عزت نفس

خودپذیری/ رکن دوم عزت نفس

روانشناسی عزت نفس/ ناتانیل براندن

شش رکن عزت نفس عبارتند از:

۱- زندگی آگاهانه

۲- خودپذیری

۳- مسئولیت در قبال خود

۴- قاطعیت و ابراز وجود

۵- زندگی هدفمند

۶- انسجام و یکپارچگی

در این مقاله به رکن دوم یعنی خودپذیری می‌پردازیم.

ناتانیل براندن مفهوم خودپذیری را در سه سطح بیان می‌کند.

سطح اول:

خودپذیر بودن یعنی؛ من زنده ام و از آگاهی لازم برخوردارم. یعنی در مقام تایید خود حرف زدن و در کنار خود بودن. در واقع به معنای کنار گذاشتن رابطه‌ی مخرب با خویشتن است.

گاهی از دست خودمان ناراحت می‌شویم و لقب‌هایی را که نباید به خود می‌دهیم. من احمقم. من بدبختم. من هیچی نمی‌فهمم، ووووو

سطح دوم:

خودپذیر بودن یعنی من به هر احساس یا رفتار خود می‌گویم که این ابراز من است. ابرازی نیست که لزوما دوست داشته باشم، با این حال هر چه هست ابراز من است. اگر خشمگین هستم، احساسی‌ست که دارم. اگر از چیزی هراس دارم، احساسی‌ست که دارم و  این عین حقیقت است و نباید انکارش کنم.

به عنوان مثال: امروز حوصله‌ی نوشتن ندارم. احساسم را ابراز می‌کنم و می‌پذیرم و در عین حال کار نوشتن روزانه را انجام میدهم.

ابراز احساسات به معنای پشت گوش انداختن کارها و یا سو استفاده کردن نیست. بلکه احساسمان را ابراز می‌کنیم تا با ذهن بازتری به کارمان ادامه داده و در ضمن مشمول خودفریبی نشویم.

سطح سوم:

خودپذیری یعنی دوست خودم باشم. وقتی دوست ما اشتباهی انجام می‌دهد ما خیلی دوستانه در کنارش می‌نشینیم کمی با او همدردی می‌کنیم و بعد برای این که بیشتر درکش کنیم از او می‌پرسیم چه شد که این کار را انجام دادی؟ در آن لحظه چه انگیزه‌ای داشتی و چه افکاری داشتی که به این نتیجه منجر شد؟

خب وقتی خودمان هم اشتباهی انجام می‌دهیم، باید خیلی دوستانه با خود برخورد کنیم. دست از سرزنش کردن  برداریم. از تحقیر و توهین کردن  پرهیز کنیم.

و این خودپذیری به این معنا نیست که می‌خواهیم منکر واقعیت شویم و اشتباه خود را نادیده بگیریم؛ بلکه به این معناست که می‌خواهیم خود را درک کنیم و ببخشیم تا دیگر تکرار نکنیم.

پذیرفتن به چه معناست؟

پذیرفتن فقط به معنای دوست داشتن و لذت بردن نیست. پذیرفتن یعنی غرق شدن در حقیقت.

پذیرفتن به معنای این نیست که من خودم را همینطور که هستم دوست دارم بلکه به این معناست که شاید جزیی از وجودم را دوست نداشته باشم ولی حقیقتی است که نمی‌توان انکار کرد و من می‌پذیرم تا بتوانم آن را تغییر دهم.

شاید من بخشی از اندامم را دوست نداشته باشم، شاید خیلی چاق باشم وقتی حقیقت را بپذیرم و بگویم: این چیزی که وجود دارد آن وقت  می‌توانم در ظاهر فیزیکی آن تغییراتی ایجاد کنم.

خودپذیری زیر بنای رشد و تحول فردی است. اگر با اشتباهی که کرده‌ام روبه‌رو شوم و آن را بپذیرم می‌توانم درس ان را بیاموزم و دیگر آن اشتباه را تکرار نکنم.

اگر نپذیرم که در بی خبری به سر می‌برم، چطور می‌توانم زندگی آگاهانه را تجربه کنم؟

اگر نپذیرم که رفتارم انفعالی است، چگونه می‌توانم خود را اصلاح کنم؟

پس وقتی بر آگاهی خود بیفزایم و یک زندگی آگاهانه را آغاز کنم و واقعیت‌ها را ببینم، می‌توانم خودم را بپذیرم و آن گاه آن‌چه را که می‌خواهم تغییر دهم ولی اگر منکر واقعیت‌ شوم، هیچ رشدی نخواهم داشت و روز به روز پس خواهم رفت و عزت نفسم هم کاهش خواهد یافت.

براندن می‌گوید: تفاوت بین خودپذیری و عزت نفس اینجاست که:

خودپذیری، کاری است که باید انجام دهیم و عزت نفس آن چیزی است که تجربه می‌کنیم.

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن