کوتاه راجع به سعدی
ابو محمد مشرفالدین مصلح بن عبدالله بن مشرف متخلص به “سعدی” شاعر و نویسندهی ایرانی است. او در قرن(۶۰۶- ۶۹۰) هجری قمری میزیستند.
جناب سعدی بسیار سفر میکردند ولی اواخر عمر به زادگاه خود، شیراز باز میگردند و در انجا اقامت میگزینند.
آرامگاه ایشان در شیراز واقع شده است که به سعدیه معروف است.
آثار گرانبهای ایشان بوستان و گلستان سعدی میباشد.
چرا با بوستان شروع کردم؟
از آنجا که علاقهی بسیار زیادی به جناب سعدی دارم، چند ماه پیش با یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم که حکایتهای بوستان را بخوانیم و معنی کنیم.
گاهی برای درک بهتر معنای بعضی حکایات، نیاز داشتم به مرجعی مراجعه کنم ولی چیزی نمییافتم.
وقتی که قرار شد، سایتی را راهاندازی کنم، خیلی فکر کردم که چه محتوایی را در آن قرار بدهم.
یک دفعه چیزی در ذهنم جرقه زد؛ قرار دادن حکایتهای بوستان با معنی .
وقتی به حجم کتاب و مسیر دشواری که پیش رو دارم نگاه میکنم، ترس و وحشت تمام وجودم را فرا میگیرد ولی وقتی فرمودهی جناب عطار به خاطرم میآید، احساس آرامش بر من حاکم میشود.
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
من هم با یاد و نام خدا آغاز میکنم و امیدوارم بتوانم گامی هر چند کوچک برای ادبیات گرانقدر سرزمینم بردارم و در ادامه محدودیتی نمیبینم شاید در آینده مطالب دیگری به محتوای سایت اضافه کنم.
بعد از مدتها در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۱ به این پست برگشتم تا توضیحاتی بدهم. ابتدا قصد داشتم فقط از حکایتهای بوستان بنویسم کمی که جلوتر رفتم مرورنویسی کتابها هم به مطالب افزوده شد. کمی بعد یادداشت روزانه، مطالبی در باب عزت نفس، تحلیل جملات قصار، نامه نگاری و نوشتن متون خلاقانه با عبارات و کلمات انتخابی و محتواهای دیگر به آن افزوده شد.
در آینده هم نمیدانم آیا مطالب جدیدتری افزوده میشود یا این که بعد از کلی به در و دیوار خوردن موضوع تخصصیام را مییابم و دربارهی آن قلمفرسایی میکنم.