یادداشت نویسی روزانه

دوستی

دوستی

دوستی چون نهری کوچک، لیکن پر جوش و خروش می‌نماید؛ شروع راهی است گاه بس سهل و راحت، گاه بس دشوار و سخت؛ راهی است از سرچشمه تا رسیدن به نقطه‌ای نامعلوم؛ نقطه‌ای در پس پرده‌ی رویاها و افکار شیرین، گاه در پس مشکلات و مرارت‌های فراوان.

در دوره‌ی راهنمایی، دوستی داشتم که با هم یک جان در دو بدن بودیم. یک‌ روز در مورد مسئله‌ای بحثمان بالا گرفت و منجر به قهر شد؛ از آن قهر‌های کودکانه.

آن روزها، وسایل ارتباطی فقط تلفن ثابت و نامه‌نگاری بود. با این که هر دو از این جدایی ناراحت و بی‌قرار بودیم ولی به هم بی‌محلی می‌کردیم و به ظاهر بی‌تفاوت از کنار یکدیگر عبور می‌کردیم.

تا این که دوستم پیش‌دستی کرد و نامه‌‌ی آشتی‌کنان برایم فرستاد. نامه‌اش را با متن بالا شروع کرده بود؛ دوستی چون نهری………..

من از آن روز این چند خط در خاطرم حک شده است و هرگاه صحبت از دوستی می‌شود ناخودآگاه در برابر چشمانم به رقص در می‌آید.

دوست خوب چگونه است؟

اگر در زندگی همه چیز اعم از پول، رفاه، آسایش، آرامش، خانواده و……….
وجود داشته باشد ولی دوستی نداشته باشیم، زندگی عاری از لطف و جذابیت خواهد بود. دوست بهترین هدیه‌ی خداوند است.

دوست واژه‌ای است که از لب خدا چکیده است. عرفان نظرآهاری

بدون هیچ توقعی در کنار ماست و هر زمان که به او نیاز داشته باشیم، برای کمک‌رسانی حاضر است. در سختیها و مشکلات، بدون هیچ توضیح و تفسیری، ساعت‌ها به حرفِ دلمان گوش می‌کند. در تمام لحظات در کنارمان است، چه در لحظات دشوار و چه در لحظات خوشی و سعادت. مهربان، وفادار، مورد اعتماد و راز دار است، هر چند که؛

حضرت علی(ع) می‌فرماید:
هر چه محبت داری نثار دوست کن، اما هر چه اطمینان داری به پای او نریز.

با شادی‌هایمان شاد و با غم‌هایمان غمگین می‌شود. تار و پود دلش با ما در هم تنیده است، با زنجیره‌هایی از عشق و گره‌هایی از محبت.

نظر ارسطو در مورد دوست‌چیست؟

ارسطو، دوست را  خودِ دیگر  فرد می‌داند.خودِ دیگرِ فرد یعنی که آن‌ دو، یک نفر هستند. با دو چشم به جهان می‌نگرند. با دو گوش اصوات زیبا را می‌شنوند و با دو پا بر زمینِ خدا قدم می‌گذارند. با هم شباهت‌های فردی زیادی دارند و آیینه یکدیگر هستند. فقط به رشد و پیشرفت خود بسنده نمی‌کنند؛ بلکه دست دوستشان را می‌گیرند و همراه خود بالا می‌کِشَند. بقدری از موفقیت دوستشان دچار مستی و غرور می‌شوند انگار که موفقیت واقعا از آنِ خودشان است.

نظر شکسپیر در مورد دوست چیست؟

به قول شکسپیر: دوست، برادر یا خواهری‌ست که تو خود برای خود برمی‌گزینی. دوست واقعی این‌چنین است.

امروزه به لطف شبکه‌های مجازی، دایره‌ی دوستی‌ها گسترده‌تر شده است؛ دوستانی که همراه و همدل یکدیگرند و باید وجودشان را موهبتی دانست.

یکی از دوستان و اشنایان، از دوستش گله می‌کرد و بسیار دلخور بود.
می‌گفت: خیلی دروغ می‌گوید و همه چیز را از من پنهان می‌کند. مدام در حال آه و ناله است و توقع دارد که من تسلای دلش باشم ولی اگر من ناراحت باشم نه تنها دلداری نمی‌دهد بلکه تمام تلاشش را می‌کند که بگوید: من از تو بدبخت‌ترم و مشکل تو چیزی نیست. همیشه دوست دارد که حق را مختص خود بداند و من همیشه باید تاییدش کنم. انقدر از خانواده‌اش بد می‌گفت که همیشه آن‌ها را همچون دیوِ دوسر مجسم می کردم ولی الان مطمئنم که دوستم مقصر است. آدمی است بسیار پر توقع و خودخواه؛ فقط خودش را می‌بیند و برای هیچ کسی ارزش قائل نیست.

به او گفتم: این چه دوستی و چه ارتباطی است؟ مگر چقدر می‌خواهی زندگی کنی، که عمرت را به پای چنین کسی تلف کنی؟سعی کن حضورش را در زندگیت کمرنگ کنی و بعد تمام.

گفت: خیلی دوستش دارم و می‌دانم که روزگار سختی را گذرانده است. گفتم: پس تو باید انقدر قوی و توانا باشی که برای دفع انرژی‌های منفی دوستت، همه‌ی حرفایش را با خنده و بی‌خیالی بگذرانی. مدام از خوبی‌ها، شادی‌ها و نعمت‌های خداوند برایش بگو و با کتاب‌های خوب آشنایش کن.

دوست آن است که گیرد دستِ دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.

فریدون مشیری چقدر زیبا در مورد دوست می‌گوید:

چشم در راه کسی هستم

کوله‌بارش بر دوش،

آفتابش در دست،

خنده بر لب، گل به دامن، پیروز

کوله‌بارش سرشار از عشق، امید

آفتابش نوروز

با سلامش، شادی
در کلامش، لبخند

از نفس‌هایش گل می‌بارد.

با قدم‌هایش گل می‌کارد؛

مهربان، زیبا، دوست

روح هستی با اوست.

قصه ساده‌ست، معما مشمار؛

چشم در راه بهارم آری،

چشم در راه بهار…!

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن