهانه ببینیم، بشنویم و بیندیشیم. بدون این آگاهی، ابراز وجود به طغیان و مخالفت‌های بیهوده تبدیل می‌شود.

چالش‌های ابراز وجود

برخی ابراز وجود نمی‌کنند، چون می‌ترسند با مخالفت رو‌به‌رو شوند. فکر می‌کنند اگر خود را دوست بدارند و تأیید کنند، موجب رنجش دیگران می‌شوند و اگر روی پای خود بایستند و حرفشان را بزنند، تنها و بی‌یاور می‌مانند.

پیامدهای عدم ابراز وجود

زندگی ما اغلب با سکوت و تسلیم پر شده است. وقتی از دفاع از ارزش‌هایمان غافل می‌شویم، خود را تضعیف می‌کنیم. ما با عدم ابراز وجود، به خود آسیب می‌زنیم.

جرأت و شجاعت در زندگی روزمره، ابراز وجود نیازمند شجاعت است. با وجود اینکه از خودگذشتگی و عدم تعهد به خود به نظر آسان‌تر می‌آید، اما ابراز وجود برای سلامت روان و عزت‌نفس ضروری است. مانند زمانی که در تاکسی نشسته‌ایم و راننده با صدای بلند با تلفن همراه صحبت می‌کند و ما با وجود ناراحتی، چیزی نمی‌گوییم و بعد دچار خود سرزنشی می‌شویم که چرا حرفم را نزدم.

ابراز وجود یکی از راه‌های مهم برای افزایش عزت‌نفس و داشتن زندگی سالم است. تلاش برای ابراز عقاید و خواسته‌هایمان می‌تواند کلیدی برای دستیابی به حس رضایتمندی بیشتر باشد.

۴-هنر گفت‌و‌گو

آلیس در سرزمین عجایب با شخصیت‌های عجیب و غریب کتاب وارد گفت‌و‌گو می‌شود تا چالش‌هایش را حل کند. مثلاً وقتی تلاش می‌کند از جنگل بیرون بیاید، از گربه چشایری می‌پرسد:

– از کدام راه بروم؟

– بستگی دارد کجا می‌خواهی بروی.

– کجاش خیلی مهم نیست.

– پس کدام طرفش هم خیلی مهم نیست.

این مکالمه نشان می‌دهد که آلیس به‌دنبال درک بهتر موقعیتش با پرسیدن است و گربه با پاسخ‌های معمایی‌اش او را تحریک می‌کند تا خود تصمیم بگیرد و مسیرش را بیابد. به علاوه، وقتی می‌خواهد با خرگوش سفید صحبت کند که دائما عجله دارد، با پرسش‌های خود او را به گفتگو وامی‌دارد تا اطلاعات بیشتری کسب کند.

گفت‌وگو چیست؟

گفت‌وگو تبادل اطلاعات، احساسات، و نظرات بین افراد است که هدفش ایجاد ارتباط موثر و درک متقابل می‌باشد.

ویژگی‌های یک گفت‌وگوی موثر:

– تمام حواس‌مان را متمرکز کنیم و فعالانه گوش دهیم.

– با پرسیدن سوالات و تشویق به توضیحات بیشتر، مکالمه را زنده نگه داریم.

– حتی اگر با نظر طرف مقابل مخالفیم، با احترام گوش دهیم و سپس استدلال‌های خود را بیان کنیم.

– شفاف و صادقانه به بیان احساسات و افکار خود بپردازیم.

– قضاوت‌های عجولانه را کنار بگذاریم و با همدلی به گفت‌و‌گو بپردازیم.

– برای پاسخ دادن صبور باشیم و ابتدا با دقت بشنویم.

اگر بعضی موضوعات خوشایند نبود چه کنیم؟

– با پرسش‌های جدید، مسیر مکالمه را تغییر دهیم.

– با آرامش و صبوری منتظر تغییر مسیر گفت‌وگو باشیم.

– صادقانه بگوییم که موضوع به میل‌مان نیست.

– بهترین راه برای بهبود مکالمه را جستجو کنیم و اگر نشد، با احترام خارج شویم.

گفت‌وگو ابزاری قدرتمند است که می‌تواند بهبود روابط، حل مسائل، شناخت بهتر و کاهش سوءتفاهم‌ها را به همراه داشته باشد. توانایی برقراری گفت‌وگوی مؤثر، مهارتی مهم در زندگی انسان‌هاست.

۵-گفت‌و‌گوهای درونی

اغلبِ گفت‌و‌گوهای درونی آلیس سازنده هستند، هر چند گاهی همیشه نمی‌تواند آن‌ها را عملی کند. او مکالمات دونفرۀ مفیدی با خود ترتیب می‌دهد. دربارۀ هر موضوعی فکر می‌کند، با خودش حرف می‌زند، صبر می‌کند و به سرعت واکنش نشان نمی‌دهد.

گفت‌وگوی درونی چیست؟

گفت‌وگوی درونی مکالماتی هستند که فرد با خودش انجام می‌دهد، این گفت‌وگوها می‌توانند مثبت یا منفی باشند.

گفت‌وگوهای مثبت استرس را کاهش می‌دهند و به یافتن راه‌حل‌ مناسب و تصمیم‌گیری‌ بهتر کمک می‌کنند. مثلاً وقتی آلیس در دادگاه ملکۀ قلب‌ها احساس فشار و ترس می‌کرد، به خودش گفت: «این‌ها فقط یک دسته کارت هستند» و این گفت‌وگوی درونی مثبت به او شجاعت داد تا در برابر قدرت ملکه ایستادگی کند.

گفت‌وگوهای منفی باعث ایجاد استرس، خشم، تفسیرهای نادرست و کاهش انرژی می‌شوند. مثلاً یکی از گفت‌وگوهای منفی آلیس وقتی بود که از تغییر اندازه‌های پیاپی خسته شد و به خودش گفت: «شاید دیگر هیچ‌وقت به اندازۀ طبیعی‌ام بازنگردم.» این فکر منفی باعث نگرانی و استرسش می‌شد.

همۀ ما گفت‌وگوهای درونی زیادی داریم که اغلب منفی و غیر‌قابل‌کنترل هستند. دیدیم که حتا آلیس با وجود داشتن شخصیت قوی، گاهی با افکار منفی روبرو می‌شود. این گفت‌وگوها روی سلامت روان و کیفیت زندگی تأثیر می‌گذارند.

برای کاهش گفت‌وگوهای منفی راهکارهای زیادی وجود دارد، مثلاً می‌توانیم:

•جای خود را تغییر دهیم و به کار دیگری مشغول شویم.

•یک کش به دور مچ دستمان بیندازیم و با کشیدن آن، ذهن خود را منحرف کنیم.

•هر روز صفحات صبحگاهی را بنویسیم تا افکار منفی تخلیه شوند.

ما با تغییر گفت‌وگوهای درونی‌، می‌توانیم زندگی‌ خود را بهبود ببخشیم.

ادامه دارد.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن