تاثیر عزت نفس در روابط عاشقانه
ناتانیل براندن میگوید: مانعی بر سر سعادت عاشقانه، از این هراس بزرگتر نیست که خود را شایستهی عشق ندانیم.
اگر من خودم را دوست داشته باشم و از احساس ارزشمندی و شایستگی برخوردار باشم میتوانم دیگران را نیز دوست بدارم چرا؟
چون در وجودم چیزی هست که به دیگران هم ببخشم. احساس کمبود و ضعف ندارم. به توانایی و لیاقت خودم ایمان دارم.
وقتی خودم را دوست نداشته باشم چیزی در وجودم نیست که بخواهم به دیگران بدهم، جز کمبودها، ضعفها، و خواستههای برآورده نشده.
پس اگر خود را دوست نداشته باشید دیگران را نیز نمیتوانید دوست بدارید. وقتی خود را فردی دوست داشتنی نمیدانید، چطور میخواهید دیگران شما را دوست داشته باشند.
وقتی خود را باور ندارید و موجودی ارزشمند نمیدانید چطور میخواهید دیگران شما را بپذیرند.
وین دایر در این مورد مثال قشنگی میزند، میگوید:
فرض کنید کسی از شما ۱۲ پرتقال میخواهد وقتی در خانه پرتقال نداشته باشید چگونه میخواهید به او بدهید. عشق ورزی، محبت و دوست داشتن نیز همین است. زمانی که به خودتان عشق نمیورزید نمیتوانید به دیگران نیز عشق و محبت بدهید. فقط میتوانید چیزهایی را ببخشید که خودتان آنها را دارید.
اگر کینه دارید
اگر خشمگین هستید
اگر ناراحت و گرفتارید،
فقط و فقط همین را میتوانید به دیگران ببخشید.
حال در این میان وقتی من خودم را نمیپذیرم و مهر و محبت به وجود خودم نثار نمیکنم، مهر و محبت دیگران نیز مرا سر در گم میکند و مدام با خودم واگویه دارم و میپرسم: آیا این مهر و محبت واقعی است؟ آیا او واقعا مرا دوست دارد؟ شاید اکثریت ما این حال را تجربه کرده باشیم.
تصور کنید زنی کمبود عزت نفس دارد و خودش را دوست ندارد, ازدواج میکند. همسرش به او علاقه دارد و هر روز این علاقه بیشتر میشود اما زنی که خودش را دوست داشتنی نمیداند به رفتار همسر مشکوک میشود، [نکند کاسهای زیر نیم کاسه است. نکند زنی دیگر را دوست دارد ولی چون نمیخواهد من متوجه شوم به من ابراز علاقهی زیاد میکند. نکند نقشهای دارد ووووووو]
در نتیجه زن، عشق مرد را به خوبی پاسخگو نیست، احتمال این که این رابطه به جدایی ختم شود، بسیار است و نکتهی مهم این جاست که زن با خودش میگوید،( از ابتدا درست فکر میکردم که او مرا دوست نداشته است ) و اگر رابطه ادامه پیدا کند؛ واگویه های ذهنی، شادی و سعادتی برای او باقی نخواهد گذاشت.
گروچومارکس میگوید: هرگز به عضویت باشگاهی که او را میپذیرد، در نمیآید و این نظر کسانی است که از عزت نفس کافی برخوردار نیستند.
افرادی که عزت نفس کافی ندارند نمیتوانند خوشبختی و سعادت را تحمل کنند چون خود را لایق آن نمیدانند.
براندن میگوید: به نظر عجیب میرسد اما آنچه که ما نیاز داریم شجاعت تحمل خوشبختی است.
باید تمرین کنیم، بسیار بسیار زیاد. واگویه های ذهنی و مخرب را در ذهنمان از بین ببریم با مطالعه و کار کردن روی خود.
🙏🙏👌👌
ممنونم❤️❤️