جستار چیست؟ جستارنویسی یعنی چه؟

جستار چیست؟
جستار تعریف مشخصی ندارد.
دیوید فاستر والاس توضیح میدهد: با وجود پیچیدگیهایی که در تعریفش داریم، وقتی نمونهاش را میبینیم آن را تشخیص میدهیم. او جستار را نزدیک به ادبیات غیر داستانی میداند و باز هم میگوید؛ مطمئن نیست و خیال خواننده را راحت میکند که به دنبال تعریف نگردد.
ویژگیهای جستار به این شرح است:
// حجم مطلب کم و نوشته نسبتا کوتاه است.
// ادعای جامعیت و کامل بودن در حد یک رسالهی دانشگاهی را ندارد.
// موضوع جستارها، تنوع دارد و تقریبا میتواند در مورد هر چیزی باشد.
// میتواند شخصی یا غیرشخصی، جدی یا طنز، مبتنی بر رویدادها یا بیانگر هیجانات باشد.
// درجستارنویسی، نویسنده میتواند دیدگاه شخصی خود و حتی احساسات و هیجاناتش را بیان کند.
// در جستارنویسی اشاره به منابع ضروری نیست و کسی از شما استناد دقیق نمیخواهد.
جستار و جستار نویسی آنقدر مرزهای محکم و دیوارهای بلندی ندارد که بتوان نوشته یا نویسندهای را داخل یا خارج مرزهای آن قرار داد. با این تعاریف، شاید کسی از خودش بپرسد که؛
آیا من جستارنویس هستم؟
وقتی خواجه عبدالله انصاری، مونتنی و فرانسیس بیکن، جستارنویسی کردهاند و در میان معاصران هم مثلا فردی به نام آلندوباتن جستارهای خود را منتشر میکند، شاید متواضعانهتر باشد، کسانی که هنوز در نویسندگی نوپا هستند،از واژههایی مثل گفتار و نوشتار برای نوشتههای خُرد و پراکندهشان استفاده کنند و اجازه دهیم، جستار برای نوشتههای پراکنده و پختهی افراد متخصص باقی بماند.
خلاصه این که:
//جستارنویسی، سبکی از نگارش است که از داستاننویسی، مقالهنویسی و نوشتن کتابهای جامع دربارهی یک موضوع مشخص جداست و از این نوع آثار فاصله میگیرد.
// خواندن جستار، سبک ویژهای از خواندن است و امکان دارد برای کسانی که هنوز با خواندن طولانی و متمرکز دربارهی یک موضوع آمادگی ندارند مناسب باشد.
// خواندن جستارهای نویسندگان و متفکران بزرگ، میتواند راهی برای شناختن بهتر ایشان باشد. چون در این نوع نوشتار، نویسنده دست بازتری دارد و از برون ریختن دیدگاهها، استدلالها، نگاهها و هیجانهای شخصی خود واهمهای ندارد.
// جستارنویسی میتواند گام مناسبی برای تمرین نویسندگی غیر داستانی باشد و به تدریج فرد را برای نوشتن با ساختار و چارچوب جدیتر آماده کند.
در میان فارسی زبانان میتوان از داریوش شایگان، محمد قائد و شاهرخ مسکوب و در میان خارجیها، از مونتنی، دیوید فاستر والاس و آلن دو باتن به عنوان جستارنویس نام برد.
داریوش شایگان در مورد جستار گفته است:
در جستار، نویسنده آزادتر است و میتواند یک مسئله را بیان کرده و آن را جزئی لاینفک از جهانبینی خودش کند. یعنی در جستار نوعی آفرینش صورت میگیرد. البته این شیوهی نگارش در ایران زیاد باب نیست و در اروپا هم در قرن شانزدهم با مونتنی آغاز شد.
کامران فانی در مورد جستار میگوید:
بین مقاله و جستار تفاوت زیادی وجود دارد. مقاله ممکن است خیلی مهم باشد ولی جستار نوشتهای کوتاه و غیرداستانی است. معمولا دربارهی یک موضوع خاص از دیدگاه شخصی، روایت فردی و تجربهی زیستی کار میکند که مقالهنویس اینکار را نمیکند. یعنی در واقع نگاه خودش را با خواننده در میان میگذارد. این نوع نگاه به یک معنی، بازتابِ منش و اندیشهی نویسنده نیز هست. خواننده میتواند در حال خواندن جستار مطالبی را بیاموزد و با شخصیت نویسنده نیز بهتر آشنا شود. در واقع در جستار، خودِ نویسنده است که جلوهگری میکند و خودش را در ابعاد مختلف نشان میدهد.به همین دلیل وقتی خوانندهای آن را میخواند، احساس نوعی صداقت و خلوص نیت میکند.
نویسنده به دنبال تحمیل عقیده نیست به دنبال نتیجهگیری هم نیست. یعنی در تمام اینها سعی میکند آنچه را که میخواسته در فضای آزاد بگوید به خواننده منتقل کند و در همین جاست که کار متفاوت میشود.
منبع: سایت متمم
ممنونم از نوشتهی پُر بار و کاملی که منتشر کردی. عالی بود.
ممنونم بیتا جون، لطف کردی.