مطالعه و یادگیری

چند راه برای مطالعه‌ی موثر

چند راه برای مطالعه‌ی موثر

زمانی که محصل بودیم و معلمان برای درس پرسیدن، اسممان را صدا می‌‌کردند،

توقع داشتند که تمام مطالب را مو به مو بیان کنیم،

و به اصطلاح حتی یک (و) هم جا نیفتد.

فقط به دنبال حفظ کردن درس‌هایمان بودیم،

و من هم یکی از افتخاراتم این بود که حتی یک (و) هم جا نمی‌اندازم.

گاهی اوقات معلم‌ها برای بعضی پاسخ‌ها،

کلمات کلیدی قرار می‌دادند که هر کدام نمره‌ی مخصوص داشت،

و اگر آن کلمات را نمی‌نوشتیم، نمره‌ای از آن سوال نمی‌گرفتیم.

و این شیوه‌ی بدی برای یادگیری بود و عملا چیزی به دانش ما اضافه نمی‌شد.

هیچ وقت نمی‌گفتند، آن‌چه را که از این متن درک کردی بگو.

ولی خوشبختانه فکر می‌کنم الان ورق کاملا برگشته است،

چون‌ پسرم می‌گوید: معلممان فقط درک مطلب را از ما می‌خواهد نه حفظ خط به خط جملات را.

گاهی کتابی می‌خوانیم و بعد از چند وقت،

اگر کسی از ما سوالی در مورد آن کتاب بپرسد،

چیز زیادی یادمان نمی‌آید؛ چرا؟

چون فقط کتاب را خوانده‌ایم،

فقط برای این که کتابی خوانده باشیم نه برای یادگیری.

و همین فراموش کردن، باعث سرخوردگی ما از کتاب و کنار گذاشتن آن می‌شود.

برای یادگیری بهتر و مطالعه‌ی موثر نکاتی را به طور مختصر بیان می‌کنم.

الف- بهترین کار این است که وقتی یک کتاب را می‌خوانیم،

در کنارش مطالب و یا کتابهای دیگری را که در راستای کتابمان هست، مطالعه کنیم.

ب- با دوستانمان در مورد مطالب کتاب گفتگو کنیم،

و از نظرات هم جویا شویم،

تا آن را بهتر درک کرده و بتوانیم در زندگی از آموخته‌هایمان بهره بگیریم،

و آن وقت است که در ذهنمان حک می‌شود.

پ- هر وقت کتابی می‌خوانیم جملات جالب و کاربردی آن را در دفترچه‌ی خود یادداشت کنیم،

در مورد آن فکر کرده و ببینیم که چگونه و در کدام مقطع از زندگی می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

ت- هر کتابی را با منظور و هدف مشخصی انتخاب کرده و بخوانیم،

تا آن‌چه را که می‌خواهیم و نیاز داریم از کتاب برداشت کنیم.

ث- مغز ما معمولا چیزهایی را ذخیره می‌کند که مورد نیاز ماست.

اگر بین مطالب آموخته شده و نیاز ما هیچ ارتباطی برقرار نشود،

مغز هیچ تلاشی برای نگهداری آن نمی‌کند.

ج- من بارها تجربه کرده‌ام، کتابی را خوانده‌ام و یا تصویر مکانی را دیده‌ام،

ولی حس می‌کنم هیچ چیزی در خاطرم نیست ولی در موقعیت خاصی که به دانسته‌های من مربوط بوده،

ناگهان جرقه‌ای در ذهنم زده شده و قسمتی را به یاد آورده‌ام.

مغز ما مطالب و تصاویر را ذخیره می‌کند،

ولی قرار نیست همه‌ی آن‌ها همیشه و در همه حال یادمان باشد،

اصلا این‌ کار شدنی نیست، پس خیلی نگران نباشید.

چ- زیاد شنیده ام و خودم هم مدتی این‌گونه فکر می‌کردم که تا کتابی را نخوانده‌ام،

به سراغ کتاب دیگری نمی‌روم و اگر کتابی نیمه‌کاره می‌ماند،

افکارم به هم ریخته و مشوش می‌شد.
تا این‌که زمان زیادی از روزم به نوشتن اختصاص پیدا کرد،

و فرصت نمی‌‌شد که کتاب‌ها را تا به آخر بخوانم؛
بنابراین از هر کتابی آن‌چه را که نیاز دارم، انتخاب می‌کنم،

مطالعه کرده، خوراک کافی به مغزم می‌رسانم و بعد شروع به نوشتن می‌کنم.

پس اگر کتابی را کامل بخوانیم که خیلی عالی است،

ولی اگر ممکن نبود، لزومی ندارد که نگران تمام کردن کتاب باشیم.

همین که نکات اصلی را برداشت کنیم، کافیست.

ح- هر کتابی یا متنی را می‌خوانیم، پادکست و یا ویسی را گوش می‌دهیم؛

خوب در موردش نقادانه فکر کنیم،

از خودمان سوال کنیم و به دنبال پاسخی برای سوال‌هایمان باشیم.

نویسنده هم آدمی است مثل من و شما؛

امکان خطا و اشتباه در نوشته هایش وجود دارد،

پس هر چیزی را کورکورانه نپذیریم.
با این روش‌های ساده ولی عمیق،  یادگیری اتفاق می‌افتد.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

    1. چقدر خوب که براتون مفید بوده، ممنونم که خوندید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن