تاثیر عزت نفس در محل کار
تصور کنید فردی با عزت نفس کم در اداره ترفیع میگیرد، از آنجایی که خودش و تواناییهایشرا باور ندارد و از این که نتواند از عهدهی این چالش براید، دچار اضطراب و استرس میشود و مدام میگوید: چرا من؟
افراد دیگری بهتر از من بودند چرا من انتخاب شدم؟
همین باعث میشود که عملکردش خوب نباشد و هیچ تلاشی برای بهتر شدن نکند در نتیجه یا سر جای قبلی باز میگردد یا اخراج میشود.
پس با عزت نفس اندک هم میتوانیم ترفیع بگیریم، مدیر یک مجموعه بشویم ولی این موفقیت، شیرین نیست چون احساس ارزشمندی نداریم و خود را لایق آن جایگاه نمیدانیم و از موفقیتهایمان خوشحال نمیشویم.
یا در شرکتی، یکی از کارمندان پیشنهادی برای ارتقاء سطح کیفی شرکت دارد ولی مدیر شرکت از آنجایی که عزت نفس پایینی دارد میترسد با پذیرفتن پیشنهاد کارمند و موفقیتش حیثیت خودش لگدمال شود بنابراین هر طور شده پیشنهاد او را رد میکند.
برداشتی که از خودمان داریم میزان عزت نفسمان را مشخص میکند.
اگر از عزت نفس خوبی برخوردار باشیم، ترس جایگاه خود را در وجود ما از دست میدهد و شادی و جسارت جایگزین آن میشود.
وقتی در جمعی هستیم و به علت عزت نفس پایین از اظهارنظر شانه خالی میکنیم، دیده نمیشویم.
عزت نفس بالا به ما مقاومت، توانمندی و قدرت بازسازی میدهد.
کسانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، بعد از شکست خوردن یا هر ضربهی سنگینی زودتر از جا برمیخیزند.
این افراد خود را برتر از دیگران نمیدانند و اگر احساس خوشحالی میکنند به خاطر این است که، به آنچه که هستند میبالند.
عزت نفس یک نیاز اساسی برای موفقیت و پیشرفت است ولی همه چیز نیست. مانند آب و غذا نیست که نبودش باعث مرگ شود ولی قطعا کمبودش عملگرایی را مختل میکند.
برای موفقیت، گزینههای دیگری نیز لازم است. مثل مهارت، اشتیاق، پشتکار و خیلی موارد دیگر.