کتاب کار استدلال/ بخش سوم
بخش دوم را اینجا بخوانید.
فصل ششم: استدلالهای استنتاجی
در استدلالهای پیشین، حتی تعداد بسیار زیادی از مقدمههای خوب و کامل ، صدق نتیجه را تضمین نمیکند. در این استدلالها، نکتهی اصلی با تکیه بر مثالها، تمثیلها و منابع پیش میرود. اما نتیجهی یک استدلال استنتاجی معتبرتر است.
نکتهی مهم: قواعد این فصل نسبت به فصلهای پیش، نیاز به کار و تمرکز بیشتری دارد.
الف، ب و ج نمایندهی جملاتی هستند که برای نشان دادن فرمول قاعده با حروف نمایش داده شدهاند.
قاعدهی بیست و دو: وضع مقدم
سادهترین شکل استتنتاجی به شکل زیر است:
اگر الف، آنگاه ب.
الف،
بنابراین، ب.
اگر (الف، آنگاه ب )جملات شرطی خوانده میشوند. الف، مقدم و ب، تالی یا نتیجه نامیده میشود.
مثال:
اگر دیروز شنبه بوده، امروز یکشنبه است. الف: اگر دیروز شنبه بود.
ب: امروز یکشنبه است.
بازنویسی به وضع مقدم: اگر دیروز شنبه بوده، پس امروز یکشنبه است.
قاعدهی بیست و سه: رفع تالی
اگر الف، آنگاه ب.
نقیض ب.
بنابراین، نقیض الف.
مثال: توی اصطبل، سگی را بسته بودند اما با این که مردی داخل اصطبل بود و اسبی را بیرون آورد، سگ پارس نکرد. …..روشن است که…… سگ او را به خوبی میشناخته.
بازنویسی به رفع تالی:
اگر مرد غریبه بود، سگ پارس میکرد.
سگ پارس نکرد.
بنابراین، مرد غریبه نبود.
قاعدهی بیستوچهار: قیاس فرضیه ای
اگر الف، آنگاه ب.
اگر ب آنگاه ج.
بنابراین، اگر الف آنگاه ج.
مثال:
اگر فرهنگهای دیگر را مطالعه کنید، میتوانید گسترهای از رسوم انسانی را درک کنید.
اگر گسترهای از رسوم انسانی را درک کنید، تسامح بیشتری پیدا خواهید کرد.
بنابراین، اگر فرهنگ های دیگر را مطالعه کنید تسامح بیشتری پیدا خواهید کرد.
قاعدهی بیستوپنج: قیاس فصلی
الف یا ب.
نقیض الف.
بنابراین ب.
مثال: یا باید از طریق بهبود خردورزی امید به پیشرفت داشته باشیم یا باید از طریق ارتقای اخلاقی امید به پیشرفت داشته باشیم.
نمیتوانیم از طریق ارتقای اخلاق امید به پیشرفت داشته باشیم.
بنابراین، باید از طریق بهبود خردورزی امید به پیشرفت داشته باشیم.
قاعدهی بیست و شش: دو راهی
الف یا ب.
اگر الف آنگاه ب.
اگر ب آنگاه د.
بنابراین ج یا د.
برای مثال، فیلسوف بدبین آرتور شوپنهاور استدلالی را صورتبندی کرده که گاه دو راهی جوجهتیغی نامیده میشود و میتوان آن را بصورت زیر بازنویسی کرد:
هر چه دو جوجهتیغی به یکدیگر نزدیکتر شوند، احتمال این که خارهایشان در آن دیگری فرو رود بیشتر میشود. اما اگر دور از هم باقی بمانند تنها خواهند شد. وضعیت انسانها هم همینطور است. نزدیک شدن به یک فرد ناگزیر موجب تعارض و چالش میشود و مشکل پدید میآورد و از سوی دیگر اگر انسانها از هم فاصله بگیرند دچار تنهایی میشوند.
میتوان استدلال مذکور را به شکل زیر نوشت:
یا به یکدیگر نزدیک میشویم یا از یکدیگر دور میمانیم.اگر به یکدیگر نزدیک شویم، دچار تعرض و رنج خواهیم شد. اگر از یکدیگر فاصله بگیریم، تنها خواهیم شد. بنابراین، یا دچار تعارض و رنج میشویم یا تنها میمانیم.
شناسایی اشکال استدلال استنتاجی
۱- اگر از حروف مانند الف، ب، ج استفاده کنید، تشخیص استدلال سادهتر میشود.
۲- دنبال اگر، و و یا بگردید.
۳- هنگامی که این ادات را پیدا کردید دور آنها خط بکشید.
۴- برای هر عبارت حروف اختصاری تعیین کنید و زیر هر عبارت بنویسید.
۵- ترتیب مقدمهها اهمیتی ندارد، اما این نکته مهم است که کدام جمله مقدمه است و کدام جمله نتیجه.
مثال: اگر پول مهمترین چیز در زندگی است، آن را برای خودش دنبال میکنیم.
ما پول را برای خودش دنبال نمیکنیم، بلکه آن را ابزاری برای امور دیگر میدانیم. بنابراین پول مهمترین چیز در زندگی نیست. این استدلال از نوع رفع تالی است.
قاعدهی بیست و هفت: برهان خلف
الف.
نقیض الف.
نقیض الف به نتیجهی ب.
کاذب بودن ب.
اثبات الف.
مثال: فرض کنید جهان مانند یک خانه خالقی داشته باشد. هنگامی که خانهها نقایصی داشته باشند، میدانیم که چه کسی را باید متهم کنیم، نجارها یا بناهایی که خانه را ساختهاند. جهان نیز کامل نیست، بنابراین به نظر میرسد باید نتیجه بگیریم که خالق جهان نیز کامل نیست. اما شما این نتیجه را پوچ خواهید دانست. تنها راه برای پرهیز از این پوچی این است که فرضی را که به آن منتهی شده رد کنیم. بنابراین، جهان به آن شکلی که خانه سازنده دارد، خالقی ندارد.
بیایید آن را به صورت برهان خلف بنویسیم:
الف: جهان به آن شکلی که خانه سازنده دارد، خالقی ندارد.
نقیض الف: جهان به آن شکلی که خانه سازنده دارد، خالقی دارد.
استدلال کنید که این فرض ما را به این نتیجه میرساند که خالق جهان کامل نیست.
کاذب بودن ب: خداوند نمیتواند ناکامل باشد.
نتیجه اثبات ب: جهان به آن شکلی که خانه سازنده دارد، خالقی ندارد.
در برهان خلف از ابتدا قصدمان بیاعتبار کردن الف است میخواهیم با این شیوه نشان دهیم الف به نتیجهای مهمل یا آشکارا مضحک یعنی ب میرسد.